با سلام و سپاس از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید از آن جایی که در ایام شهادت حضرت امام صادق علیه‌السلام به سر می‌بریم لطفا بعنوان پیش در آمد گفت‌وگو از شباهت‌های موجود میان حضرت امام حسین و حضرت امام صادق علیهماالسلام بفرمایید و اینکه چه عاملی باعث شده هر دو بزرگوار را اباعبدالله بنامند. صرفا به خاطر داشتن پسری به نام عبدالله بوده و یا مباحث دیگری مطرح است؟

سلام علیکم. در عرب مرسوم بود به سه چیز افراد را صدا می‌زدند: اسم، لقب، کنیه. لذا اگر پدری دارای پسری به نام عبدالله بود به پدر می‌گفتند اباعبدالله. معمولا هم پدر را جهت احترام با کنیه صدا می‌کردند و در ایران هم این موضوع در قدیم مرسوم بود یعنی افراد را با نام فرزندشان صدا می‌کردند مثلا می‌گفتند مادر حسن پدر حسن و امثال این‌ها و لذا حسب ظاهر اشتراک کنیه امام حسین (ع) و امام صادق (ع) هم به همین جهت است.

البته روایاتی داریم که امام حسین (ع) در کودکی و قبل تولد فرزندانشان نیز «ابا عبدالله» خوانده شده‌اند.

امام صادق (ع) در این باره می‌فرمایند:‌

علی (ع) به حسین (ع) فرمود: ای اباعبدالله تو از پیش، اسوه مردم بوده‌ای.

 حسین (ع) عرض کرد: فدایت شوم حال من چگونه است؟‌
فرمود:‌ دانشی داری که ایشان به آن نادان هستند...
عَنْ امام الصادق علیه‌السلام قالَ: «قالَ علیٌ عَلَیهِ السَّلام لِلْحُسَیْنِ علیه السلام: یا اباعَبداللهِ اُسْوَهٌ اَنْتَ قَدْماً. فقالَ:‌ جُعِلْتُ فِداکَ ما حالی؟‌ قال:‌ عَلِمْتَ ما جَهِلوا»

بنابراین چه بسا به کار بردن لقب اباعبدلله برای امام حسین (ع) از این جهت نیز باشد که ایشان در حکم پدر بندگان خالص خداوند هستند.

 

امام صادق (ع) در دورانی مهم از تاریخ به امامت رسیدند؛ دوران انتقالی حکومت از امویان به عباسیان. در این دوران شاهد فرقه‌ها و دسته‌بندی‌هایی نیز بین مسلک‌ها و نحله‌های مختلف فکری و فقهی بودیم. در چنین زمانه‌ای نقش حضرت صادق (ع) در دفاع از امام حسین (ع) و حرکت ایشان در سال 61 هجری بر علیه حکومت اموی چگونه بود؟

در این خصوص روایات مختلفی داریم این‌ها را می‌توان در کتب حدیثی مراجعه کرد و یافت مثلا در بحارالانوار و در منتهی الآمال محدث قمی نیز وجود دارد. حرکتی که توسط معصومین از امیرالمومنین (ع) شروع شد و تا زمان امام زمان (ع) تداوم یافت و هنوز ادامه دارد یک راه و یک مسیر است ولی بر اساس اقتضائات زمانی و مکانی روش‌ها و الگوها متفاوت است.

بنابراین اقدامات امیرالمومنین (ع) و سیدالشهدا (ع) از جمله مباحثی است که همه ائمه معصومین بعدی بدان توجه کرده و در مناسبت‌های مختلف از آن سخن گفته‌اند.

 

امام صادق (ع) فرمودند: خداوند تبارک و تعالى برخى از زمین‌ها و آب‌‌ها را بر بعضى دیگر تفضیل و برترى داد، پاره‌‌اى تفاخر و تکبر نموده و تعدادى از آن‌ها ستم و تعدى نمودند از این رو آب و زمینی نماند مگر آنکه مورد عقاب الهى قرار گرفت زیرا تواضع و فروتنى در مقابل خدا را ترک کردند حتی خداوند متعال مشرکین را بر کعبه مسلط کرد و به زمزم آبى شور وارد نمود تا طعمش فاسد گردید.

