علیرضا واسعی، دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در نشست «دمی با مکتب عاشورا» که به همت کانون بعثت اخلاق مشهد شامگاه پنجشنبه 5 مهر برگزار شد، با اشاره به وجود واژه‌هایی مانند ناس و کافرین و عاملین در قرآن گفت: اگر در این باره تحلیل محتوایی شود خواهیم دید که قرآن رویکرد جهانی و همه زمانی و مکانی دارد.

دکترای تاریخ و تمدن ملل اسلامی با اشاره به این مطلب که خطاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در دعوت به اسلام به صورت همه جانبه و کلان بوده است و منحصر در قشر و جامعه خاص نبوده است، تصریح کرد: پیامبر (ص) در همین راستا گام برداشت و با نگاه فراگیر پیش رفت و به بیان دیانت اسلامی پرداخت.

 

آنچه که بعدها پیدا شد با آنچه که در کلام پیامبر (ص) و در قرآن بوده است چه بسا زاویه‌هایی داشته است که بر این اساس ما یک حقیقت و گوهر دین داریم که در قرآن و سنت و سیره نبوی آمده است و یک اندیشه و معرفت دینی که در دوره‌های بعدی پیدا شد و این دو مورد چه بسا با یکدیگر کاملا منطبق و برابر نباشند.

 

 

اسلام دین جهانی است:
وی در ادامه با اشاره به اینکه اگر در خطبه‌های پیامبر (ص) بعد از قدرت یابی و حکومت سازی ایشان و خطبه‌هایی که در فتح مکه و در حجه الوداع از سوی ایشان ایراد شده است تأمل کنیم، ملموس است که نگاه پیامبر یک نگاه گسترده و فراگیر است، اظهار کرد: به طور طبیعی جامعه سازی و ایجاد یک مدینه مطلوب نیازمند حرکت گام به گام بوده است و پیامبر آهسته آهسته این حرکت را پیش می‌برد تا بتواند آن هدف و غرض الهی را دنبال کند.
واسعی با تأکید بر این مطلب که با توجه به اینکه اسلام دینی برای همه زمان‌ها و مکان‌ها است، بیان داشت: با نگاه تاریخی می‌توانیم بگوییم که دغدغه همه پیامبران ایجاد یک امر بوده که جهانیان و آدمیان را به سوی اسلام بکشانند.
وی با اشاره به این مطلب که حقیقت دین که در قرآن و سنت نبوی تبلور و تجلی پیدا کرد، در ادوار بعدی به جهاتی مورد تبیین‌ها و تحلیل‌ها و تفسیرهای متفاوتی قرار گرفت، اظهار کرد: چرا که ما یک دین داریم و اندیشه دینی و آنچه به عنوان دین امروز مورد تحلیل‌های جدی دین شناسان قرار می‌گیرد مبتنی بر دسته‌ای از داده‌ها است که بعد از قرن اول و یا بعد از پیامبر اکرم (ص) پیدا شده است.
این پژوهشگر اسلامی ادامه داد: آنچه که بعدها پیدا شد با آنچه که در کلام پیامبر (ص) و در قرآن بوده است چه بسا زاویه‌هایی داشته است که بر این اساس ما یک حقیقت و گوهر دین داریم که در قرآن و سنت و سیره نبوی آمده است و یک اندیشه و معرفت دینی که در دوره‌های بعدی پیدا شد و این دو مورد چه بسا با یکدیگر کاملا منطبق و برابر نباشند.

 

حرکت امام حسین (ع) حرکتی انسانی و با دغدغه‌های متعالی و نگاه جهانی بوده است.

 


وی در ادامه درباره تبیین و بیان دلایل تفسیرها و برداشت‌های متفاوت از دین گفت: به طور طبیعی انسان‌ها تحت تأثیر رقابت‌های جناحی و سیاسی، اجتماعی و رقابت‌های نژادی قرار می‌گیرند و همین امر باعث شد یک زاویه از دیانت اصلی حاصل بشود که مقوله آن ایجاد جامعه واحد مسلمانی بوده است.

