س: همان‌گونه که می‌دانیم امام موسی کاظم علیه‌السلام با شرایط ویژه‌ای از سوی خلافت عباسی و جامعه مواجه شده بودند. حضرت چگونه با این چالش‌ها برخورد کردند؟

اگر شما به فعالیت‌هایی که بعد از شهادت امام حسین (ع)، ائمه معصومین در پیش گرفتند نگاه کنید، می‌بینید که فعالیت‌های فکری و فرهنگی یکی از مهمترین رویکردهایی بود که در پیش گرفته شد. بر همین سیاست امام موسی‌بن‌جعفر (ع) همان راه و روشی را ادامه داد که امام صادق (ع) در روبرو شدن با اجتماع، بر محور عمل و برنامه‌ریزی اتخاذ کرده بود. در این خصوص به تعبیر عادل ادیب، می‌توانیم از چند محور سخن بگوییم:

محور نخستین: برنامه‌ریزی فکری و آگاهی دادن عقیدتی و چاره‌گری در روبرو شدن با عقاید منحرف و انگیزه‌ها و واپس‌گرائی‌های شعوبی و نژادپرستی و عقاید مختلف دینی.

از خطرناکترین این تبلیغات زهرآگین، تبلیغ افکار الحادی و کفرآمیز بود که تزریق زهر آن با فعالیت و گسترش در دل‌های نوجوانان مسلمان سرازیر شده بود. موضع امام موسی (ع) در برابر این تبلیغات، بر آن بود که با دلایل استوار در برابر آن بایستد و با پوچی و بی‌مایگی آن به معارضه برخیزد و دوری آن را از منطق و واقعیت توضیح دهد و عیوب آن را بازگوید تا آن‌جا که گروهی انبوه از پیروان آن عقاید به اشتباه خود و فساد خط مشی اتخاذی خویش اعتراف کردند و به این جهت جنبش امام درخشندگی یافت و قدرت علمی آن حرکت منتشر گردید و به گوش‌ها در رسید.

چندان که گروهی بزرگ از مسلمانان پیروی آن کردند و آن را پذیرفتند و این امر بر مسئولان حکومت گران آمد و با آنان با شدت و فشار و شکنجه رفتار کردند و در زمینه‌های عقیدتی آنان را از گفت‌وگو باز داشتند و امام موسی (ع) ناچار شد به هشام (یکی از اصحاب خود) فرستاده‌ای گسیل دارد و او را هشدار دهد تا بعلت خطرهای موجود از سخن گفتن خودداری کند و هشام تا مرگ مهدی خلیفه از سخن گفتن خودداری کرد.

گروهی کثیر از بزرگان دانشمندان و راویان حدیث، از کسانی که در دانشگاه بزرگ امام صادق (ع) تحصیل می‌کردند، هنگام اقامت او در یثرب، پیرامون امام موسی (ع) گرد آمدند و ایشان با توانائی و نیروی بسیار، بر فقه اسلامی، آراء و عقاید خردمندانه در فقه اسلامی ابراز کردند. مجموعه‌های بسیار از احکام اسلامی به او (ع) منسوب است که در باب حدیث و فقه تدوین شده است و دانشمندان و راویان حدیث همواره با آن افاضات علمی، همدم بودند و احادیث و گفت‌وگوها و فتواهای او را ثبت می‌نمودند.

محور دوم: نظارت مستقیم بر پایگاه‌های توده‌ای و طرفداران و پیروان خود و هماهنگی با آن‌ها در پیش گرفتن مواضع سلبی و منفی در برابر حکومت، به منظور ناتوان کردن حکومت از نظر سیاسی و بریدن از آن و حرام کردن تماس با آن و به محاکمه دادگستری دولتی دعوی نبردن و شکایت نکردن، به منظور آماده کردن وسایل سقوط آن حکومت و نابود کردن آن از نظر سیاسی، چیزی که امام (ع) را دلیر ساخت تا چنین موضع استواری داشته باشد، آن دگرگونی آشکار و گستردگی و انتشار پایگاه‌های مردمی ایشان بود.

این مطلب با جنبش امام (ع) و با فعالیت‌های منفی او نسبت به حکومت منحرف عباسیان و فرا خواندن او در حرام دانستن یاری با حکومت در هر زمینه از زمینه‌ها، هماهنگ شده بود.

محور سوم: موضع آشکار و صریح در احتجاج با کسی که زمامدار حکومت بود به این‌که خلافت حق اوست نه دیگری و بر همه مسلمانان در احراز این مقام برتری دارد.

مناظره امام(ع) با هارون الرشید که در مرقد نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و در برابر توده‌ای عظیم از اشراف و فرماندهان ارتش و کارمندان عالی رتبه دولت اتفاق افتاد نمونه آشکار و موید این مسأله است.

 اگر بخواهیم فعالیت‌های امام را به دو بخش سری و آشکار تقسیم‌بندی کنیم باید بگوییم که فعالیت سری پایداری و ایستادگی امام (ع) در مقابل اوضاع، دو راه داشت. نخستین آن: مقاومت منفی که از آن سخن گفتیم و آن در این امر نمودار گردید که امام (ع) به هواداران و طرفداران و رابطان خود فرمان داد که با دستگاه حکومت قطع رابطه کنند و هیچ معامله‌ای در هیچ سطحی از سطوح با آنان نداشته باشند.

