به گزارش پایگاه تخصصی امام حسین علیهالسلام کربوبلا، حجتالاسلام فرهاد عباسی در ابتدای نشست علمی «پایهگذاری و گسترش علوم حدیث توسط اهلبیت (ع) و علمای شیعه» که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) برگزار شد گفت: بحث نقش اهلبیت (ع) در عرصه حدیث را نباید با تدوین کتب حدیثی یکسان بدانیم.
رئیس مرکز تخصصی حوزه علمیه قم افزود: بحث کتب حدیث و کتب علوم حدیث دو مطلب کاملا متفاوت است؛ نکته این است که اگر کتابی تدوین نشده بود علوم حدیث نیز وجود نداشته است؟ جواب آن است که چنین ملازمهای وجود ندارد.
وی تصریح کرد: در دوره اهلبیت (ع) کتب جسته و گریختهای توسط صحابه نوشته شده است ولی در حوزه علوم حدیث در آن زمان کتابی نوشته نشده است؛ کتاب شیعه به عنوان اولین کتاب مستقل، قرنها بعد نوشته شده است.
مسئول دفتر هماهنگی امور مراکز تخصصی و موسسات آموزش عالی حوزه بیان کرد: اینکه چند قرن بعد از اسلام اولین کتاب درایهالحدیث شیعه نوشته شده است به این معنی نیست که شیعه پیش از آن با درایهالحدیث آشنا نبودند.
وی گفت: شکل گرفتن دانشهای حدیثی به دلیل دو نیاز جدی بود؛ نیاز اول احراز به صدور حدیث بوده است؛ مساله دیگر، احراز مقصود و مراد معصوم از این متن است؛ علوم حدیث، بالاصاله اعتبار و موضوعیتی ندارند؛ بلکه برای دستیابی به متن صادر شده و مراد و مقصود معصوم به دلیل گذر زمان و آسیبهایی که پدید آمد، دو چراغ نیاز بود که ما را به مراد کلام و اصل حدیث برساند.
حجتالاسلام عباسی بیان کرد: علم حدیث چراغ و ابزار هنگام ناتوانی است؛ طبیعی است که آن کسی که زودتر به این آسیب دچار شد، یعنی در احراز صدور و فهم مقصود معصوم زودتر به مشکل برخورد، باید پیشتر ابزار کار را برای خود تولید میکرد و این مساله در شیعه به دلایل مختلف دیرتر شکل گرفت.
وی گفت: تا قرن چهارم که برای دستیابی به متن اصلی معصوم، اهل تسنن مجبور شدند که پس از یک فاصله 300 ساله، در یک منطقه فراغ و با دستان خالی علمی را بر اساس یافتههای خود و آسیبهایی که بر اهل حدیث جاری شد که حدیث را پالایش کنند.
مسئول دفتر هماهنگی امور مراکز تخصصی و موسسات آموزش عالی بیان کرد: در شیعه، صدور حدیث تا سال 329 استمرار دارد و در این سالها معصوم (ع) حضور دارد و ملاک احادیث و صدور حدیث از سوی ایشان انجام میشده است.
وی گفت: شیعه به دنبال جداسازی و تفکیک حجت از لاحجت بوده است و محوریت پژوهشهای حدیثی نیز همین مساله بوده است و به همین دلیل بسیاری از مباحث علوم حدیث در ضمن کتبی که در آن بحث حجت و لاحجت میکردند ایجاد شده است.
وی تصریح کرد: در قرون چهارم و پنجم در کتاب عده الاصول، مبانی استنباط و جداسازی حجت و لاحجت بیان شده است، بسیاری از مباحث علوم حدیثی شیعه به شکل قوی مطرح کرده است.
مسئول دفتر هماهنگی امور مراکز تخصصی و موسسات آموزش عالی بیان کرد: در شیعه، صدور حدیث تا سال 329 استمرار دارد و در این سالها معصوم (ع) حضور دارد و ملاک احادیث و صدور حدیث از سوی ایشان انجام میشده است.