این پژوهشگر اسلامی با اشاره به این مطلب که شما اگر به متن اصلی اسلام و قرآن و سنت نبوی نگاه کنید مقوله تعامل با اهل کتاب بسیار ساده بیان شده است که ما به عنوان مسلمان با غیر مسلمان چگونه رفتاری داشته باشیم، تصریح کرد: در عین حال تعامل با اهل کتاب در سیره پیامبر به گونه دیگری بود و بعدها این تعامل عوض شد.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه آنچه در حقیقت و گوهر دین که متجلی در قرآن و سنت نبوی بوده است با آنچه که در ادوار بعدی به مثابه دین الگو شد با یکدیگر متفاوت است، ادامه داد: اساسا فلسفه امامت و تلاش عملی امامان حفظ رویکرد انسانی دین و جلوگیری از مصادره دین به نفع جناح‌های مختلف بوده است و ضرورت وجود امامان این بوده است که در دوره پسا پیامبری آن گوهر دین را همچنان محاظت کنند و نگذارند دین از مسیر حقیقی و انسانی خودش خارج شود و در کانال‌های جبهه‌ای، نژادی و جناحی و فرهنگی و مذهبی در بیفتد و کار امامان این بود که جلوی انحراف دیانت را بگیرند و نگذارند دین اسلام در کانال‌های کوچک سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و یا حتی مذهبی قرار بگیرد.

وی در ادامه درباره انگیزه و حرکت امام حسین علیه‌السلام در عیار تمدنی گفت: درباره انگیزه مخالفت و اعتراض امام حسین (ع) چندین نظریه بیان شده است و همه نظریات در یک امر مشترک هستند که امام برای اثبات حقانیت شیعه وارد عمل شده است و تمام هویت و حرکت به این خاطر بوده است که امام می‌خواسته است که شیعه را سرافراز کند و حق شیعه را بگیرد؛ اما حرکت امام حسین (ع) فراتر از این قضایا بوده است.

 

در ادبیات و کلام امام حسین (ع) چیزهایی را می‌یابیم که نشان دهنده آن وجه انسانی قیام است نه اینکه امام به دنبال رسیدن به حکومت بود یا اینکه امام حسین (ع) به دنبال اثبات حقانیت قشر اندکی از جامعه بود، که به عنوان شیعه شناخته می‌شود.

 


این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: حرکت امام حسین (ع) حرکتی انسانی و با دغدغه‌های متعالی و نگاه جهانی بوده است و از طرفی برای تمدن معانی مختلف و متعدد ارائه شده است و برخی از فیلسوفان تمدن را با سه ویژگی تعریف کرده‌اند که تمدن امری انسانی و معطوف به رابطه انسان‌ها با یکدیگر است و جامعه متمدن جامعه‌ای است که امکان همزیستی حداکثری را فراهم می‌سازد و تمدن یک امر انسانی و معطوف به روابط انسان‌ها است که تمدن شناسان بزرگ به آن اشاره کرده‌اند.

تفاوت‌های جامعه متمدن و غیر متمدن:
وی در ادامه به بیان تفاوت‌های جامعه متمدن و غیر متمدن پرداخت و گفت: تمدن، ایجاد فرصت برای رشد خلاقیت‌های انسانی و شکوفایی توانایی‌های بشر است و جامعه متمدن جامعه‌ای است که امکان بروز شکوفایی و رشد استعدادهای انسانی و خلاقیت‌های انسان‌ها فراهم‌تر است و در دنیای امروز تکنولوژی و صنعت برای پدید آمدن رشد و شکوفایی است که شما نمی‌توانید نسبت به مقوله تکنولوژی و صنعت بی توجه باشید.

واسعی ادامه داد: در جامعه‌ای که می‌خواهد علوم رشد کند نمی‌توانید از ایجاد این فضا بگذرید، همه آن‌ها جزء لوازم ایجاد تمدن است و تمدن واقعی این است که امکان رشد و بروز خلاقیت‌های انسان‌ها در آن جامعه فراتر از دیگر جوامع است و برعکس هر چه در یک جامعه امکان رشد و خلاقیت و امکان عرضه داده‌ها محدودتر باشد آن جامعه به لحاظ تمدنی دچار مشکل است و سوم اینکه جامعه متمدن، جامعه‌ای است که امکان زندگی برابرانه و همگنانه برای همه شهروندان فراهم است و همه انسان‌ها به صورت برابر دیده می‌شوند و ضوابط و آئین‌ها و مقررات خودش را به گونه‌ای وضع می‌کند که همه انسان‌ها به صورت برابر و همگن بتوانند زندگی کنند.

 

امر به معرف و نهی از منکر به معنای امر آن چیزهایی است که جامعه اسلامی برای دوام و بقای خود به آن نیاز دارد و آن چیزهایی که در عرف جامعه مقبولیت همگانی و انسانی پیدا کرده است و منکر نقطه مقابل است.

