محمد کرمی‌نیا در بخش قبلی صحبت‌های خود از شان و مقام و جایگاه سیدالشهدا علیه‌السلام در نزد رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بر اساس منابع تاریخی و تفاسیر اهل سنت گفت و آخرین بخش صحبت‌های ایشان درباره آیات از کلام الهی بود که در آن‌ها می‌توان جایگاه امام حسین (ع) و گذاره‌های عاشورایی را جست‌وجو نمود که به مواردی از آن‌ها اشاره کردند و در این قسمت، بخش دوم صحبت‌های ایشان را پی می‌گیریم:

وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُم (نساء/21)

ابن‌عباس در تفسیر این آیه گفت یعنی: «لاتقتلوا اهل بیت نبیکم» و ایشان به آیه مباهله استناد کرده‌اند که منظور از «انفسکم» اهل بیت علیهم السلام است که شامل خود رسول اکرم و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) می‌شود. «کان ابناء هذه الأمه الحسن و الحسین و کان نساؤها فاطمه و انفسهم النبیّ و علیّ» (حسکانی، 1411: 181-182)

بنا بر تفسیر ابن‌عباس، خداوند از قتل اهل بیت (ع) که یکی از آن‌ها امام حسین (ع) است نهی فرموده است. در حالی که اهل بیت یکی پس از دیگری به دست بعضی از همین مردم به شهادت رسیده‌اند و شهادت حضرت سیدالشهدا (ع) در روز عاشورا به حدی مظلومانه بود که شهادت همه اهل بیت (ع) را تحت الشعاع قرار داد و عجیب این جاست که آن ظالمان این آیات را می‌خواندند و تفسیر آن را بعضی از آنان از ابن‌عباس بطور مستقیم شنیده بودند و قتل آن مظلوم را مباح می‌دانستند. (لعنت الله علی الظالمین جمیعاً)

وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإیمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُم (طور/21)

در تفسیر آیه محمدبن‌عبدالله به اسناد خود از ابن‌عباس روایت کرده که: آیه «وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ» در حق پیامبر (ص) و علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) نازل شده است. (حسکانی، 1411: 270)

عبدالعزیزبن‌یحیی نیز همین روایت را عینا از ابن‌عباس نقل کرده است که: «الآیه، فِی النَبیَّ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم وَ علیُّ وَ فاطِمَهَ و الحَسَنِ وَ الحُسَینِ علیهم السلام» (حسکانی، 1411: 271)

با توجه به روایات ذکر شده می‌توان به نکات زیر دست یافت:

اولا: در تفسیر آیه، اهل بیت را از ذریه پیامبر (ص) شمرده است و این ذریه به معنای ذریه معمول نیست چرا که اگر در معنای معمول به کار می‌رفت قاعدتا دیگر بچه‌های پیامبر (ص) را هم شامل می‌شد در حالی که گفته‌اند، فقط در حق این افراد خاص نازل شده است و این شأنی است که دیگر ذریه را شامل نمی‌شود.

ثانیا: در ادمه آیه می‌فرماید: فرزندانشان را در بهشت به آن‌ها ملحق خواهیم کرد، معلوم می‌شود که درجه آن‌ها (فرزندان) در بهشت بسیار بالا و عالی است چرا که با پیامبر (ص) خواهند بود و این درجه از بهشت قطعا برای معصومین خواهد بود و از این بخش آیه می‌توان فهمید که آنان معصوم و دارای جایگاه ویژه‌ای هستند. سلام و درود خداوند بر ایشان باد.

اغلب دانشمندان اهل سنت از زوایای مختلف و با عبارت‌های مختلف قاتل امام حسین (ع) را، ظالم، بزه کار و ... مورد نکوهش و مذمت قرار داده‌اند. عبدالله یافعی اینگونه نوشته است که آن کس که امر به کشتن حسین (ع) کرد و آن کس که او را به قتل رساند و آن کس که آن را حلال دانست و راه را برای این کار فراهم آورد، همه این‌ها کافرند.