 

 

بنابراین امام صادق (ع) موفق شد دانشگاهی تاسیس کند که چند هزار نفر شاگرد پای درس حضرت حضور پیدا کنند، بدون شک باید ریشه آن را در دوران قبل جستجو کرد. بدان معنا که اگر حضرت سیدالشهدا قیام نمی‌کرد و چهره واقعی امویان را به همه مردم عالم نشان نمی‌داد چه بسا همچنان با همان روش ستمگرانه خود حکومت می‌کردند. بنابراین حرکت حضرت باعث شد که پایه‌های ظلم کاخ اموی به لرزه در بیاید و در زمان انتقال قدرت از اموی‌ها به عباسی‌ها فرصتی برای فعالیت‌های فکری و فرهنگی ائمه معصومین بخصوص امام باقر و امام صادق (ع) فراهم شود.

امام صادق (ع) از فرصت ایجاد شده برای تبیین معارف دینی و تفسیر آیات قران و نقل بسیاری از روایات که از پدرانشان به وی رسیده بود، مردم زمان خود را با فضای فکری و فرهنگی ادوار گذشته آشنا می‌کرد و در چنین شرایطی از رویکرد قیام امام حسین (ع) نیز سخن می‌گفت و علت و چرایی قیام وی را تبیین می‌کرد.

در بخش دیگری، حضرت مردم را با توصیه به زیارت قبر امام حسین و فضیلت زیارت جدش حسین‌بن‌علی، توجه‌ها را بیش از پیش به واقعه کربلا جلب می‌کرد که هیچ وقت از حافظه تاریخ پاک نگردد.

برای نمونه امام صادق (ع) درباره شرافت سرزمین کربلا سخنان بسیاری گفته‌اند و به بیان این شرافت و برتری پرداخته‌اند.

از جمله آن‌ها روایات زیر است:

امام صادق (ع) فرمودند: «خداوند تبارک و تعالى برخى از زمین‌ها و آب‌‌ها را بر بعضى دیگر تفضیل و برترى داد، پاره‌‌اى تفاخر و تکبر نموده و تعدادى از آن‌ها ستم و تعدى نمودند از این رو آب و زمینی نماند مگر آنکه مورد عقاب الهى قرار گرفت زیرا تواضع و فروتنى در مقابل خدا را ترک کردند حتی خداوند متعال مشرکین را بر کعبه مسلط کرد و به زمزم آبى شور وارد نمود تا طعمش فاسد گردید.

ولى زمین کربلا و آب فرات اولین زمین و اولین آبى هستند که خداوند متعال مقدس و پاکیزه‌شان نمود و برکت به آن‌ها داد و سپس به آن زمین فرمود:

سخن بگو به آنچه خدا تو را به آن فضیلت داده است، مگر اینگونه نبوده که برخی زمین‌‌ها و آب‌‌ها بر برخى دیگر تفاخر و تکبر نمودند؟! زمین کربلا عرضه داشت: من زمین خدا بوده که من را مقدس و مبارک آفرید، شفا را در تربت و آب من قرار داد، هیچ فخرى نکرده بلکه در مقابل آن کس که این فضیلت را به من داده فروتن و ذلیل هستم، چنانچه بر زمین‌‌هاى پست‌تر از خود نیز فخر نمى‌‌کنم؛ بلکه خدا را شکر و سپاس مى‌‌کنم پس خداوند متعال بواسطه حسین (ع) و اصحابش آن سرزمین را مورد اکرام قرار داد و در تواضع و فروتنى و شکرش افزود. سپس حضرت ابوعبداللَّه (ع) فرمودند:

کسى که براى خدا تواضع و فروتنى کند حق تعالى او را بلند کند و کسى که تکبر نماید وى را پست و ذلیل خواهد نمود.»

