به گزارش پایگاه تخصصی امام حسین علیه‌السلام کرب‌وبلا، حجت‌الاسلام‌ دکتر احمری، مسئول بعثه مقام معظم رهبری در خراسان رضوی، پیرامون عزاداری در ماه محرم سخنان مهمی را مطرح ساختند که در ادامه تقدیم خوانندگان می گردد:

ویژگی‌های سبک عزاداری معیار چیست؟

مقام معظم رهبری مورخ 73/3/17 در مجمع روحانیون در این رابطه مطالبی را بیان فرمودند که مضمون آن این است: به اعتقاد بنده، مجالس عزاداری حسینی باید از سه ویژگی برخوردار باشند:
اولین ویژگی باید این باشد که چنین مجالسی، محبت به اهل‌بیت‌ علیهم‌السلام را زیاد کنند. چون رابطه عاطفی، یک رابطه بسیار ذی‌قیمت است.
دومین ویژگی‌ که باید در این مجالس به وجود آید، این است که مردم نسبت به اصل حادثه عاشورا، معرفت روشن‌تر و واضح‌تری پیدا کنند. این‌طور نباشد که ما در مجلس حسین‌بن‌علی (ع)، به منبر برویم یا سخنرانی کنیم، اما موضوع سخنرانی، حضار آن مجلس، اعم از جوان و غیر جوان و زن و مرد اهل فکر و تأمل را ـ که امروز در جامعه ما بسیارند و این از برکات انقلاب است ـ به این فکر فرو ببرد که «ما به این مجلس آمدیم و گریه‌ای هم کردیم؛ اما برای چه؟ قضیه چه بود؟ چرا باید برای امام حسین (ع) گریه کرد؟ اصلا چرا امام حسین (ع) به کربلا آمد و عاشورا را به وجود آورد؟» بنابراین، به عنوان منبری یا سخنران، باید به موضوعاتی بپردازید که جوابگوی چنین سؤالاتی باشد. باید نسبت به اصل حادثه عاشورا معرفتی در افراد به وجود آید. اگر در روضه‌خوانی و سخنرانی یا سایر مطالب بیان شده از طرف شما، نکته‌ای روشنگر یا حداقل اشاره‌ای به این معنا نباشد، یک رکن از آن سه رکنی که عرض شد، کم و ناقص خواهد بود؛ یعنی ممکن است مجلس مذکور، فایده لازم را ندهد و ممکن هم هست خدای ناکرده در بعضی از فروض، ضرر هم بکنیم.
سومین ویژگی لازم در این مجالس، افزایش ایمان و معرفت دینی در مردم است. در چنین مجالسی باید از دین، نکاتی عنوان شود که موجب ایمان و معرفت بیشتر در مستمع و مخاطب گردد؛ یعنی سخنرانان و منبری‌ها، یک موعظه درست، یک حدیث صحیح، بخشی از تاریخ آموزنده درست، تفسیر آیه‌ای از قرآن یا مطلبی از یک عالم و دانشمند بزرگ اسلامی را در بیانات خود بگنجانند و به سمع شرکت‌کنندگان در این مجالس برسانند. این‌طور نباشد که وقتی بالای منبر می‌رویم، یک مقدار لفاظی کنیم و حرف بزنیم و اگر احیانا مطلبی هم ذکر می‌کنیم، مطلب سستی باشد که نه فقط ایمان‌ها را زیاد نمی‌کند، بلکه به تضعیف ایمان مستمعین می‌پردازد. اگر این‌طور هم شد، ما از جلسات مذکور به فواید و مقاصد مورد نظر نرسیده‌ایم.

مراد از عزاداری سنتی در کلام امام و مراجع چیست؟

امام خمینی در این رابطه می‌فرمایند: ما باید حافظ این سنت‌های اسلامی، حافظ این دسته‌جات مبارک اسلامی که در عاشورا، در محرم و صفر، در مواقع مقتضی به راه می‌افتند، [باشیم]؛ تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند. محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سیدالشهدا ـ سلام‌الله‌علیه ـ است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است؛ زنده نگه‌داشتن عاشورا با همان وضع سنتی خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف توده‌های مردم باهمان ترتیب سابق که دسته‌جات معظم و منظم، دسته‌جات عزاداری به‌عنوان عزاداری راه می‌افتاد.

شعور زاییده فکر و اندیشه است و مبتنی بر آگاهی، شناخت و دانایی است ولی شور زاییده احساسات، علایق و هیجانات است. در فطرت آدمی هم شور است و هم شعور، هیچ‌کدام نفی دیگری نیست هر کدام می‌تواند در جای خویش مؤثر و مفید باشد، شور به‌ تنهایی و شعور بدون شور پذیرفتنی نیست، زیرا شعور به‌ تنهایی فکر، اندیشه و یک ایده است، فکری که به عمل تبدیل نشود ارزش ندارد، شوری که بر اساس شعور نباشد ممکن است به بی‌راهه رود.


باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنت‌ها را حفظ کنید. البته اگر یک‌ چیزهای ناروایی بوده است سابق و دست اشخاص بی‌اطلاع از مسائل اسلام بوده، آن‌ها باید یک‌ قدری تصفیه بشود، لکن عزاداری به همان قوت خودش باید باقی بماند و گویندگان پس‌ از این‌که مسائل روز را گفتند، روضه را همان‌طور که سابق می‌خواندند و مرثیه را همان‌طور که سابق می‌خواندند، بخوانند و مردم را مهیا کنند برای فداکاری.
این خون سیدالشهداست که خون‌های همه ملت‌های اسلامی را به جوش می‌آورد و این دسته‌جات عزیز عاشوراست که مردم را به هیجان می‌آورد و برای اسلام و برای حفظ مقاصد اسلامی مهیا می‌کند. در این امر، سستی نباید کرد. البته باید مسائل روز گفته بشود. (صحیفه نور جلد 15 ص 330)
مقام معظم رهبری هم در زمینه عزاداری سنتی این‌ چنین توصیه می‌فرمایند:
برخی کارهاست که پرداختن به آن‌ها، مردم را به خدا و دین نزدیک می‌کند. یکی از آن کارها، همین عزاداری‌های سنتی است که باعث تقربِ بیشترِ مردم به دین می‌شود. این‌که امام فرمودند «عزاداری سنتی بکنید» به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزاداری نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سر و سینه زدن و مواکب عزا و دسته‌های عزاداری به راه انداختن، از اموری است که عواطف عمومی را نسبت به خاندان پیغمبر، پر جوش می‌کند و بسیار خوب است.

بعضی به بهانه شعور حسینی، شور حسینی را زیر سؤال می‌برند. نظر شما در این رابطه چیست؟

شعور زاییده فکر و اندیشه است و مبتنی بر آگاهی، شناخت و دانایی است ولی شور زاییده احساسات، علایق و هیجانات است. در فطرت آدمی هم شور است و هم شعور، هیچ‌کدام نفی دیگری نیست هر کدام می‌تواند در جای خویش مؤثر و مفید باشد، شور به‌ تنهایی و شعور بدون شور پذیرفتنی نیست، زیرا شعور به‌ تنهایی فکر، اندیشه و یک ایده است، فکری که به عمل تبدیل نشود ارزش ندارد، شوری که بر اساس شعور نباشد ممکن است به بی‌راهه رود.
برای این‌که شعور به اقدام عملی تبدیل شود به شور نیز نیازمند است و شور نیز برای این‌که در راستای هدف باشد بی‌نیاز از شعور نیست. یادمان باشد که شور و شعور حسینی در تقابل و هم‌عرض هم نیستند که مجبور باشیم یکی را بدون دیگری داشته باشیم، این دو مقوله در طول هم قرار دارند. جنس دو مقوله یکی نیست که بتوانند جایگزین هم یا جانشین هم شوند، بلکه دو مفهوم جدایی هستند که مکمل و متمم هم هستند، یکی بدون دیگری کامل و تمام نمی‌شود.
شور حسینی بدون شعور حسینی کامل و کافی نیست، شعور حسینی نیز بی شور حسینی ناقص است. شور و شعور حسینی به‌ مثابه دو بال یک پرنده‌ای است که برای پرواز کردن و اوج گرفتن به هر دو به‌ یک اندازه نیاز دارد و با یک بال پریدن امکان‌پذیر نیست.
اگر چه فرق شور و شعور فقط یک «ع» است اما تفاوت بسیار زیادی با هم دارند. حسینیان هم شور را به‌ اندازه و هم شعور را به‌ اندازه توسعه و پرورش می‌دهند و می‌دانند که یکی بدون دیگری کافی و کامل نیست. شور حسینی با شعور حسینی آغاز می‌شود تا شعور حسینی پیدا نشود و حسین را نشناسی شور حسینی ایجاد نمی‌شود. مقدمه هر شوری شناخت و شعور است تا حسین را نشناسی برایش اشک نیز نخواهی ریخت. شور و شعور حسینی همزاد و همراه هم‌اند، در کنار هم و همپای هم باید قرار گیرند چرا سالیانی است منبر و نوحه در کنار هم مطرح می‌شوند؟ چرا منبر و مداحی لازم و ملزوم یکدیگر بوده‌اند؟ چرا ابتدا در مراسم حسینی یک واعظ در بالای منبر سخنرانی می‌کند و سپس یک نوحه‌خوان در پای منبر نوحه می‌سراید؟ چون باید در منبر شعور زاییده شود و مداح نیز باهنر خود شور را با شعور تلفیق نماید. برای این‌که مقدمه و پیش‌نیاز شور، شعور است.
این دو مقوله با همدیگر اثر هم‌افزایی نیز دارند، هر کس که شعورش بیشتر باشد شورش نیز بیشتر خواهد بود؟ و هر کس شورش بیشتر باشد شعورش نیز افزایش خواهد یافت. مقدمه حب حسین معرفت حسین است، بدون معرفت دوست داشتن معنی ندارد. هر قدر معرفت بیشتر شود دوست داشتن نیز بیشتر می‌شود و هر چقدر دوستی بیشتر شود معرفت نیز افزون خواهد شد.
به نظرم می‌توانیم شور و شعور حسینی را با مصادیق زیر نیز بیان کنیم:
شور خواستن است و شعور توانستن
شور وسیله است و شعور هدف
شور عمل و اقدام است و شعور فکر و اندیشه
شور عشق است و شعور جهت حرکت
شور احساس است و شعور منطق
شور حرارت است و شعور ایمان
شور انگیزه است و شعور شناختن
شور دوست داشتن و شعور معرفت
شور کار دل است و شعور کار خرد
شور عمل است و شعور ایده
شور محرک احساسات و شعور محرک عمل
شور صورت است و شعور سیرت
لذا برای حسینی بودن، حسینی ماندن و حسینی مردن هم به شور حسینی نیازمندیم و هم به شعور حسینی، یکی بدون دیگری پذیرفتنی نیست.