در ادامه این مراسم، حجتالاسلام و المسلمین عبدالهادی مسعودی، قائم مقام دانشگاه قرآن و حدیث حوزه گفت: برای شناسایی نقش شیعه در حدیث باید گونهشناسی در این حوزه ارایه شود.
وی افزود: اگر حدیث را به صورت ساده مرکب از متن و سند بدانیم، به شکل ساده به این نتیجه میرسیم که متن و سند دارای یک دانش خاص است؛ دانش متن را فقهالحدیث و دانش سند را رجال مینامیم.
حجتالاسلام و المسلمین مسعودی تصریح کرد: این دو علم، دانش اصلی در علوم حدیث است که یکی در پی احراز و دیگری در پی فهم حدیث است؛ هر کدام از متن و سند یک سلسله اصطلاحات دارند؛ اصطلاحات لزوما دانش نیستند ولی به کار فهم کلمات بزرگان و فهم تاریخ علم میآیند.
قائم مقام دانشگاه قرآن و حدیث بیان کرد: اصطلاحات میتوانند با متن و سند همراه باشند؛ هر کدام از این دو نیازمند یک سلسله دانشی هستند؛ منابع در حوزه متن و سند، متعدد هستند؛ به طور خلاصه باید گفت که دانشی که به متن میپردازد فقهالحدیث است و دانشی که به سند میپردازد رجال و دانشی که به اصطلاحات میپردازد را مصطلحات گویند که به معنی فهم عمیق است.
وی افزود: اگر نگاه تاریخی به این بحث داشته باشیم نسبت به سند و متن حدیث باید این کار را انجام دهیم؛ نگاه تاریخی به این معنی است که شناسنامه حدیث در حوزه شرح و بحث و کاربرد اصطلاحی بیان شود.
حجتالاسلام و المسلمین مسعودی گفت: گاهی نگاه تاریخی میتواند به خود دانش ناظر شود؛ یعنی گاهی اوقات در خصوص تاریخ یک حدیث و صدور و سند بحث میکنیم و گاهی نیز تاریخ یک دانش را مورد بحث قرار میدهیم؛ این دو باید از هم منفک باشند تا بتوانیم متوجه شویم که شیعه در چه مواردی از هم پیشی گرفتهاند.
قائم مقام دانشگاه قرآن و حدیث بیان کرد: در بحث سوال از امام علی (ع) پیرامون اختلاف حدیث امام مطالبی در این خصوص بیان کردند که سه علم را در خود دارد؛ مورد اول، علم اختلاف حدیث است که ایشان به جمع سندی و دلالی امر کردند؛ ایشان راویان را به چهار دسته تقسیم میکنند یعنی در ابتدا دانش رجال را کلید زدند؛ راویان تقسیمپذیر و توصیفپذیر و قابل ارزشگذاری به حسب نقل هستند؛ یعنی راویان به میزان مصاحبت با پیامبر (ص) و اعتبار نقل حدیث درجهبندی میشوند.
وی گفت: این بحث در واقع دانش نقد حدیث نیز هست؛ این علم و دانش حدیثی نیز از سوی امام مطرح شده است؛ گاهی اوقات نقد حدیث در قالب فقهالحدیث وارد میشود؛ در عرصه منبعشناسی، پیشتازی و معاصرت فرقهها با هم مشخص میشود.
حجتالاسلام و المسلمین مسعودی بیان کرد: ممکن است در کتابشناسی، کتابهای ما دیرتر تدوین شده باشد ولی کتابهای ما، یعنی شیعیان، چندان هم دیرتر نیست؛ کتاب رجالی شیعه مرتبط به اواخر قرن 2 و 3 است؛ کتب رجال مشهور ما در قرن 4 و 5 نوشته شد ولی کتابهای دیگری در این دو قرن یعنی 2 و 3 نیز وجود دارند.
وی گفت: در خصوص اصطلاحات در روایات کافی بحث ناسخ و خاص و عام مطرح شده است ولی کتب تدوین شده مرتبط به اصطلاحات به خصوص کتب بزرگ ما نیز دیرتر نشر پیدا کردند که دلیل خاصی نیز دارد؛ شیعه ما چندان به اصطلاحات به عنوان یک دانش مستقل بها نمیدهد زیرا اصطلاحات دارای ارزش آلی و وسیلهای و ابزاری هستند و یک علم مستقل به شمار نمیروند.