 

به شهادت رساندن امام حسین (ع) در بین تفاسیر اهل سنت و نزد مفسرین غیر شیعه چه جایگاهی دارد و آیا تفاسیری را می‌توان یافت که در آن قاتلان امام حسین (ع) ملعون و مورد نکوهش باشند؟

بر اساس آیه 16 سوره مبارکه مریم که خداوند متعال می‌فرمایند: «وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا»

در تفسیر آیه ابن‌عساکر از قره‌بن‌خالد روایت کرده است که: «مَا بَکَتِ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا عَلَى یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا وَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ حَمَرتها بکاوها: آسمان به احدی از مردم گریه نکرده بجز یحیی‌بن‌ذکریا و حسین‌بن‌علی علیهم السلام، آن قدر گریه کرد که آسمان سرخ شد».

این به جهت مظلومیت آن دو بزرگوار است چرا که هر دو به دست بدترین و شقی‌ترین افراد روی زمین به شهادت رسیدند.

این از جایگاه والای امام حسین (ع) در نزد اهل سنت است، که امام را از مصادیق آیه که خداوند در روز شهادتش، سلام و درود می‌فرستد، شمرده و در تفاسیر خود آورده‌اند.

اما در مورد قسمت دوم سوال، باید عرض کنم که در بسیاری از منابع معتبر اهل تسنن، به تفصیل در مورد ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری قاتل امام حسین (ع) و نیز عدم پایبندی او به احکام شرعی و حدود الهی، سخن گفته شده است.

اغلب دانشمندان اهل سنت از زوایای مختلف و با عبارت‌های مختلف قاتل امام حسین (ع) را، ظالم، بزه کار و ... مورد نکوهش و مذمت قرار داده‌اند. عبدالله یافعی اینگونه نوشته است که آن کس که امر به کشتن حسین (ع) کرد و آن کس که او را به قتل رساند و آن کس که آن را حلال دانست و راه را برای این کار فراهم آورد، همه این‌ها کافرند.

ذهبی از مفسرین اهل سنت در این باب این گونه بیان کرده:

یزید، ناصبی غلیظ و تندخویی بود که اخلاق سگان را داشت و مسکر می‌نوشید و از هیچ معصیت و منکری روی گردان نبود. دولتش به قتل حسین آغاز گشت و به ویرانی کعبه تمام یافت.

مسعود در مورد یزید نوشته یزید مردی ستمگر و ظالم و فاسق بود و مسئول در قتل نوه رسول خدا (ص) و اصحاب او است. او آشکارا شراب می‌نوشید و با سگان می‌نشست. اخلاقش اخلاق فرعون بود. جز این که فرعون در امر رعیت مدارا بیشتر می‌نمود تا وی و انصاف بیشتر داشت و تدبیر بیشتر.

و همچنین علمای بسیار دیگر از جمله سبط‌بن‌الجوزی، القاضی ابویعلی، جلال الدین سیوطی، ابن‌حزم، شوکانی، جاحظ، شیخ محمد عبده و امام احمدبن‌حنبل همه یزید را کافر و فاسق دانسته و رای به جواز لعن یزید داده‌اند.

نام و یاد آن بزرگوار در زمان حیات رسول خدا (ص) به اذعان مفسرین سنی، توسط آن حضرت زنده نگه داشته شده و در مواقع مختلف حضرت، آن بزرگوار را به عناوین مختلف سفارش، یا مقام و عظمت او را به مردم گوش‌زد می‌فرمود و با بیانات مختلف نقش پر رنگ ایشان را در سعادت بشری یادآوری می‌فرمود و یا به فراخور حال آیاتی را که در شأن اهل بیت (ع) که از جمله آنان امام حسین (ع) است، نازل شده است را تفسیر یا تطبیق می‌فرمود، تا همه به عظمت امام حسین (ع) پی ببرند.

مفسرین سنی در تفاسیر خود، آیات مزبور را آورده و به اهل بیت (ع) تفسیر کرده‌اند و روایات مربوط به آیه را از طرق مختلف نقل کرده‌اند که بخش عظیمی از آن را به تواتر یا نزدیک به تواتر رسانده‌اند، به طوری که با تمام اختلافاتی که در برخی تفاسیر اهل سنت وجود دارد، اما از جهت مضمون روایات اختلاف چندانی وجود ندارد. این خود حاکی از نقش برجسته حضرت سیدالشهدا (ع) در متون تفسیری است.

 

قسمت اول این مصاحبه را از اینجا بخوانید.