به گزارش کرب و بلا به نقل از شفقنا، دکتر سارا شریعتی در سمینار «دین و شادی» که روز یکشنبه، 4 بهمن ماه، در دانشکده علوم اجتماعی برگزار شد، از بعد جامعه شناسی به نسبت دین و شادی پرداخت و اظهار کرد: پرسش من در اینجا این است که شادی و دین به همان معنایی که همه از آن فهم می کنیم در جامعه امروز ما چه موقعیتی دارد ؟

به نظر می رسد شادی یک مطالبه یا مسأله اجتماعی است که در دپارتمان جامعه شناسی مطرح می شود. شادی به این دلیل مهم شده است که در جوامعی مانند ما سیاست و اقتصاد همواره مهم‌ترین منبع ناامیدی و نارضایتی بوده‌اند. سیاست با ممنوعیت‌ها، محدودیت‌ها و شکست‌هایش و اقتصاد با نابرابری ها و تبعیض هایش سهمی جدی در این ناامیدی و تکذیب شادی داشته اند. ما در اینجا به بررسی سهم دین از این موضوع خواهیم پرداخت.

ادیان گوناگون نسبت‌های مختلفی با شادی برقرار می‌کنند
او درباره نسبت دین با شادی و سهم سیاستگذاری دینی در شادی گفت: ادیان مختلف، نسبت های مختلفی با شادی برقرار می کنند، به طور مثال تقویم زرتشتی با جشن ها و شادی هایش شاخص می شود. در برهمن ها و اسلام نیز چنین مواردی مطرح است، اما بحث من تشیع است و می خواهم در مورد شادی و تشیع صحبت کنم، چراکه دین رسمی کشور، تشیع است و به نام تشیع، سیاستگذاری دینی، هدایت و جهت گیری می‌شود.

شریعتی با بیان اینکه در این بحث سه تصویر در مورد تشیع و شادی مطرح خواهد کرد، گفت: با نگاهی به تحقیقات انجام شده درباره تشیع به ویژه تحقیقات انجام شده در فرانسه می توان گفت تشیع از منظر دیگران به عنوان مذهبی شناخته می شود که برای رنج، موقعیت خاص و مقدسی قائل است و آنها از تشیع به عنوان دکترین رنج یاد می‌کنند.

مظلومیت فرهنگ بارز شیعیان است
او ادامه داد: عموما در هنگام اشاره به مکتب تشیع به موضوع شهادت امام حسین (ع) پرداخته می شود و از شیعه به عنوان مذهبی که با قصد قدرت شکل گرفته است یاد می کند. در صورتی که شیعه نماد مظلومیت است و بر همین اساس مظلومیت در فرهنگ تشیع، مفهوم بارزی دارد. شیعه در تمامی دوره های تاریخی گذشته مظلوم واقع شده است و تاریخ شیعیان با شهادت ائمه معصوم (ع) پیوند خورده است، و فرهنگ شهادت در تاریخ شیعیان جایگاه خاصی دارد و به همین جهت این معنا را در ذهن متبادر می کند که رنج خاصی در آموزه های تشیع وجود دارد.

مناسک شیعیان تاریخ شیعه را رقم زده اند
شریعتی گفت: شیعیان هیچ گاه قدرت را غصب نکرده اند و در گذشته یک اقلیت مظلوم به شمار می رفتند و شیعه تاریخ خود را از خلال مناسک اش زنده نگه داشته است و باورهای شیعی اولین برش در این زمینه است.

هویت شیعی با مناسک شیعیان پیوند خورده است
این پژوهشگر جامعه شناسی دین تصویر دوم را حوزه مناسک دانست و افزود: مناسک شیعی نیز عاشورا محور است. همه چهره های عاشورایی، نقش یک نماد و سمبل را در فرهنگ شیعه بازی می کنند. در واقعه عاشورا است فرهنگ گناه، توبه ، تجدید عهده و یاری کردن مفهوم خود را شکل می دهند و هویت شیعی با مناسک پیوند خورده است.

او در توضیح سومین برش اظهار کرد: فرهنگ شیعی اهمیت خاصی برای ذکر و ذاکرین قائل است و در هر مناسبتی به یادآوری مظلومیت شیعیان نگاه ویژه ای شده است. به همین جهت فرهنگ خاصی برای عزاداری ها تدوین شده است و پرداختن به شادی را نوعی کمرنگ کردن مظلومیت شیعه می داند و در این جریان ما گاهی فراموش می کنیم که از سال 1501 به بعد تشیع دیگر یک اقلیت سرکوب شده نیست و تبدیل به دین رسمی می شود، قدرت را در دست دارد و دیگر نمی تواند نقش قربانی را بازی کند.