وی تصریح کرد: فقهالحدیث و تفسیر از اهلبیت (ع) آغاز شده است؛ فقهالحدیث نیز دارای چهار یا پنج قسمت است که شامل غریبالحدیث، اسباب ورود حدیث، اختلافالحدیث، عللالحدیث و نقدالحدیث هستند؛ جدای از اهلبیت (ع) دو تن از بزرگان شیعه از جمله ابانبنتغلب در زمینه غریبالحدیث کار کردهاند.
استاد حدیثشناسی حوزه بیان کرد: در خصوص اسباب ورود حدیث، نخستین سوالاتی که از ائمه (ع) انجام شده است در خصوص حل پیچیدگی اخبار انجام شده است؛ در این زمینه اسباب ورود این بحث را حل میکردند.
وی گفت: در قضیه گوسفند سوده و فرار از طاعون و الجار ثم الدار بحث اسباب ورود حدیثی از سوی ائمه (ع) به خصوص حضرت امام صادق (ع) مطرح شده است؛ اسباب ورود متعددی از سوی ائمه (ع) بیان شده است؛ بحثی که غریبالحدیث و اسباب ورود شیعه را نشان میدهد، جریان عرضه حدیث است که از دل آن پیشتازی شیعه در فقهالحدیث و اختلافالحدیث و اسباب ورود حدیث بیرون کشید.
حجتالاسلام و المسلمین مسعودی اظهار کرد: در عرصه اختلافالحدیث نیز یونسبنعبدالرحمن را داریم که این بحث را مطرح میکند و در این زمینه کتاب دارد؛ محمدبنابیعمیر نیز از اصحاب امام کاظم (ع) و امام رضا (ع) است که در این زمینه فعالیت داشته است.
قائم مقام دانشگاه قرآن و حدیث بیان کرد: در بحث اختلافالحدیث، شیعه قویتر بوده است و به دلیل اینکه در این زمینه نیاز جدی وجود داشت، شیعه بهتر از اهل سنت عمل کرده است؛ تهذیبالاحکام به این منظور نوشته شده است که بسیاری از اختلافات را حل کند؛ در اصول، شیخ مفید، شیخ طوسی و سید مرتضی به اختلافالحدیث پرداختهاند.
وی گفت: در زمینه عللالحدیث نیز شیعه گامهای جدیتری برداشته است؛ در زمینه نقدالحدیث نیز بیان شده است که نقدالحدیث جزو فقهالحدیث است ولی برخی دیگر نیز آن را دانشی مجزا دانستهاند.
در بحث حدیث رویای حدیث از سوی حسنین (ع) این بحث نقد شده است؛ ابوحمزه ثمالی نیز یک حدیث را به وسیله امام سجاد (ع) نقد میکند؛ بعدها که بحث غلات و فتحیه و واقفیه مطرح شد، گزارشات آنها بر ائمه (ع) عرضه و توسط ایشان نقد میشده است؛ بسیاری از احادیث از سوی راویان بزرگ ائمه (ع) نقل شدهاند.
حجتالاسلام و المسلمین مسعودی بیان کرد: در بحث حدیث رویای حدیث از سوی حسنین (ع) این بحث نقد شده است؛ ابوحمزه ثمالی نیز یک حدیث را به وسیله امام سجاد (ع) نقد میکند؛ بعدها که بحث غلات و فتحیه و واقفیه مطرح شد، گزارشات آنها بر ائمه (ع) عرضه و توسط ایشان نقد میشده است؛ بسیاری از احادیث از سوی راویان بزرگ ائمه (ع) نقل شدهاند.
وی گفت: برخی از راویان بزرگ ائمه (ع) نیز ناقد حدیث بودهاند یعنی یک راوی به یک راوی دیگر، حدیثی را عرضه میکند و نقد حدیثی بین راویان حدیثی در میگیرد؛ این مباحث در سالهای بین 120 و 130 انجام شده است.
