دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر

گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر

خداحافظ، خداحافظ، بخواب اصغر، بخواب اصغر

 

به دست خود به قاتل دادمت؛ هستم خجل امّا

ز تاب تشنگی آسودی و از التهاب اصغر

داغ حسین (ع)

محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین

گریست ابر خزان هم به باغ و راغ حسین

 

هزار و سیصد واندى گذشت سال و هنوز

چو لاله بر دل خونین شیعه، داغِ حسین

شعر عاشورایی شهریار
کاروان کربلا

شیعیان! دیگر هوای نینوا دارد حسین

روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

 

از حریم کعبۀ  جدش به اشکی شست دست

مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×