تشیع نهضت باید کارکرد‌های خود را از طریق مناسک حفظ کند و تشیع در قدرت از طریق شادی‌ها
شریعتی با تأکید بر اینکه تشیع تا قبل از صفویه یک جریان اقلیتی و بعد از آن یک قدرت رسمی است، گفت: در همه حکومت های بعد از آن تا جمهوری اسلامی ایران نیز تشیع  یک دین رسمی است. تشیع نظام با تشیع نهضت، تفاوت موقعیت دارد. تشیع نهضت باید از طریق مناسک و هنرهایش خود را زنده نگه دارد و سوگواری در آن کارکردی کاملا اعتراضی، انقلابی و اجتماعی دارد، اما در تشیع نظام، سوگواری دیگر آن کارکرد را نمی یابد. علاوه بر آنکه آن کارکرد متفاوت است نیازی نیز وجود دارد که تشیع در قدرت بتواند از طریق جشن ها و شادی ها نیز قدرت و پیروزی های خود را بازنمایی کند.

او افزود: بر این اساس پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران و سیاستگذاری هایی که به نام مذهب شیعه انجام می شود، نیازی به وجود می آید که در تقویم ما بین روزهای سوگ و سرور، تعادلی برقرار شود. جامعه به این دو وجه نیاز دارد و تقویم نمی تواند تقویمی سراسر سوگواری باشد. آمار نشان می دهد که در تقویم ما 92 روز سوگواری و 20 روز، روز شادی است. بعد از انقلاب اسلامی دوره جنگ شکل می گیرد و در آن دوره هنوز سوگواری کارکرد دارد، اما بعد از جنگ، ما نیاز به مناسبت های شادی داشتیم. طراحی جشن‌هایی به مناسبت روز ازدواج حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع)، روز دختر و … از جمله این سیاستگذاری در تقویم و مناسبت سازی به شمار می رود.

در سیاست‌گذاری برای شادی‌ها موفق عمل نکرده ایم
شریعتی دومین نمونه از سیاستگذاری ها در این راستا را برنامه ریزی هایی دانست که خود شهرداری انجام می دهد و گفت: از آن جمله می توان به سامانه های نشاط و شادی اشاره کرد که شهرداری آغاز کرد و تلاش شد مناسبت های شادی بخش ایجاد کنند، اما باید گفت هر دو نمونه این سیاست ها اغلب چندان که انتظار می رفته است، موفق نبوده اند.
او با بیان اینکه در علت عدم موفقیت این سیاست ها به دو مورد اشاره می کنم، اظهار کرد: اولین علت عدم موفقیت این است که شاید بتوان گفت ما الگوی پیشینی برای شادی نداریم بنابراین به یک معنا این سیاست ها نتیجه نمی‌دهد. گویی قرابتی ترجیحی بین فرهنگ تاریخی ما با غم وجود دارد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: دلیل دوم اینکه سیاستگذاری و الگوسازی انجام شده از طرف مسئولان برای نشاط و شادی، چنان سرشار از ممنوعیت و محدودیت بود که به نظر می رسید عطای آن به لقایش بخشیده شود، اما در چنین شرایطی جامعه مطالبه شادی دارد و شادی فردی نیز باید تأیید اجتماعی شود تا تداوم داشته باشد، در نتیجه به نظر می رسد دو اتفاق برای شادی افتاده است، اولین اتفاق، دگردیسی شادی است، یعنی شادی در اشکال شناخته شده و متداول خود نمی تواند در جشن‌های مشخص عیان شود. محدود، ممنوع و نقد می شود در نتیجه در چهره‌های دیگر، خود را نشان می دهد.
او تصریح کرد: از جمله این موارد، مجالس ترحیم است که تبدیل به میهمانی‌های بزرگ می شود و از مرگ برای دیدن همدیگر استفاده می کنند و ما مظاهر مختلف فرهنگی را دچار دگردیسی کرده‌ایم و معمولا از محافلی که کارکرد دیگری برای آن تعریف شده است استفاده دیگری می کنیم.

او ادامه داد: گاهی شادی‌هایی که به صورت خودجوش به وجود می‌‌آید مخاطراتی را با خود به همراه می‌آورد مانند زمانی که تیم ملی برنده می شود تمام شهر اشغال می شود و شادی به افراط تبدیل شده و با رد کردن همه خطوط ممنوع مشکلاتی را برای جامعه ایجاد می کند.

