علی انسانی از سرشناس‌ترین شاعران ولایی و آیینی هم‌روزگارمان در 15 خرداد سال 1326 ه.ش در کاشان دیده به جهان گشود؛ بنابراین این پیش‌کسوت شعر و ادب شیعی، امسال در هفتادمین سال زندگانی بابرکت خویش است.

او که در سال 1333 ه.ش همراه با خانواده راهی تهران شده بود، شعر سرودن را از نوجوانی آغاز کرد.

سروده‌های او را هم در سبک عراقی می‌بینیم و هم در سبک اصفهانی (هندی).

چنان توفیق، رفیق راهش بوده که جدا از شاعری، در بوستان ذاکری و ستایش‌گری حضرات آل‌الله علیهم‌السلام نیز از مداحان شناخته شده و خوش‌نغمه است.

در کارنامه‌ ادبی ایشان آثار درخشانی است که عبارتند از:

  1. چراغ صاعقه (گزیده اشعار عاشورایی).
  2. یک عمر (گزیده اشعار صائب تبریزی و استقبال‌های وی از حافظ).
  3. دل سنگ آب شد (اولین مجموعه‌ اشعار ایشان).
  4. گلاب و گل (دومین مجموعه‌ اشعار ایشان).
  5. شاهدنامه (تصحیح مثنوی چهار خیابان الهامی کرمانشاهی).
  6. نشئه ازل، شیشه در بغل (گزیده زودیاب‌های بیدل دهلوی؛ 2 ج).

مجامع شعر و شاعری، از نگاه نازک‌بین و نقد دقیقش و نیز محافل ولایی و مجالس مذهبی هم از صدای شعله‌ور و شعر آتشینش همچنان بهره‌ها دارند.

دو غزل عاشورایی ذیل را از دو کتاب شعری ایشان یعنی «دل سنگ آب شد» و «گلاب و گل» برگزیده‌ایم:

 

در حال و هوای محرم و عاشورا

روشن آن چشم که در سوگ تو پُر نم باشد[1]

دل‌ربا، نرگس این باغ به شبنم باشد

 

تا بدانند کجا بزم عزای تو به پاست

دود آه دل عشاق تو پرچم باشد

 

دل، حسینیه؛ نفس، نوحه؛ تپش، سینه‌زنی است

دم بگیریم که عمر همه این دم باشد

 

به خدای حرم و کعبه قسم! ای حُجاج!

هر که مُحرم به محرم شده، مَحرم باشد

 

آن که دارد غم عشق تو ندارد غم هیچ

که نشاط دل عالم، همه زین غم باشد

 

خانه‌ تنگِ دلم نیست شبی بی‌مهمان

لحظه‌ای نیست که دل بی غم و ماتم باشد

 

مطلع «صائب تبریز» به یادم آمد

آن که در طرز[2] خود استاد مسلم باشد:

 

«گر صفای حرم کعبه به[3] زمزم باشد

زمزم اهل صفا دیده‌ پُر نم باشد»

 

اربعین؛ ستاره سوخته

ز روی آتش سوزان، کباب بردارید[4]

سکینه را ز روی خاک باب بردارید

 

ز کاسه‌های دو دیده که پُر ز اشک شده است

برای قبر جوانان، گلاب بردارید

 

برای رفع خجالت ز ساقی بی‌جام

ز نهر علقمه، یک مشک آب بردارید

 

رقیه نیست، چه کس نایب الزیاره‌ اوست؟

قلم برای حضور و غیاب بردارید

 

رباب گفته که در زیر سایه ننشیند

«ستاره سوخته را ز آفتاب بردارید»[5]

 

به سینه‌ پدر، اصغر نشسته است، مباد!

که عکس کوچک او را ز قاب بردارید

 

برای مشاهده مجموعه اشعار علی انسانی در سایت کرب‌وبلا اینجا را کلیک کنید. همچنین می‌توانید برای مشاهده بیش از 6500 شعر عاشورایی از بیش از 1100 شاعر به بخش اشعار سایت کرب و بلا مراجعه کنید. 

 


[1]. دل سنگ آب شد، ص 214 ـ 215.

[2]. طرز به معنای شیوه و روش و سبک است ولی این جا نقش ایهام‌گونه‌ای نیز دارد؛ چرا که برخی مانند استاد محمد قهرمان، سبک هندی یا اصفهانی را «طرز تازه» نامیده‌اند.

[3]. در مطلع غزل صائب، حرف اضافه‌ «به» در اصل، «ز» بوده که ذوق ادبی استاد، آن را تغییر داده است.

[4]. گلاب و گل، ص 291 ـ 292.

[5]. این مصراع از سید رضا مؤید است.