دوره­های تاریخی شعر حماسی – آیینی عاشورایی در ادبیات عربی

ازنظر زمانی شعر عاشورایی را در گستره­ی ادبیات عربی، می­توان به سه دوره­ی مشخص تقسیم نمود:

الف) دوره­ ی امامان -علیهم‌السلام- که با شهادت امام حسین -علیه‌السلام- در روز دهم محرم‌الحرام سال 61 هجری آغاز می­گردد و با غیبت امام مهدی(عج) در 326 (اوایل قرن چهارم هجری) پایان می­یابد؛

ب) دوره ­ی پس از غیبت که ا اوایل قرن چهارم هجری شروع می­شود و تا پایان قرن سیزدهم هجری ادامه می­یابد؛ ج) آغاز دوره­ی جدید که از ابتدای قرن چهاردهم هجری آغاز گشته و تا روزگار ما تداوم داشته است1

1. دوره­ امامان علیهم‌السلام

ازآنجا که این مرحله دوره­ی شکل‌گیری و تحول شعر عاشورایی شمرده می­شود و از جهت بازه­ی زمانی، بخش اعظم خلافت اموی و قسمتی از عصر عباسی را فرامی‌گیرد، نخست چشم‌اندازی کلی و گذرا از اوضاع سیاسی و اجتماعی و ادبی در این دو دوره ارائه می­گردد، سپس تاریخ، جایگاه و ساختار و مضمون شعر حماسی آیینی عاشورایی در روند یاد شده، بررسی و تبیین می­شود.

 

2. دوره حکومت امویان

الف) اوضاع سیاسی و اجتماعی و ادبی: سهل‌انگاری دینی، فساد اخلاقی حاکمان، عرب سالاری، احیای ارزش­های جاهلی، مبارزه با خاندان رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم ، حادثه­ی خونین کربلا، حمله به شهرهای مقدس مکه و مدینه، گسترش نفوذ اعراب مسلمان و پدیدآوران دستگاه سیاسی جدید، با بهره‌گیری از سیستم ساسانی و رومی از مهم‌ترین ویژگی­های سیاسی و اجتماعی این دوره به شمار می­رود.2

ادبیات در این دوره، سخت دچار قیود و جمود و تقلید شد.3 شعرای بزرگ مجبور بودند برای مذاق­های عوامانه­ی قبایل، همانند واسطه­ای عمل نمایند و نوعی نابهنجاری و لحن و غلط بی­رویه بر شعرشان حاکم گشت.4

شعر سیاسی این دوره، تصویرگر تفرقه و تعصب قبیله­ای است و نقایض (جمع نقیضه: نوعی شعر که در آن شاعران معروف مانند جریر و فرزدق و اخطل، به مشاجره­ی لفظی و شکستن و نقض حرمت­های طرف مقابل می­پرداختند)، بارزترین نمونه­ی آن شمرده می­شودو شعر عاطفی و عاشقانه در دو قالب غزل عذری با ویژگی پاکی عواطف و آراستگی بیان و به نمایندگی شاعران مشهوری همچون جمیل و کثیر و قیس بن ملوح و غزل شهری با گستاخی و بی­پروایی در تعبیر و در آثار برجسته­ی عمر بن ابی ربیعه، عبدالله العرجی، عبدالله بن قیس الرقیات و الاحوص بن محمد الانصاری دومین نمونه­ی شاخص شعر این دوره به شمار می­رود6

2-1-1. دوره­ی عباسیان

الف) اوضاع سیاسی و اجتماعی: شکوفایی اقتصادی بغداد -پایتخت عباسیان- و نیز کشورگشایی­ها، بر گسترش ثروت و دارایی و ایجاد زندگی پرتجمل در این شهر دامن زد و باعث شکل­گیری طبقات مختلف با توانمندی­های خاص در مرکز خلافت گردید: 1. طبقه­ی حاکم (متشکل از خلفا، وزیران و امیران)؛ 2. طبقه­ی میانی و متوسط (تشکیل یافته از صنعتگران و بازاریان و کارمندان حکومت)؛ 3. طبقه­ی فقیر و عوام جامعه (متشکل از بندگان، محرومان، گدایان و کشاورزان)7

ب) اوضاع فرهنگی و ادبی: فرهنگ عربی در اثر آمیزش بافرهنگ بیگانه به‌ویژه ایران و یونان، وسعت گرفت و با گسترش نهضت ترجمه و آفاق فکر غربی، اندیشه­ها بارور شد و کتابخانه­های عمومی و مدارس علمی رونق یافت. همه­ی این عوامل به‌نوعی در ادبیات و شعر عصر عباسی تجلی یافت و بنیان­های ایجاد مکاتب جدید ادبی و شعری را استوار ساخت.8

مدح، وصف، رثا، هجا، شعر تعلیمی، زهد و حکمت و غزل، از اغراض شعری مشهور این دوره است و بعتری، ابوتمام، ابن رومی، ابونواس و بشار بن برد از شاعران برجسته­ی این عصر به شمار می­آیند.9