 

در زمان امام صادق (ع) بر سر مزار سیدالشهدا (ع) روضه می‌خواندند و ایشان هم علاقه زیادی به آن روضه‌ها داشته‌اند. ابوهارون مکفوف می‌گوید: خدمت حضرت صادق (ع) رسیدم. امام به من فرمود: «برایم شعر بخوان». پس برایش اشعاری خواندم. فرمود: اینطور نه، همان طور که (برای خودتان) شعرخوانی می‌کنید و همانگونه بخوان که نزد قبر حضرت سیدالشهدا مرثیه می‌خوانی.

 

 

ایشان در تفسیر آیه «فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ «الْوادِ الْأَیْمَنِ» فِی «الْبُقْعَهِ الْمُبارَکَهِ» مِنَ الشَّجَرَهِ أَنْ یا مُوسى‌ إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ» فرمودند آن «ساحل وادى ایمن» فرات است و «بارگاه با برکت» نیز کربلا است.

در بعد دیگر، توجهی است که حضرت به عزاداری حضرت سیدالشهدا می‌پردازد: عزاداری برای امام حسین (ع) از بعد از عاشورا شکل گرفت. حضرت زینب (س) و اهل‌البیت امام حسین (ع) همان روز عاشورا در عزای آن حضرت سوگواری کردند. این رسم و عزای سیدالشهدا (ع) در زمان امام صادق (ع) هم وجود داشته است که حضرت به آن اهتمام می‌ورزیدند.

امام صادق (ع) فرمودند نفس کسی که بخاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش برای ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست. سپس امام صادق (ع) افزود این حدیث را باید با طلا نوشت!

در زمان امام صادق (ع) بر سر مزار سیدالشهدا (ع) روضه می‌خواندند و ایشان هم علاقه زیادی به آن روضه‌ها داشته‌اند. ابوهارون مکفوف می‌گوید: خدمت حضرت صادق (ع) رسیدم. امام به من فرمود: «برایم شعر بخوان». پس برایش اشعاری خواندم. فرمود: اینطور نه، همان طور که (برای خودتان) شعرخوانی می‌کنید و همانگونه بخوان که نزد قبر حضرت سیدالشهدا مرثیه می‌خوانی.

حضرت صادق (ع) در خانه خود بودند و زید شحام و جمعی از شیعیان کوفه حاضر بودند، حضرت، جعفر بن عفان را نزدیک طلبید و به او فرمود: شنیده‌‌ام در مرثیه حضرت امام حسین (ع) شعر می‌‌گویی و نیکو می‌‌گویی. گفت: آری، فدایت شوم. فرمود: بخوان. او خواند، امام صادق (ع) و حاضرین گریستند و اشک چشم امام به صورتش جاری شد، سپس فرمود: ای جعفر! به خدا سوگند، ملائکه مقربین در اینجا حاضر بودند و اشعار تو را، برای امام حسین (ع)، شنیدند و گریستند، چنان که ما گریستیم، بلکه بیشتر؛ و خداوند برای تو در این ساعت به تمامه بهشت را واجب گردانید و تو را آمرزید، می‌‌خواهی زیادتر بگویم؟ گفت: آری، ای آقای من. فرمود: هر کس برای امام حسین (ع) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب می‌‌گرداند و او را می‌‌آمرزد.

روایات در این خصوص بسیار زیاد است و ختم کلامم را به این عمل امام صادق می‌سانم که حضرت صادق (ع) در زمان خودشان بسیار به شاعران صله می‌دادند و یاران خودشان را به سوگواری بر امام حسین (ع) تشویق می‌کردند. در زمان ایشان عزای سیدالشهدا نهادینه شد و بسیاری از مردم به زیارت کربلا می‌رفتند و افرادی مرثیه خوانی می‌کردند.