رسانه‌های ایرانی و مخصوصا رسانه‌های دینی در ایران در مقایسه با رسانه‌های خارجی و ادیان دیگر چه ضعف‌ها و کاستی‌هایی دارد؟
ما فعالیتمان در این حوزه را خیلی دیر آغاز کردیم ولی با توجه به پتانسیلی که فضای سایبری دارد می‌توانیم سریع‌تر حرکت کنیم. در 3-4 دهه اخیر ما تلاشی برای خروج از مرزها نکردیم و همین سبب شد برای تبلیغ تشیع و اسلام به مشکل بخوریم. چرا که یک قرائت‌های خاصی فضای رسانه‌ای و جو عمومی را به دست گرفتند.

ما در داخل کشورمان هم شاهد دین‌گریزی جوانان و حتی افراد مسن‌تر هستیم که این زنگ هشداری است برای این‌که بخواهیم ابزار رسانه را جدی بگیریم و تبلیغ دین در این بستر را فراموش نکنیم. به‌طور کلی نیاز است که با نظر کارشناسی بتوانیم این حوزه را تقویت کنیم.

متأسفانه رسانه عمومی ما یعنی رادیو و تلویزیون انحصار دولتی و حاکمیتی دارد و یک سیاست خاص را دنبال کرده است و همین سبب شده اثرگذاری مثبت نداشته باشد و چه‌بسا دچار آسیب بزرگ‌تری شده است که اصطلاحا آن را بوم‌رنگ افکت می‌گویند؛ یعنی رسانه از سوی مردم پذیرش نمی‌شود.

با این اوصاف وقتی در داخل کشور رسانه ما با چنین تهدید بزرگی مواجه است مسلما توانایی تبلیغ و اثرگذاری در خارج از مرزهای ایران را نیز ندارد. من به‌طور قطع می‌توانم بگویم ما هیچ برنامه‌ای برای پیشبرد اهدافمان از طریق رسانه نداشته‌ایم. همین یک سال پیش در جریان یک سفر کاری به آلمان متوجه شدم مردم آلمان که یکی از کشورهایی است که سرانه مطالعه آن بسیار بالا است، شناخت چندانی از تشیع و تسنن ندارند چرا که منابع اطلاعاتی کافی در این خصوص در دسترس نیست. باید بپذیریم که از عصر خطابه فاصله گرفته‌ایم و برای ارتباط با مخاطب خارجی باید ابزارهای مدرن و محتوای خاص را در نظر بگیریم.

در حوزه تبلیغات دینی یکی از غفلت‌های ما تولید محتوای عام دینی است که اساسا دیگر کارکرد لازم را ندارد.

امروزه هم می‌توان محتوا تولید کرد، هم می‌توان به‌راحتی آن را در دسترس عموم قرار داد و با مخاطب در ارتباط مستقیم بود، نظارتش را گرفت و آموزش‌های لازم را دید و از ابزارهای مدرن برای تبلیغ یک ایدئولوژی بهره جست.

موانعی که به سبب بافت جامعه ایرانی یا سیاست‌ورزی در رسانه‌های دینی ایران با آن‌ها مواجهیم را چه می‌دانید؟
رسانه‌های دینی ما مانند سایر رسانه‌ها تقریبا انحصاری هستند و این موضوع چه در بحث سیاست‌گذاری، چه در بحث اجرا و ارائه به مخاطب مشکل‌ساز بوده است.

متأسفانه گردش قدرت در کشور ما به‌گونه‌ای است که نسل جوان‌تر به‌سختی می‌تواند در آن مؤثر باشد. به‌عنوان مثال شما ببینید در انتخابات هیچ نماینده‌ای از نسل دهه 50 و 60 حضور ندارد درحالی‌که در خارج از کشور مثلا یونان فردی با 39 سال سن نخست‌وزیر می‌شود. در رسانه هم این اتفاق افتاد و سیاست‌گذاران فقط خودشان را داننده مطلق دانستند و به کسی زمینه حضور ندادند. ما وقتی مانع ورود آدم‌های جدید شدیم عملا خلاقیت کار و یکی از مهم‌ترین ابزارهای تبلیغ را نادیده گرفتیم.

در حال حاضر شاید کمی فضای صدا و سیما تغییر کرده باشد، اما هنوز هم می‌بینیم یک مجموعه عظیم با این حجم از بودجه، برنامه‌هایی را پخش می‌کند که کپی شده از برنامه‌های هندی و عربی و ... است؛ به دلیل این‌که به خلاقیت جوانان اعتماد نداشتیم و اجازه ورود به آن‌ها نداده‌ایم. این‌ها درد جامعه ما است.

متأسفانه باید اذعان کرد در حوزه تبلیغات دینی یکی از غفلت‌های ما تولید محتوای عام دینی است که اساسا دیگر کارکرد لازم را ندارد. من معتقدم باید از این فضا بهره جست، آموزش دید و ابزارهای مدرن را به کار گرفت تا مخاطب پیام را پس نزند و وقتی این اتفاق می‌افتد یک پیام فراگیر می‌شود.

در پایان نظرتان درباره عملکرد کانون فرهنگی زیتون چیست؟
یکی از نکات قابل‌توجه در این مؤسسه توجه آن به ابزارهای مدرن اطلاع‌رسانی است. بهره‌گیری از فضای مجازی برای تبلیغ تشیع و امام حسین علیه‌السلام که محور حرکت این مؤسسه است یکی از قدم‎‌های بزرگی است که این مؤسسه برداشته است. مخصوصا که حضور این مجموعه در فضای سایبری اصلا مجازی نیست و واقعیت موازی با زندگی روزمره مردم است.