بنا بر قول مشهور، دفن بدن مطهر مولی‌الکونین حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام و یاران وفادارشان در 12 محرم واقع شده است. این توفیق، نصیب قبیله بنی‌اسد شد. در زیارت ناحیه به این مطلب چنین اشاره شده است: «السلام علی من دفنه اهل القری.»

در حوزه شعر ولایی، مصیبت جان‌گداز دفن سیدالشهدا (ع) و ابدان شهدای کربلا علیهم‌السلام کم و بیش آمده است. یکی از ابیات مشهور در این زمینه، این دو بیت از «جودی خراسانی» است (البته به گونه‌های دیگر هم خوانده می‌شود):

کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون

تا نگویند کسان، جسم حسین بی‌کفن است

استخوانی اگر از سینه او باقی ماند

آن هم از ضرب سم اسب، شکن در شکن است

و این نوشته مروری است بر غزل «خوشدل تهرانی» که دو بیت فوق از جودی را تضمین کرده است. البته تغییر اندکی در واژگان دیده می‌شود که این هم طبیعی است؛ برخی اشعار مشهور، دست‌خوش چنین تغییراتی می‌شوند. اینک زندگانی هر یک از این دو شاعر:

 

جودی خراسانی:

«میرزا عبدالجواد جودی خراسانی»، متخلص به «جودی» در حدود سال 1715 ه.ق به دنیا آمد و در سال 1301 یا 1302 ه.ق در مشهد درگذشت و در حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) در صحن آزادی (صحن نو) به خاک سپرده شد. «دیوان جودی خراسانی» بارها منتشر شده که یکی از تصحیح‌های اخیر آن توسط «مهدی آصفی» بوده است.

 

خوشدل تهرانی:

«علی‌اکبر صلح‌خواه»، متخلص به «خوشدل»، شاعر معاصر تهرانی است. او متولد 1293 ه.ش و متوفی 1365 ه.ش است که مزارش در «ابن‌بابویه» واقع است. آثار او در زمان حیاتش‌ چند بار با عنوان «دیوان خوشدل تهرانی» چاپ شد. در سال‌های اخیر، شاهد سه اثر از اشعار وی به همت مهدی آصفی با نام‌های «دهه عاشورا»، «بهترین اشعار خوشدل تهرانی» و «مراثی خوشدل» بوده‌ایم؛ با این حال چندان پُرکار بوده که هنوز آثار چاپ نشده دارد.

 

دو نکته:

1- گفته شد در شعر خوشدل تضمین شعر جودی دیده می‌شود؛ به یاد می‌آوریم که «تضمین»، آن است که شاعر، تمامی مصراع یا بیتی را از شاعری دیگر در سخنش بیاورد.

2- در انتشار اشعار جودی و خوشدل یک نام مشترک به چشم آمد؛ مهدی آصفی از شاعران و ذاکران و محققان معاصر است که صاحب آثار پژوهشی فراوان است و جودی و خوشدل، دو تن از آنانند:

 

جودی / تا نگویند [1]

دل بدین گونه که اندر غم و رنج و محن است

کفن آور که دم رفتن جان از بدن است

 

آب کوثر به گمانم که فرو ننشاند

این شراری که در آتشکده جان من است

 

با که گویم؟ که لب تشنه حسین را کشتند

بدنی کو؟ که بگویم ز چه بی‌پیرهن است

 

استخوانی اگر از سینه او باقی بود

آن هم از ضرب سم اسب، شکن در شکن است

 

کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون

تا نگویند شه کرب‌وبلا بی‌کفن است

 

تیره از دود دلم نُه فلک آید هر دم

یاد آرم که به مطبخ، سر شاه زمن است

 

مگر از یاد رود داغ غمش «جودی» را

ورنه گلزار جنانش همه بیت الحزن است

 

خوشدل / تربت ‌معشوق [2]

کیست این خسرو مظلوم؟ که خونین بدن است

وز دم نیزه و شمشیر، دو صد پاره تن است

 

کیست این مظهر جان‌بازی و ایثار و وفا؟

که به آزادگی و عدل و شرف، ممتحن است

 

او بُوَد چشم و چراغ دل زهرای بتول

روشنی‌بخش جهان، نور رخ «ذو‌المنن» است

 

گبر و ترسا و یهودش، چو مسلمان خواهد

یار و محبوب ملل، شمع همه انجمن است

 

چه غم ار حسرت دیدار وطن داشت به دل؟

وطنش در دل یاران، شه دور از وطن است

 

او شهید است و نیازش نبُوَد گر چه به غسل

آب غسلش همه از خون گلو و بدن است

 

«کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون

تا نگویند کسان، جسم حسین بی‌کفن است»

 

«استخوانی اگر از سینه او باقی ماند

آن هم از ضرب سم اسب، شکن در شکن است»

 

دفن کردی چو پدر را پسر بیمارش

آن‌که یعقوب‌صفت، شهره «بیت ‌الحزن» است،

 

با سر‌انگشتِ مبارک بنوشتی بر خاک

این همان قبر شهیدی است که عطشان دهن است

 

این مکان قبله عشاق جهان خواهد شد

«خوشدل»! این تربتِ معشوقِ زمین و زمن است

 

برای مشاهده مجموعه اشعار علی‌اکبر صلح‌خواه (خوشدل تهرانی) در سایت کرب‌وبلا اینجا، مجموعه اشعار میرزا عبدالجواد جودی خراسانی (جودی) اینجا و مجموعه اشعار مهدی آصفی اینجا را کلیک کنید. همچنین می‌توانید برای مشاهده بیش از 6500 شعر عاشورایی از بیش از 1100 شاعر به بخش اشعار سایت کرب‌وبلا مراجعه کنید.


[1] دیوان جودی خراسانی، ص 171 (با حذف سه بیت).

[2] دهه عاشورا، ص 7 ـ 96.