بیان روایات در وعده ثواب‌های عظیم این مجالس به‌گونه‌ای است که عده‌ای آن را اغراق‌آمیز دانسته و منکر آن شده‌اند و منشأ آن را غلات دانسته و گفته‌اند: ثواب باید با عمل تناسب داشته باشد، چگونه ممکن است عمل کوچکى مانند گریه بر امام حسین علیه‌السلام این‌قدر پاداش ‍ عظیم داشته باشد؟!

عده‌ای هم در نقطه مقابل آن، جنبه افراط را پیمود و معتقد شده‌اند، همین که انسان بر امام حسین (ع) بگرید، هر چند به قدر بال مگسى باشد اهل نجات است، حتى اگر در باتلاق گناه و فساد فرو رفته باشد. در نگاه اینان همه دروغ‌گویی‌ها، خیانت‌ها، ظلم‌ها و حق کشی‌ها با قطره اشکى شسته می‌شود!

مطمئناً هیچ از این دو دیدگاه که در دو طرف افراط و تفریط واقع شده‌اند، نمی‌تواند صحیح باشد. این‌گونه اظهار نظرها از طرف کسانى عنوان می‌شود که نتوانسته اند براى این روایات و وعده ثواب‌های فوق‌العاده سوگوارى، تحلیل صحیح و جامعى ارائه دهند و در واقع از درک فلسفه عزادارى عاجز مانده اند.

نخست تحلیل‌های نادرست و نقد آن‌ها را به‌صورت گذرا بیان می‌کنیم، سپس به سراغ تحلیل منطقى مسئله می‌رویم.

 

حسن ذاتى گریه

عده‌ای با توجه به آثار جسمانى و روانى گریه و تأثیر آن در پالایش روح و روان انسان مدعى شدند سرّ تأکید ائمه (ع) نسبت به برپایى مجالس عزا به خاطر حسن ذاتى گریه است، زیرا اظهار تأثر به‌وسیله گریه از نشانه‌های طبیعى و تعادل عاطفى آدمى است. اشخاصى که کمتر گریه می‌کنند و نمی‌توانند بدین وسیله غم‌ها و افسردگى خویش را تخلیه کنند و عقده‌های درونى خویش را بگشایند، از روان متعادل و سلامت جسمى و روحى خوبى برخوردار نیستند. به همین جهت روانشناسان معتقدند: زن‌ها از مردها عقده کمترى دارند، زیرا آنان زودتر مشکلات روحى خویش را به‌وسیله گریه بیرون می‌ریزند و کمتر آن را در درون خویش پنهان می‌دارند و این امر یکى از رموز سلامت آنان است. 1

ونیز معتقدند گریه فشارهاى ناشى از عقده‌های انباشته در درون انسان را می‌کاهد و درمان بسیارى از آلام و رنج‌های درونى انسان است. در حقیقت اشک چشم به منزله سوپاپ اطمینانى است که در شرایط بحرانى موجب تعادل روح آدمى می‌گردد.

به عقیده اینان به خاطر همین حسن ذاتى گریه بود که یعقوب (ع) براى دورى فرزندش سال‌ها اشک از دیدگان جارى ساخت و رسول خدا (ص) در مرگ فرزندش - ابراهیم 2 و صحابى جلیل القدرش عثمان بن مظعون به‌سختی گریست.3

همچنین به هنگام مرگ جمعى از صحابه و یارانش و در شهادت عمویش ‍ حضرت حمزه گریان شد و بانوان مدینه را جهت گریستن بر حمزه دعوت کرد.4

و به همین دلیل بود که حضرت زهرا (س) در رحلت جان‌گداز رسول خدا (ص) شبانه‌روز می‌گریست 5 و حضرت على بن الحسین (ع) در شهادت پدر بزرگوارش سالیان دراز گریان بود.6

هر چند آثار مثبت گریه در پالایش و تکامل روح انسان آن، قابل انکار نیست، ولى چنین تحلیلى هرگز نمی‌تواند دلیل این همه تأکید و سفارش ائمه اطهار (ع) براى گریستن بر امام حسین (ع) و وعده ثواب‌های فراوان آن باشد. این تحلیل یک اشتباه بزرگ است، هر کس روایات اسلامى را در این زمینه بخواند، می‌داند هدف مهم دیگرى در کار بوده است.

 

درک ثواب و رسیدن به شفاعت اهل‌بیت (ع)

در این تحلیل مردم براى استفاده از ثواب و رسیدن به شفاعت ائمه اطهار (ع) مجالس عزا به پا کرده و بر آنان می‌گریند.

ضعف و سستى این تحلیل نیز به خوبى روشن است، زیرا فرض ثواب براى عملى، فرع وجود حکمت و مصلحت در نفس آن عمل است. تا عملى داراى مصلحت و حکمتى معقول نباشد ثوابى در بر نخواهد داشت. در این مبحث ما به دنبال فلسفه عزادارى یعنى مصلحت و حکمت این عمل هستیم. طبعاً سخن از ثواب که در ردیف معلولات حکم است نه علل آن، در این مرحله جایى ندارد.

به علاوه، آیا ممکن است در طول تاریخ احساسات میلیون‌ها انسان را فقط به خاطر تحصیل ثواب تحریک کرد و آنان را گریاند؟ راستى اگر عشقى در کار نباشد و کانون دل، مالامال از محبت و شور نباشد، آیا این وعده می‌تواند عواطف و احساسات را برانگیزد؟!7

 

تشکر از امام حسین (ع)

در این تحلیل امام حسین (ع) خود را فدا کرد تا گناهان امت بخشوده شود و شهادت امام کفاره گناهان امت باشد. نظیر اعتقاد باطلى که مسیحیان نسبت به حضرت مسیح (ع) دارند و می‌گویند مسیح (ع) با تن دادن به صلیب باعث پاک شدن گناهان پیروان خود شد و آنان را رستگار کرد.

معتقدان این تحلیل با تمسک به تعابیرى چون یا نجاه الامه چنین برداشت کردند که امام حسین (ع) نیز با استقبال از شهادت موجب بخشوده شدن گناهان فاسقان و فاجران امت و در نتیجه سبب نجات آنان شده است. در عوض امت با مجالس عزا از امام تشکر و سپاسگزارى کرده و مستحق رستگارى می‌شوند.

این تحلیل نیز با هیچ‌یک از اصول و مبانى مسلم دینى سازگار نیست و موجب شده است عده‌ای گمان کنند که امام حسین (ع) با شهادت خود و فرزندانش، گناهکاران را در برابر عذاب الهى بیمه کرده است. به تعبیر دیگر: امام (ع) و یارانش کشته شدند تا دیگران در انجام هر گناه و جنایتى آزاد باشند و در واقع تکلیف الهى از آنان ساقط گردد.

همین پندار سبب شده است که عده‌ای گمان کنند هر کس بر امام حسین (ع) گریه کند، هرقدر در فساد و تباهى غوطه ور باشد و حتى نسبت به ضروریات دین پایبند نباشد، مورد عفو و بخشش قرار گرفته و اهل نجات خواهد بود.

نفوذ این پندار غلط تا جایى بوده است که حتى سلاطین جبار و ستمگرى که حکومتشان بر پایه‌های ظلم و بی‌عدالتی استوار بود و دستشان به خون بی‌گناهان آلوده بوده، در ایام عزادارى آن حضرت مجالس عزا به پا کنند و یا خود پابرهنه در دسته‌های عزادارى به سر و سینه بزنند و آن را مایه نجات خود بدانند!

هیچ‌کس نمی‌تواند شفاعت را انکار کند، ولى شفاعت حساب و کتاب و شرایطى دارد.