بررسی ادبیات عاشورایی در حوزه‌های مختلف شعر و داستان و اینکه در دوران گذشته و کهن ایران‌زمین تا چه میزان به این مقوله توجه شده است، نیازمند کار پژوهشی دقیق منتقدان و ادبای این حوزه است. 

اما برای رسیدن به رهیافتی درباره این موضوع با حامد محقق، شاعر و برگزیده شعر آئینی کشور، به گفت‌وگو نشسته‌ایم که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

ـ در مقایسه‌ای میان ادبیات عاشورایی، تفاوت‌های میان حوزه داستان و شعر را در چه می‌دانید؟
آنچه به صورت خلاصه و موجز می‌توان به آن در این باره اشاره کرد، این است که آثار پدید آمده بعد از انقلاب به لحاظ عینی و بر اساس تأملی که در بحث عاشورا به جهت نزدیکی به مقتضیات زمانه و بهره‌مندی از اشارات تاریخی معاصر دیده می‌شود، از غنای بیشتری برخوردار هستند.

این موضوع به آن دلیل است که نقطه عطفی مثل انقلاب اسلامی وجود دارد که خود، وجهی از ظهور و بروز معاصر فرهنگ عاشوراست و در این آثار متجلی شده و کمابیش تأثیر گذاشته است.

آنچه در حوزه ادبیات پیش از انقلاب چه به معنای ادبیات داستانی و چه شعر و اساساً در حوزه قلم شاهد هستیم، گرچه نشان می‌دهد که آثار فاخر و قابل تأملی پدید آمده‌اند و آثار ماندگار و برجسته‌ای به شمار می‌روند، اما شاید بتوان گفت نسبت آنها در مقایسه با آثاری که پس از انقلاب خلق شده‌اند و زمانه و واقعیت‌های عینی جامعه، نسبت متعینی نبود.

این موضوع بدین معنی است که دقت در وجه عرفانی عاشورا و وجه تاریخی آن، همچنین عناصر دیگری مثل مراثی و تجلی روضه‌ها در ادبیات کهن ظهور و بروز بیشتری داشت، اما بعد از انقلاب که فرهنگ عاشورایی به نوعی در عینیت جامعه و زندگی مردم مدخلیت متعینی پیدا کرد، یعنی در دوران نهضت و انقلاب و به ویژه در واقعه هشت سال جنگ تحمیلی، آن فرهنگ ظهور عینی پیدا می‌کند و باعث می‌شود که با زندگی روزمره مردم ملموس‌تر شود و به همین ترتیب، در ادبیات جامعه هم شکل بگیرد.

عینیت و معاصر بودن بیشتر و ممزوج شدن با زمان و زمانه مردم را در آثار پس از انقلاب بیشتر می‌توان دید. گرچه ناگفته نماند که صدور و بروز عینی این موارد در عین اینکه بیشتر می‌شود، گاهی نیز دچار آسیب می‌شود که از غنای مفهومی و ارزش‌های ادبی کاسته می‌شود و گاهی هم آثار درخشانی در این حوزه پدید می‌آید.

مثلا اثر «گنجشک و جبرئیل» سیدحسن حسینی که اثری مدرن و بلکه پست مدرن شاعرانه است، غنای مفهومی با تجلیات کاملاً پست‌مدرن ادبی و بازی‌های فرمی یا شاید بهتر باشد گفت که خلاقیت‌های فرمی بسیار خیره‌کننده ممزوج می‌شود. از این جنس آثار هم پس از انقلاب به شکل قابل توجهی چه در ادبیات کلاسیک و چه در ادبیات مدرن شکل گرفته‌اند. 

ـ به عقیده شما وجه شعر در حوزه ادبیات عاشورایی غالب‌تر است یا ادبیات داستانی؟

غلبه، گسترش و تأثیرگذاری در حوزه شعر عاشورایی به نسبت ادبیات داستانی بیشتر بوده است. اساساً شعر همیشه پیشگام بوده است و اثربخشی و اثرگذاری بیشتری داشته و تاثیر و تأثر شعر با زندگی مردم بیشتر بوده است.

در واقع باید گفت که ادبیات داستانی هرگز به پای شعر نرسیده است و آن هم دلایل مختلفی دارد؛ از جمله اینکه شعر در ماهیت و ذات خود با تاریخ، روحیه و علایق فرهنگی و زمینه‌های فکری جامعه ما انطباق و امتزاج بیشتری داشته که در حوزه عاشورا نیز این گونه بوده است.

در همه دوران‌ها، شعر هم پیشگام بوده و هم اثربخشی بیشتری داشته است و شاهد هستیم که در ادوار مختلف از دوران رودکی تا دوره معاصر، شعر همیشه پیشگام بوده است و این موضوع دلایل متنوع و تخصصی دارد.

آنچه را که در این باره به عنوان دلیل می‌شود بیان کرد، این است که شعر هم در متن و گسترش و فراگیری و ممزوج بودنش با زندگی عامه مردم بیشتر بوده و هم اینکه تلاش شاعران در این عرصه بیشتر بوده است. اگر چه در حوزه ادبیات داستانی نیز اتفاقات خوبی بعد از انقلاب درباره عاشورا افتاده است، اما هرگز ادبیات داستانی ما نتوانسته است به پای شعر برسد.

