پدیده سوگواری‌های حسینی با نمایش میلیونی روز عاشورا و سپس اربعین، چنان نیروی اجتماعی گسترده‌ای را آزاد کرده است که بی‌توجهی به آن برای غیر شیعیان ناممکن شده، و اتخاذ جایگاهی مناسب در برابر آن را دشوار ساخته است. دو راه در پیش روی اقلیت‌های مذهبی در عراق وجود دارد: همراه با اکثریت به مشارکت در مراسم بپردازند، و یا به شکل قدرتمندتر و پررنگ‌تری به هویت دینی - قومی خود برگردند، و در برابر این نیروی گسترده اجتماعی، واکنش منفی نشان دهند. در واقع، نحوه اجرای این مراسم است که قومیت‌های مختلف عراقی را با دشواری‌های متفاوتی در تعیین وضعیت و جایگاه خویش در برابر آن، مواجه کرده است.
سوگواری‌های حسینی تا پیش از بروز طائفه‌گری در عراق، رویدادی فرهنگی و سنتی در تمام کشور به حساب می‌آمد. همه طوائف و گروه‌های عراقی در مراسم سوگواری حسینی، با انگیزه‌ای عاطفی و روانی، و نه دینی و مذهبی مشارکت می‌کردند. این حالت همچنان در برخی مناطق عراق و در میان برخی از طوائف عراقی وجود دارد؛ همچنان که در دیگر مناطق شیعی از جمله ایران نیز، مشارکت غیر شیعیان در مراسم عزای حسینی امری غیر معمول نبوده است. اما گسترش روزافزون این مراسم به دلیل حضور عناصری خارج از ماهیت آن، باعث شده تا این مراسم در سال‌های اخیر، بیش از آن که جریانی فرهنگی – انسانی باشد که آغوش خود را بر هر گونه مشارکت انسانی باز می‌کند، به پدیده‌ای صرفا مذهبی تبدیل شود که با هویت شخصی شیعیان پیوند می‌خورد.
اقلیت‌های دینی، خود را در محاصره و هجمه زیست‌بوم فرهنگی خاصی می‌بینند که مجالی را برای حضور اجتماعی دیگری، مگر در پوسته فرهنگ غالب دینی نمی‌گذارد. بر اقلیت‌ها در چنین شرایطی لازم است که از اصطکاک با اکثریت و انجام هر کاری که مخالف با پدیده عزا است، اجتناب کنند. بهترین نمونه این اصطکاک در سال‌های پیش، روی داد که کریسمس با دوره سالانه عزاداری شیعیان همراه شده بود. شخصیت‌های دینی مسیحی با صدور اعلانی ترجیح دادند که از بروز و ظهور جلوه‌های جشن به خارج از کلیساها جلوگیری کنند تا اصطکاکی با دوره عزای شیعیان پدید نیاید. البته هم‌دردی مسیحیان با شیعیان نیز بی‌پاسخ نماند و قدردانی و سپاسگزاری دسته‌جات عزاداری را به دنبال داشت. 
هرچند که این ماجرا از هم‌زیستی مسالمت‌آمیز تاریخی میان طائفه‌های عراقی حکایت می‌کند؛ اما از جهتی دیگر، پرده از سلطه اکثریت بر اقلیت‌های دینی برمی‌دارد، و این سؤال را مطرح می‌کند که آیا مسیحیان، در چنین شرایطی، حق انتخاب دیگری نیز داشتند؟ به ویژه هنگامی که وقایع مشابه را می‌نگریم، این تردید بیشتر مطرح می‌شود. نمونه این گونه اصطکاک‌ها در ایران نیز دیده می‌شود. گروهی که بدون ملاحظه‌های فرهنگی و دینی، اقدام به برپایی مراسم نامزدی در ماه محرم امسال کرده بودند، با مخالفت شدید مردمی و نیروی انتظامی مواجه شدند.
شخصیت‌های مسیحی عراقی، واکنش خود در حذف جشن‌های سال نو را از منظر ضرورت هم‌زیستی مسالمت‌آمیز میان گروه‌های عراقی می‌دیدند. اسقف عماد البناء، مسؤول پاتریارکی کلیسای کلدانی در بصره و جنوب عراق، در این زمینه گفته بود: پرهیز از برپایی عمومی جشن سال نو، عقب‌نشینی از اصول‌مان نبود؛ بلکه زاده هم‌دردی و هم‌دلی با برادران هم‌وطن، و نمایشی از اخلاق دینی، و ضرورتی عملی برای شکل‌گیری گفتگوی ادیان به شمار می‌رود.
