دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
او، ما

ﺍﻭ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﺭﻭﯼ ﺣﺮﻑ ﺣﻖ ﺧﻮﯾﺶ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ! ﺗﻦ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﻭﺭ ﻧﺎﮐﺴﺎﻥ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﻓﺮﯾﺐ ﺯﺭﻕ ﻭ ﺑﺮﻕ ﺩﻫﺮ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ

شکوه رزم

یک تن شکوه رزم تورا شایگان نگفت شایستۀ تو آنچه که بایست، آن نگفت! هرکس که رفت بر سر منبر به نام تو، جز ناله‌های العطشت، داستان نگفت!

خورشید غریب

روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه! نیزه‌ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه! این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه!  

قدش بلندتر از ماست ده سر و گردن

دهان جُربزه را سخت وا گذاشته است

سری که سربه سرِ نیزه‌ها گذاشته است

 

قدش بلندتر از ماست ده سر و گردن،

کسی که روی سر خویش پا گذاشته است

 

بنا نبود سر از نی درآوَرَد آواز،

خداش خیر دهد کاین بنا گذاشته است

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×