به کوری چشم دشمنان علی -علیه‌السلام‌- بقیع برای خودش بهشتی شده. دیگر از آن قبرهای خاکی و بقاع غریب خبری نیست دیگر هیچ‌کس یاد آن‌روز نمی‌افتد. همان‌روز که بی‌رحمانه ضریح نوادگان پیغمبر (ع) را نابود کردند.

چه سفری شود، با یک‌عالم حاجت بیایی اما پایت که به آن‌جا رسید ندانی حاجاتت را به کدامشان بگویی؛ ندانی کدام را مادر حسین (ع) و کدام را مادر عباس (ع) خطاب کنی.

دو رکعت نماز استغاثه در صحن قاسم‌بن‌الحسن بخوانی و بعد بروی کنار ضریح مادر و از دختر پیامبر بخواهی وساطتت را پیش مادر ابالفضل بکند. در همین گیر و دار باشی که صدای اشهد‌ان‌علیاً‌ولی‌الله را بشونی و همین طور که از حرم حسن میگذری یکی یکی ضریح سجاد و باقر و صادق -علیهم‌السلام‌- را ببوسی.

سنگ‌های مرمر حرم رسول‌الله زیر چشمانت برق بزند و تصویر ماه در نگاهت نقاشی بشود و تو بیش از پیش برای رسیدن به نماز جماعت صبح عجله کنی.

صف اول پر شده‌باشد، صف دوم بایستی.

«دو رکعت نماز صبح می‌خوانم به امامت مهدی فاطمه؛ الله‌اکبر»