شریعی ادامه داد: این دو چهره شادی در جامعه ماست؛ در فرهنگی دینی که با زیست شادمانه ناسازگاری پیدا می کند به همین دلیل گاه مشاهده می شود که احساس نارضایتی از دلایل عینی نارضایتی بیشتر است یعنی فرد، ناراضی است اما نمی داند چرا! امکانات دیگر برای او فراهم است، اما در زمینه ای ناشاد زندگی می کند.

زمینه اجتماعی شادی باید در جامعه فراهم شود
او در جمع بندی مطالب خود با تأکید بر اینکه تا زمانی که زمینه اجتماعی برای تأیید شادی های فردی ما وجود نداشته باشد، هیچ تئولوژی ای نمی‌تواند شادی آفرین باشد، گفت: اگر بحث تئولوژیک انجام شود و ثابت کنیم در دین ما شادی، سعادت و خوشبختی نقش تعیین کننده دارد و واقعا هم درست باشد اما زمینه‌های اجتماعی، شرایط شکوفایی این آموزه‌ها را فراهم نکند، نمی‌توان از شادی سخن گفت و زمینه اجتماعی ما تأیید کننده شادی های فردی و ناپایدار ما نیست. اتفاقا این زمینه اجتماعی، بستر مساعدی برای غم، ناامیدی و نارضایتی است.

این جامعه شناس تشیع تصریح کرد: مورد دیگر اینکه ما نیازمند ساخت الگوهای شادی هستیم. یکی از مهمترین کاستی‌های دنیای مدرن، کاستی آیین است و به همین دلیل مدام می‌خواهند به سمت ابداع آیین جدید روند. به نظر می رسد ما در ساخت این آیین شادی بخش، ناتوان هستیم زیرا تا حدی این آیین خود را محدود می‌کنیم که هر گونه نیاز محدود می‌شود و امکان بیان خود را ندارد. برای پاسخ به نیاز به مطالبه اجتماعی شادی باید این الگوهای جدید را ساخت که یک ساخت فرمایشی و از بالا نیستند بلکه نیازمند به مشارکت مردم، نیاز خود آن‌ها و استفاده از فرهنگ بومی و تاریخی خود آنها دارد تا بتوانند فرهنگ گذشته تاریخی شادمانی و جشنی که در این جامعه بوده است را با جهت گیری های فکری و اعتقادی خود هماهنگ کنند و بتوانند این فرهنگ شادی را به وجود آورند.

نیاز است شادی به یک مساله اجتماعی تبدیل شود
او تأکید کرد: تا زمانی که ما این تأیید را از متن اجتماعی خود برای شادی و سعادت نگیریم نمی توان به این مطالبه اجتماعی پاسخ داد و شادی به یک مسأله اجتماعی تبدیل می شود.

در انتهای نشست و پس از پرسش های مطرح شده، دکتر سارا شریعتی با اشاره به عدم تعادل موجود بین روزهای سوگ و سرور در تقویم ایران گفت: در حوزه پرداختن به روزهای سوگ و ایام شادی نهادی مسئولیت را قبول نمی‌کند و به طور مثال وقتی به مسئولان دولتی گفته می شود تقویمی که درست کرده اید قابل زیست نیست پاسخ این است که حوزه دین، مسئول است و دین به ما می گوید که این روزها را باید عزاداری کنیم. وقتی به سراغ حوزه دین می رویم آنها هم مسئولیت را به عهده نمی‌گیرند و می‌گویند حکومت و شورای سیاستگذاری برای ما تعیین کرده است.

این استاد دانشگاه در بخش دیگری از صحبت های خود با یادآوری اینکه تداوم شادی فردی نیازمند تأیید اجتماعی است، گفت: در جامعه ای که فقر، گرسنگی و تضاد طبقاتی وجود دارد، شادی نمی تواند ریشه دار باشد و باید زمینه های مستعد اجتماعی پیدا کند.
شریعتی تصریح کرد: یکی از دلایل عدم موفقیت سیاستگذاری های شادی، به شدت مدیریت شده بودن آنهاست. از منظر سیاستگذاری اجتماعی نیز در جامعه ای که مسائل روانشناختی و روانشناسی در حال تبدیل به یکی از مسائل جدی آن هستند، دین و دولت باید به موضوع سامان دادن تعادل برقرار کردن بین سوگ و سرور فکر کنند، این یک بحث جدی اجتماعی است.