 

 

 

حرکت امام حسین (ع) در عیار تمدنی چگونه قابل ارائه است؟

وی در ادامه با طرح این پرسش که حرکت امام حسین (ع) در عیار تمدنی چگونه قابل ارائه است؟ گفت: امام حسین (ع) دنبال این نبود که خودش را در رأس قدرت قرار بدهد و البته قدرت و موقعیت، زمینه را برای خدمت فراهم می‌سازد ولی بکارگیری قدرت دو جور می‌تواند باشد که متمدنانه و متوحشانه باشد و امام حسین (ع) اصرار و تأکید بر این داشت که جامعه سیاسی درون خود را اصلاح کند و جلوی اقدامات متوحشانه حاکم زمانه را بگیرد.
این پژوهشگر اسلامی با اشاره به این مطلب که در ادبیات و غرض و کلام امام حسین (ع) چیزهایی را می‌یابیم که نشان دهنده آن وجه انسانی قیام است نه اینکه امام به دنبال رسیدن به حکومت بود یا اینکه امام حسین (ع) به دنبال اثبات حقانیت قشر اندکی از جامعه بود، که به عنوان شیعه شناخته می‌شود، تصریح کرد: این در حالی است که دغدغه امام این نبود و برخی از مفسران اهل سنت گفته‌اند که امام حسین (ع) به دنبال برگرداندن قدرت به بنی هاشم نبود و حرکت امام در این حد محدود نیست.
وی در ادامه با اشاره به نکته‌های مهم در کلام امام حسین (ع) که وجه انسانی قیام را بیان می‌کند، ابراز کرد: هدف امام از قیام، عنصر اصلاح و بازگرداندن حق به عنوان معیار است.
این پژوهشگر اسلامی ادامه داد: عنصر اصلاح، یک عنصر مذهبی و دینی و نژادی و جناحی نیست و این مفهوم کلان است و امام می‌خواهد در جامعه انسانی اصلاح انجام دهد و به تأکید می‌گوید من برای اهداف سیاسی و مادی و اهداف دیگر وارد این نشده‌ام که این امر مربوط به شیعه و عرب‌ها و شرقی‌ها نیست و مربوط به همگان است که آن اصلاح است.


معنای امر به معرف و نهی از منکر در نهضت حسینی:

واسعی در ادامه صحبت‌های خود گفت: امر به معرف و نهی از منکر به معنای امر آن چیزهایی است که جامعه اسلامی برای دوام و بقای خود به آن نیاز دارد و آن چیزهایی که در عرف جامعه مقبولیت همگانی و انسانی پیدا کرده است و منکر نقطه مقابل است.
وی در ادامه با بیان انگاره‌های تمدنی حرکت امام حسین (ع) گفت: حرکت امام حسین (ع) در معیار تمدنی برای اصلاح بوده بدان معنا که تلاش مسئولانه برای ایجاد یک جامعه انسانی که همه آدمیان بتوانند در آن زندگی کنند چرا که حکومت امویان خدایانی و بردگانی بود که برای اینکه آنان این امر را مشروع کنند به آیات قرآنی متوسل می‌شدند که به همان میزان که اطاعت از خدا و رسول واجب است اطاعت از اولی الامرهم لازم است و اطاعت آدمیان از اولی الامری که ما هستیم یک اطاعت بردگانی و ارباب و نوکری است.
وی در تبیین شرایط جامعه اموی آن دوران گفت: قدرت اقتصادی که در جامعه آن روز پیدا شده بود به دلیل همین رابطه خدایانی وبردگانی بوده است و وقتی قدرت سیاسی و اقتصادی و نظامی در دست یک فرد باشد پس نگاه خدایانی در این جامعه موجه می‌شود و امام حسین (ع) می‌خواهد این رابطه را اصلاح کند و این منکری است که رخ داده است و باید به آن معروف توجه شود.

 

امام در کربلا وقتی که راه بسته شده است و در روز عاشورا سخنرانی می‌کند و می‌گوید مگر نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود؟ و امام در اصل به رویکرد خلیفه اموی به انسان معترض است که این تبیین در زندگی امام علی و امام حسن (ع) قابل مشاهده است و این یک امر ذوقی نیست چرا که امام به دنبال این است که حق را به کرسی بنشاند.