حجتالاسلام و المسلمین مسعودی افزود: ثبیت محمد عسکری کتابی به نام تولیدات بنیالامیه در حدیث نوشته و از قرون اولیه کتابهای نقد حدیث و احادیث موضوعه را نیز نوشته است؛ در شیعه، کتاب فهرست تولید شده است؛ کتب فهرست شیعی قدیمتر و قویمتر از کتب فهرست اهل سنت است.
قائم مقام دانشگاه قرآن و حدیث اظهار کرد: تعداد راویان اهل سنت بسیار زیاد بوده است که به دلیل این تعدد، نیاز آنها به علم رجال نیز بیشتر بوده است ولی شیعیان به دلیل اینکه کمتر بودند مباحث را کتابت میکردند و به همین دلیل نیاز بیشتری به کتابشناسی پیدا کردند و به همین دلیل دو کتاب فهرست نجاشی و شیخ طوسی از مهمترین کتب رجالی ما به شمار میآیند.
وی گفت: علم طبقات نیز از سوی برقی کتابت شد که از طبقات اهل سنت جلوتر است زیرا ایشان گردآوری این کتاب را در زمان ائمه (ع) انجام داده است.
این استاد حوزه اظهار کرد: نقد، دارای دو رکن است؛ نقد حدیث نزد قدمای شیعه ترکیبی از نقد متن و منبع بوده است ولی نقد حدیث در اهل سنت به شکلی بود که نقد رجال بر متن میچربیده است؛ در عرصه نقدالحدیث نیز شیعه پیشتازی بسیار بیشتری نسبت به اهل سنت دارند.
وی گفت: در کمیته کنگره نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم اسلامی که با عنایت آیتالله العظمی مکارم انجام شد؛ در درایتالحدیث 2 مقاله از سوی دو بانوی فاضله مطرح شده است؛ در زمینه نقد و آسیبشناسی مطلبی از سوی بنده نگاشته شده است. در زمینه کلیت کتاب حدیث و تاریخ حدیث حجتالاسلام و المسلمین طباطبایی کتابی را در دست نگارش دارد؛ در زمینه رجال نیز حجتالاسلام ستایش مقالهای را نوشته است.
حجتالاسلام و المسلمین مسعودی عنوان کرد: در این زمینه نقش کوفه و خراسان و قم نیز در توسعه حدیث شیعه نیز در این همایش مورد توجه قرار گرفته شده است که در این زمینه سه مقاله تدوین شده است.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: علل در فارسی به معنی جمع علت در نظر گرفته میشود ولی علت در عربی به معنی بیماری است؛ در واقع این اصطلاح را از پزشکی قرض گرفتیم و آن را به آسیبشناسی ترجمه کردیم.
وی گفت: عللالحدیث در گذشته به معنی بیماریهای حدیث بوده است که بیشتر به دنبال بیماریهای پنهان بوده است؛ در کتب فهرست تصریح شده است که یونسبنعبدالرحمن کتابی در زمینه عللالحدیث تالیف کرده است که ایشان در علمالحدیث نیز ما را از اهل سنت پیش انداخته است.
قائم مقام دانشگاه قرآن و حدیث بیان کرد: در ادامه برقی در کتاب بحث اختلافالحدیث دارای کتاب عللالحدیث نیز بودهاند؛ برخی دیگر از دانشمندان کتاب ناسخ و منسوخ را نیز در این باب تفهیم کردهاند.
وی گفت: شیعه در کتابهای ادبی و حدیثی نیز عللالحدیث را مورد بحث قرار داده است؛ آسیبهایی که به حسب بیانات سمبلیک روی داده است در این کتب که توسط بزرگانی چون سید رضی و مرتضی مطرح شده است؛ از جمله حدیثی در این رابطه که مومن پارهکننده دوزنده است؛ در اینجا سید رضی با چند صد حدیث این بحث را معنی میکند که مومن واقعی ممکن است با گناه رشته اتصالش را با خدا قطع کند، ولی به وسیله توبه این فاصله را میدوزد.
خاطرنشان میشود: همایش بینالمللی نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم اسلامی اردیبهشت سال آینده در قم برگزار خواهد شد.