دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
هم سنگر زینب

 

ای زینب دوّم محمّد!

زهرای دگر به بیت احمد

 

چون خواهر خویش، هست زهرا

قرآن علی به دست زهرا

شهر محنت

 

در ورود شام با شمر لعین

این چنین گفت «امّ‌کلثوم» حزین:

 

ما اسیران، عترت پیغمبریم

پرده ­پوشان حریم داوریم

دامان افق

 

ای هلال خون! دوباره سر زدی

ای محرّم! بار دیگر آمدی

 

زخم دل با دیدنت، کاری شده

خون به دامان افق، جاری شده

 

کاروان اشک

ای مدینه! سوز دیگر ساز کن

در به روی داغ‌داران، باز کن

 

ای زمینت، جنّت‌الاعلای من!

دامنت، کنعان یوسف‌های من!

 

مزار عاشقان

کاروان باز آمد از شام بلا

تا سر راه حجاز و کربلا

 

ساربان گفتا به زین‌العابدین

کای امام و پیشوای ساجدین!

 

 

غروب غربت

باز جغد غم به قلبم خانه کرد

مرغ جانم، یاد از ویرانه کرد

 

داد بر گل‌های گلزار بهشت

جای، در ویرانه دست سرنوشت

 

عید تازه!

بازگشتم آتش از پا تا به سر

تا دهم از شام غم، شرحی دگر

 

بِه که در این قصّه آرم شاهدی

شاهدی مانند «سهل ساعدی»

 

شهر محنت

آه! یاران! روزگارم، شام شد

نوبت شرح ورود شام شد

 

شام، شهر محنت و رنج و بلا

شام، یعنی سخت‌تر از کربلا

 

زبان حق

بر اسیران دیار رنج و درد

گشت شهر کوفه، میدان نبرد

 

سرّ دشمن بر ملا کردند باز

کوفه را کرببلا کردند باز

 

فروغ چشم و چراغ دل چهار امام

    

هماره تا که خدا را بود ز خلق سپاس 

درود بر خلف پاک مرتضی عبّاس

 

فروغ چشم و چراغ دل چهار امام

امید یوسف زهرا، حسین خیر النّاس

مادر وفا

سلام ما به تو ای هاجر چهار ذبیح

درود ما به تو ای مریم چهار مسیح

 

سپهر نور فروز سه اختر و یک ماه

عجب نه خوانم اگر مادرت به ثارالله

فاطمۀ دوّم

ای به بنین تو درود همه

فاطمه یا فاطمه یا فاطمه

 

باغ گل یاس سلام علیک

مادر عباس سلام علیک

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×