دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
آتش غم

 

چو رأس پاک تو را روی نی نظاره کنم

دوباره یاد از آن جسم پاره‌پاره کنم

 

در این عبور پُر از اضطراب، کو فرصت؟

که بهر اهل حریم تو، فکر چاره کنم

بیابان عطش

 

در بیابان عطش، یاسمن افتاده به خاک

قامت سرو بلندِ چمن افتاده به خاک

 

لاله پژمرد از این داغ جگرسوز، چو دید

پیکر اکبر گل‌پیرهن افتاده به خاک

روز واقعه

در صبح روز حادثه، هرگز محن نداشت

شاهی که جز لباس شهادت به تن نداشت

 

در راستای بینش توحید‌باوران

جز اعتلای حقّ و حقیقت، سخن نداشت

 

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×