از جانب شیعیان نیز تلاش‌هایی برای برقراری ارتباط با دیگر ادیان و قومیت‌های عراقی در ضمن مراسم عزا صورت گرفته است؛ به ویژه با مسیحیان که از جهت برخورداری از میراث دینی و گسترده تراژدیک (به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی) نقطه مشترکی با شیعیان دارند. این تلاش‌ها از طریق استفاده از ابزارهای ارتباط زبانی، مانند استفاده از واژگانی که پیشینه‌ای مسیحی دارند، صورت می‌گیرد. در ضمن مراسم عزا، عنوان راهب، فراوان برای امام سجاد به کار برده می‌شود. افزون بر این، از روایت‌های داستانی فراوانی می‌توان نام برد که به روایت مشارکت مسیحیان در عزای حسینی از زمان وقوع حادثه کربلا در سال 680 میلادی تا کنون پرداخته‌اند. همچنین شمایل تصویری فراوانی که به اثر متقابل تراژدی مسیحی – شیعی ناظر هستند یا مقایسه‌هایی که میان نمادهای مسیحی و شیعی انجام می‌شود.
نمونه‌هایی از مشارکت مستقیم اقلیت‌ها، در مراسم عزای شیعه نیز وجود دارد. دسته‌جات عزاداری و راه‌پیمایی سوگوارانه، ویژه برخی از صابئی‌ها و مسیحیان و پیروان دیگر ادیان عراقی از دیرباز وجود داشته است. هرچند شیعیان غالبا از این حرکت‌ها با گرمی استقبال می‌کنند؛ لیکن گاهی برخی رفتارهای انحصارطلبانه نیز از سوی گروه اندکی از شیعیان بروز می‌یابد. گزارش‌هایی مبنی بر شستن ظرفهای غذای صابئی‌ها توسط برخی از عزاداران شیعه وجود دارد؛ چه آن که صابئی‌ها را نجس می‌پندارند و ظرف‌های غذای آنان در حسینیه‌های بین راه تا کربلا را امحاء‌کرده یا تطهیر می‌کردند.
از جانب اهل سنت نیز، عقب‌نشینی واضحی از مشارکت در مراسم عزای حسینی دیده می‌شود. هرچند قرن‌های متمادی است که اهل سنت عراق، مشارکتی جدی در مراسم حسینی، به ویژه اربعین داشته‌اند، اما به سبب تشنج‌های فرقه‌گرایانه و سخت‌گیری‌های شیعیان در اختصاص این مراسم به خود، و همچنین گسترش تفکر تکفیری که عزاداری شیعیان را گونه‌ای از شرک به خداوند می‌پندارد، از تعداد عزاداران سنی در سال‌های اخیر به شدت کاسته شده است.
مراسم عزای حسینی در اثر صعود گفتمان فرقه‌گرایانه از پدیده‌ای فرهنگی و فرامذهبی، به ویژگی خاص شیعیان تبدیل می‌شود. حضور نشانه‌ها و نمادهایی سیاسی - شیعی و پیام‌های دگرستیزانه در مراسم عزای حسینی مانند حمل تصاویر رهبران سیاسی شیعیان (نه شخصیت‌ها و بزرگان مذهبی) توسط برخی از عزاداران و مراسم لعن خلفا که امسال توسط گروهی از ایرانیان در مراسم اربعین صورت گرفت، هر چه بیشتر به محدود شدن مراسم عزا در میان شیعیان دامن می‌زند. در این میان، مشارکت اقلیت‌های دینی در مراسم عزای حسینی نمی‌تواند مانند گذشته تنها به هدفی فرهنگی و عاطفی باشد، و شرایط برای ابراز وجود آنان بسیار تنگ می‌شود.
در چنین شرایطی بر بزرگان شیعه لازم است که با تلاشی مضاعف جلوی سخت‌گیری‌ها و تندروی‌های قومیتی و مذهبی در مراسم عزا را بگیرند، و از تبدیل شدن آن به فشاری اجتماعی که خود را بر دیگران تحمیل می‌کند، بازدارند. ماهیت فرهنگی و انسانی مراسم حسینی،‌ طی قرن‌ها به گسترش آن در میان تمام مذاهب و فرق موجود در عراق انجامیده است، اما تندروی‌های امروزی و استفاده از ابزارهای تهییج و تحریک جمعی برای گسترش فزاینده این مراسم، بدون توجه به شرایط فرهنگی و تاریخی عراق، می‌تواند درگیری‌های مضاعفی را در آینده به وجود آورد که بر زیست‌بومِ فرهنگی و مذهبی کشورهای مجاور نیز اثرگذار خواهد بود.