چیزى از خاک قبر من بر ندارید تا به آن تبرک جویید ... خداى متعال تنها تربت کربلا را براى شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است.

این مقاومت با وجود این‌که نمودار مقاومت منفی، به جای روی در رو شدن و مقابله و مبارزه مسلحانه بود، اما مقاومت و معارضه‌ای حتی در صورت منفی، برای حمایت اسلام و پشتیبانی از آن، عملی بزرگ و مثبت بود، چه، انحراف حکمرانان از رسالت و مکتب، صورتی زشت از اسلام منعکس می‌ساخت و رهبرانی که از اهل بیت بودند ناچار می‌بایست چهره بی آلایش و نورانی اسلام را منعکس کنند و پیوسته تفاوت‌های میان مکتب و حکومت وقت را در عمل، به تاکید باز نمایند و به این ترتیب، اسلام در سطح نظری، خالی از هر گونه انحراف نمایان گردید، هر چند مراحل اجرا و تطبیق آن صورتی زشت به خود گرفته بود.

سازماندهی برخی از گروه‌های شیعه، از روش گروهی از دلاوران که در مناطق خویش به سر می‌بردند، رنگ می‌گرفت و در آن‌جا بود که فهرست‌های خصوصی و سری نام‌های شیعیان، نزد بعضی از یاران پیشوایان نگاهداری می‌شد‌. ماموران حکومت در آن وقت کوشیدند که آن اسامی را به دست آورند اما نتوانستند.

در هر صورت، آن گروه‌ها، تشیع را در سراسر کشورهای اسلامی، دور از چشم حکومت و مراقبت آن منتشر ساختند تا آن‌جا که به صورت نیرویی بزرگ در آمده و دیگر دشوار بود که بتوانند آنان را به اطاعت از حکومت وادار کنند و بزودی قدرت حاکم ناچار گردید،در عهد امام رضا (ع) ، به امام رضا (ع) پناه جوید و ولایت عهد را به او وا گذارد.

امام (ع) با این روش، حق خود را در حکومت مؤکد گردانید و به نگاهداری یاران و پایگاه‌های خود از آلودگی در آن وضعیت فاسد و نظارت بر آنان و برنامه‌ریزی برای آنان و رشد و آگاهی و مدد رسانیدن به آنان در همه روش‌های مقاومت و هدایتشان تا سطح پیشتازی آگاهانه و آشنائی به زمان و وظیفه مکتبی خود، عمل کرد.

فعالیت آشکار، برای امام (ع) این فرصت را به وجود آورد که به درمان نادانی امت از عقاید و احکام اسلام پردازد و شبهه‌های الحادی و کفر آمیز را که جنبش‌هایی به وجود آورده بود که نتیجه گشوده شدن دروازه‌های کشورهای اسلامی آن روز بر روی جریان‌های بیگانه و غربی بود، پاسخ گوید.

س: زنده نگاه داشتن قیام سیدالشهدا (ع) یکی از مهمترین رویکردهایی بود که ائمه معصومین همواره مورد توجه قرار می‌دادند. در این خصوص موسی‌بن‌جعفر (ع) چه نگاهی به قیام سیدالشهدا (ع) در کربلا در نزد شیعیان داشتند؟

امام کاظم (ع) هم به‌رغم شرایط خفقان زیاد که در نتیجه آن، امام و بسیاری از اصحاب بازداشت و زندانی شدند، باز هم این پرچم را بلند نگه داشتند و توصیه‌هایی به شیعیان برای حفظ این شعائر الهی داشتند. در این خصوص می‌توانیم از چندین موضوع مهم سخن بگوییم:

حدیثی از امام کاظم (ع) در خصوص بخشش گناهان وارد شده است که ایشان می فرمایند: 

«أدنى ما یثاب به زائر ابى عبدالله (ع) بشط فرات إذا عرف حقه و حرمته و ولایته ان یغفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخز»

کمترین ثوابى که به زائر امام حسین (ع) در کرانه فرات داده مى‌‌شود این است که تمام گناهان مقدم و مؤخرش بخشوده مى‌‌شود. بشرط این‌که حق و حرمت ولایت آن حضرت را شناخته باشد.

حضرت امام کاظم (ع) در ضمن حدیثى که از رحلت خویش خبرى می‌داد می‌فرمایند:

«و لا تأخذوا من تربتى شیئا لتبرکوا به فأن کل تربه لنا محرمه الا تربه جدى الحسین‌بن‌على علیهما السلام فأن الله عزوجل جعل‌ها شفاء لشیعتنا و أولیائنا»

چیزى از خاک قبر من بر ندارید تا به آن تبرک جویید ... خداى متعال تنها تربت کربلا را براى شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است. بنابر این شواهد باید بگوییم که همه معصومین(ع) در فرصت های مختلف از امام حسین(ع) سخن می گفتند و برای انجام شعائر دینی از جمله زیارت و یا برداشتن مراسم سوگواری تاکیدات ویژه داشتند .