ـ چگونه می‌توان وجه تعلیمی را در ادبیات عاشورایی یافت؟

تردیدی نیست که فرهنگ، تربیت و آموزه‌های عرفانی و بسیاری از مقولات فکری و حتی فلسفی و نگرش و جهان‌بینی نسبت به هستی گرفته تا سبک زندگی و افقی که برای انسان قابل تصور است، در ادبیات عاشورایی قابلیت پرداخت دارد و می‌تواند وجه تعلیمی را نیز داشته باشد.

این وجه، اساس یکی از کارکردهای ادبیات است و چه بسا می‌شود گفت که مهمترین ویژگی ادبیات مدرن و پست‌مدرن و حتی در ساحت رمان، اثربخشی و اثرگذاری بر روحیه و زندگی و علایق و سلایق و چگونگی زیست فردی و جمعی افراد است و مسلماً ادبیات عاشورایی نیز از این ویژگی برخوردار است.

ـ اثرگذاری ادبیات عاشورایی در حوزه دفاع مقدس را چطور ارزیابی می‌کنید؟

دفاع مقدس به لحاظ ریشه‌های فکری و مبانی اندیشه‌ای اساساً ارتباط جدی و دقیقی با مقوله و فرهنگ عاشورایی دارد و این موضوع امتداد و استمراری بر واقعه عاشوراست و آبشخور فکری آن هم یگانه است.
همان طور که در طول دفاع مقدس هم خیلی از مواقع و مواقف، این فرهنگ و نگاه عاشورایی بوده است که گره‌ها را گشوده و کار را پیش برده و این شکل از آفرینش ایثار و از خود گذشتگی و تجلیات عرفانی که در دفاع مقدس می‌بینیم، نتیجه آبشخور یگانه است و وصل بودن این دوران و فکر به حقیقت عاشورا.

این پیوند، پیوند بسیار عمیقی است که نه فقط صرفاً به هشت سال دفاع مقدس و این بازه تاریخی مربوط می‌شود، بلکه مربوط به همه دوران است. اگر تاریخ را مرور کنیم، می‌بینیم که پس از عاشورا، هر حرکت آزادی‌خواهانه و مبتنی بر دین و ایثار اصیل، کمابیش در واقع به بحث عاشورا توجه داشته و این طبیعی است.

واقعه عاشورا به نوعی یک منظومه است و یک نقطه اتکا و مرکز ثقل برای هر حرکتی که وجهی از آزادی‌خواهی اصیل، دیانت و تعالی فکر و روحی داشته باشد به شمار می‌رود و قاعدتاً پیوند میان عاشورا و دفاع مقدس نیز در این حوزه وجود دارد.

ـ به عقیده شما بهره‌گیری از منابع متقن و مستند در حوزه ادبیات عاشورایی تا چه میزان بوده است؟

در حوزه تاریخ تحلیلی، تاریخ عاشورا یا در حوزه مقاتل، منابعی وجود دارند که قاعدتاً به عنوان منابع فکری و آبشخور اندیشه‌ای خالقان فرهنگ عاشورایی می‌توانند و باید به صورت شایسته و بایسته مورد توجه قرار گیرند.

در طول تاریخ و قرون مختلف، از روز عاشورا به بعد و در دوران معاصر، ما آثار متنوعی داریم از جمله مقاتل تا کتاب‌های دیگر که متن واقعه عاشورا را به لحاظ تاریخی بیان می‌کنند که از این جمله می‌توان از تاریخ طبری تا لهوف و دیگر مقاتل معروف و غیرمعروف نام برد.

دسته دیگر منابع، تاریخ تحلیلی هستند که در عین اینکه تاریخ‌گویی و تاریخ‌نگاری هستند، نگاه تحلیلی هم دارند که به آثار معروف و غیر معروفی طبقه‌بندی می‌شوند که از «رسانه شیعه» گرفته تا کتاب‌هایی مثل «قیام امام حسین(ع)»، یا «پژوهشی پس از 50 سال» اثر زنده‌یاد سیدجعفر شهیدی از آن جمله هستند.
همه این آثار قاعدتاً به لحاظ وجه تاریخی، باید دستمایه خالقان حوزه ادبیات قرار گیرند که وجه تاریخی را تامین کنند. کتاب‌های دیگری هم در این باره هستند مثل «فرهنگ‌نامه سخنان حضرت اباعبدالله(ع)» یا کتاب «فرهنگ عاشورا» اثر حجت‌الاسلام و المسلمین جواد محدثی و کتاب‌های متنوعی که به نوعی به تصویر فرهنگی درباره واقعه عاشورا می‌پردازند.

مجموعه این موارد می‌تواند مبنا و دستمایه اهل ادبیات قرار گیرد و برای پدید آوردن آثاری که وجهی از این منشور را بیان کند مورد استفاده باشد. زیرا عاشورا منظومه و منشوری از تاریخ، عرفان، دین، سیاست، عاطفه و .. است که در هر وجهی هم منابع متعددی پدید می‌آید و نویسنده و اهل ادبیات بسته به تعلق خاطری که در این حوزه وجود دارد، از این منابع استفاده می‌کند و آن مبانی را با اثرش پیوند می‌دهد و با عاطفه، فکر و قدرت خود آثاری را به وجود می‌آورد.