 

 

این پژوهشگر اسلامی در ادامه درباره تبیین اصلاح منکری که امام حسین (ع) در حرکت خود بدان اشاره می‌کند، گفت: حتی حضرت علی (ع) خطاب به مردم دوران خود می‌گوید شما اگر کار مرا اشتباه دیدید تذکر دهید و این بدان معنا است که من حاکم در برابر مردم مسئولیت دارم و رابطه من با شهروند رابطه خدا و برده نیست بلکه رابطه مدیر با زیر مجموعه خود و رابطه رهبر با پیروان خود است و همه کاره نیست و این یک امر انسانی است.
وی ادامه داد: جامعه متمدن جامعه‌ای است که همه انسان‌ها در این جامعه زمان خود ذی نقش هستند و نکته دوم امر حق و باطل است که این موضوع اسلامی نیست و امری انسانی است و همه پیامبران و مصلحان و رهبران دنیا دنبال این موضوع هستند و مصداق حق موضوع دیگری است.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: امام به عنوان اینکه من به دنبال حق هستم نمی‌خواهد بگوید که حق مرا بدهید و این امر اشتباهی است که امروز مرتکب شده‌ایم و امام این را نمی‌خواهد بگوید و سهم خودش را نمی‌خواهد؛ چرا که حق در معنای حقیقی آن است که انسان را به راه درست و کمال می‌رساند و باطل نقطه مقابل آن است و باطل به این معنا است که حق از آموزه‌های صحیح پیروی کند و باطل اینکه یعنی پیروی نکند.

وی در ادامه با اشاره به این مطلب که امام درباره حق و باطل صحبت می‌کند و در نامه به کوفیان می‌گوید امام و رهبر و پیشوا و حاکم و خلیفه چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟ عامل به قرآن باشد چرا که قانون آنان قرآن بود و امام قسط را برپا کند و امام جامعه اسلامی به حق عمل کند نه اینکه خودسرانه باشد و این سخن انسانی وتاریخی و ادواری است، تصریح کرد: از طرفی هر کسی به این امر تن ندهد نمی‌تواند امام باشد و قانون آن چیزی است که تکلیف این حق می‌کند که قانون شریعت آسمانی و بشری است.

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به بیان تبیین حق در کلام حسین (ع) پرداخت و گفت: امام در کربلا وقتی که راه بسته شده است و در روز عاشورا سخنرانی می‌کند و می‌گوید مگر نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود؟ و امام در اصل به رویکرد خلیفه اموی به انسان معترض است که این تبیین در زندگی امام علی و امام حسن (ع) قابل مشاهده است و این یک امر ذوقی نیست چرا که امام به دنبال این است که حق را به کرسی بنشاند و امام می‌فرماید انسانی که راه باطل می‌رود همراهی با او جایز نیست.
وی درادامه به بیان مقوله سوم که در تمدن انگاری امام حسین (ع) می‌توان به آن اشاره کرد پرداخت و گفت: عنصر عقل و ظلم است که انسانی است و هر انسانی از ظلم نفرت دارد و عقل را می‌پسندد و امام بر این عنصر انگشت می‌گذارد. مراد از عقل و ظلم این نیست که حق مرا خوردند، چرا که معنای عدالت در اذهان ما اینگونه است که سهم ما را بدهید و تا زمانی عدالت را دوست داریم که چیزی از ما گرفته نشود و در عین حال کسانی با امام مخالف شدند و با امام جنگیدند که فهم درستی از دین نداشتند.

دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به عنصر آزادگی و حر بودن به عنوان مقوله‌ای دیگر در تمدن انگاری حرکت امام حسین (ع) پرداخت و گفت: این موضوع امری انسانی است که باید یک انسان باشید و اگر انسان هستید زیر بار ذلت نروید و این نگاه فرا ایمانی است.
وی ادامه داد: این بیعت نکردن سلیقه‌ای و فردی و جناحی نیست بنابراین حرکت امام حرکتی است که با نگاه تمدنی باید ارزیابی شود که جایگاه انسانی و متعالی خودش را پیدا کند چرا که اساس اسلام بر همین بود، چرا که اسلام دین جهان بود و در عین حال مصادره شدن توسط مسلمان‌ها در واقع ذبح و قربانی کردن اسلام است.
این پژوهشگر اسلامی با تأکید بر آیات قرآنی خطاب به پیامبر اکرم (ص) که برای رسالت خود مزد و پاداشی از مردم نباید دریافت کند، اظهار کرد: بر این اساس در واقع قرآن، قانون و مانیفیست برای همه انسان‌ها است که پیامبر (ص) نباید اجر و پاداشی را از مردم بخواهد چرا که به دنبال منافع نیست و این قرآن که پیامبر برای مردم آورد یک تلنگر و بیدارباش برای عالمیان است و فقط برای مسلمان‌ها نیست.