دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شهر علی نشناخت بانوی خودش را

بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم

از کوچ پر دردسرم چیزی نگویم

 

طوفان سختی باغمان را زیر و رو کرد

از لاله‌های پرپرم چیزی نگویم

 

استاد درس رزم علمدار کربلا

شاهنشه اریکۀ قدرت اباالحسن

اسطورۀ صلابت و غیرت اباالحسن

 

یا والی الولی، ید حق، بندۀ خلف

یا مظهر العجایب عالم، شه نجف

 

فصل بلوغ شیعه یقیناً محرم است

در کوچه‌ها، نسیم بهشت محرم است

این شهر بی مجالس روضه، جهنم است

 

پیراهن سیاه عزاداری شما

زیباترین تجلی عشق مجسم است

 

شرمنده‌ام نمرده‌ام از رنج روضه‌ها

آه دلم به آینه زنگار می‌‌زند

پیراهن وصال، تنش زار می‌‌زند

 

عمرم، جوانی‌ام، همه خرج گناه شد

این گریه‌ها زیان مرا جار می‌‌زند

 

حیران شدۀ چرخش پرگار حسینم

در دایرۀ عشق، گرفتار حسینم

حیران شدۀ چرخش پرگار حسینم

 

فریاد زند چاک گریبان جنونم

عمری ست که منصورم و بر دار حسینم

 

 

وقت خداحافظی

وقت خداحافظیه، مهمونی هم تموم شد!

حسرت این روزای خوش، بغضی توی گلوم شد

 

صابخونه ممنون توأم، هیچ چیزی کم نذاشتی

با اینکه لایق نبودم، سنگ تموم گذاشتی

 

گریۀ بی صدا

نه رواقی، نه گنبدی، حتی

سنگ قبری سرمزار تو نیست!

غیر مشتی کبوتر خسته

خادمی، زائری، کنار تو نیست

 

آیینۀ شکسته

راضی به هر قضای خدا می‌روی علی

چون نوح سمت موج بلا می‌روی علی

 

دارم به فتح خیبر تو فکر می‌کنم

با دست‌های بسته کجا می‌روی علی؟

 

سرو باغ فاطمیون

مانده داغی عظیم بر جگرت عکس رأسی به نیزه، در نظرت

 

سر بازار شام و بزم شراب چه بلاهایی آمده به سرت؟

فصل خشکسالی

شناخت چشم تر عمه این حوالی را شناخت تک تک این قوم لا ابالی را

چقدر خون جگر خورد مرتضی شب‌ها ز یادشان ببرد سفره‌های خالی را

تشنۀ مناجات

کلیم بی کفن کربلای میقاتی خلیل بت شکن کعبۀ خراباتی

چه فرق می‌کند آخر به نیزه یا گودال؟ همیشه و همه جا تشنۀ مناجاتی

بال فطرس شده گهوارۀ او

چشم یعقوب مسیل نیل است

کودکی در بغل راحیل است

می‌توان خواند ز پیشانی طفل

چون مسیحا نفس انجیل است

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×