1. شعر حماس – آیینی عاشورایی دوره­ی شکل‌گیری و تحول

شعارهای امام حسین -علیه‌السلام- – امربه‌معروف و نهی از منکر، آزادگی، ایثار و فداکاری، پایداری، حق‌طلبی و دفاع از مظلوم و جز آن – شعارهایی بود که در دوره­های بعد هم در برابر ستمکاران و منحرفان از دین، قابل استناد و پیروی بود. این نکته را نیز باید افزود که امام -علیه‌السلام-مشروعیت قیام بر ضد ظالمان را به لحاظ دینی مورد تأیید قرارداد و ازاین‌جهت نیز قیام ایشان می­توانست الگویی مناسب برای دنباله‌روی و تقلید باشد. حادثه­ی کربلا به‌طور عمده از سوی امام محمدباقر -علیه‌السلام-و امام جعفر صادق -علیه‌السلام-به‌صورت یک ارزش مذهبی جاودان درآمد که هم می­توانست اهداف سیاسی خاص را به تصویر کشد و هم دغدغه­ها و اندیشه‌­ها و آموزه­های شیعه را در قالب سخنان پرشور سوگواره­های مذهبی و زیارت­نامه­ها، به نسل آینده منتقل نماید؛ ازجمله زیارت وارث که امام حسین -علیه‌السلام-را از زاویه­ی تاریخی و ارزشی، ادامه‌دهنده‌ی مسیر پیامبران مطرح می­سازد.

شاعران شیعی نیز تحت تأثیر این رویکرد ائمه علیهم‌السلام در دوره­ی اموی و عباسی، به انعکاس شاعرانه­ی این رخداد مکتبی و ابعاد گوناگون آن در آفریده­های شعری خود پرداختند و این‌گونه، دفاع از حریم ولایت و مقدسات اسلامی که به نحو کامل در قیام امام حسین -علیه‌السلام-تجلی‌یافته بود، به شعر شاعران بزرگ شیعی همچون سید حمیری، کمیت اسدی، دعبل خزاعی، منصور نمری، دیک الجن و ابن رومی راه یافت.

2. رجزها و سوگنامه­های عاشورایی

به‌یقین نخستین نشانه­های این شعر را در رجزها و سوگنامه‌های عاشورایی می­توان جستجو نمود. پرشورترین این رجزها بر زبان اباعبدالله الحسین -علیه‌السلام-سالار شهیدان و نزدیکان ویاران باوفای ایشان جاری شد. ساختار ای رجزها، ساده و بی­پیرایه و به‌دوراز تصویرپردازی­های تکلف آمیز شاعرانه، و دور نمایه­ی آن نمایانگر مقاومت و پایداری، ایثار و ازخودگذشتگی و سرانجام استقبال از شهادت بود. عباس بن علی -علیه‌السلام-برادر رشید و سردار امام حسین --علیه‌السلام-در روز تاسوعا، آنگاه‌که ناجوانمردانه و از کمینگاه­های پنهانی موردحمله قرار گرفت و طفیل بن حکیم دست راست او را قطع کرد، شمشیر به دست چپ گرفت و این رجز را خواند:

وَاللهِ اِن قَطَعتُمُ یَمینی                    اِنی اُحامی اَبَدَا عَن دِیِنی

وَ عَن امَام صادِقِ الیَقِینِ                نَجلِ النَّبی الطَّاهِرِ الامینِ   10

ترجمه: سوگند به خدا که اگر دست راستم را قطع کنید، بی­گمان و بی­هیچ تردید [برای] همیشه از دین خود پشتیبانی می­نمایم و از امام راست باور (امامی که دارای باور راستین است) زاده­ی (نوادگان) پیامبر پاک درستکار [حمایت می­کنم].

و چون دست چپ ایشان بریده شد فرمود:

یا نفس لا تَخشی مِن الکفار                       و اَبشِری بِرحمَه الجَبار

مَع النَّبی السید المختار                    مَع جمله السّادات و الاطهار

قَد قَطعوا بِبَغیِهِم یَساری                   فَاَصلهم یا رب حَرَّ النار11

ترجمه: ای نفس از کافران بیمناک مشو و به رحمت خداوند جبار امیدوار باش. در کنار پیامبر [آن] سرور برگزیده [کوفیان] با ستم خود دست چپم را قطع نمودند. پروردگارا داغی آتش (دوزخ) به ایشان بچشان.

امام حسین -علیه‌السلام-هنگامی که پس از شهادت همه­ی یاران و نزدیکان در برابر کوفیان ایستادند. شمشیر آخته در دست و ناامید از زندگانی و آماده­ی مرگ این رجز پرشور و حماسی را بر زبان راندند:

اَنا بنُ علی الطُّهر مِن آلِ هاشم                کَفانی بِهَذا مَفخَرا حِین اَفخَر

وَ جَدی رَسُولُ الله اکرَم مَن مَشی                وَ نَحنُ سِراجُ الله فی الخَلقِ یَزهَرُ 12

                                                                                                                                                               

ترجمه: من فرزند علی پاک، از خاندان هاشم هستم. مرا هنگام مفاخره، همین افتخار بس است؛ و جدم پیامبر خدا، بزرگوارترین کسی است که [بر زمین] گام نهاده است و ما چراغ درخشان [هدایت] در میان مردم هستیم.

سپس به سمت راست سپاه یورش بردند و فرمودند:

الموتُ خَیر مِن رُکوبِ النَّار                 وَ العَارُ اولَی مِن دُخُول النَّار  13

 

ترجمه: مرگ[نزد من] از پذیرش ننگ و عار بهتر، و ننگ سزاوارتر از وارد شدن در آتش است. آنگاه به‌جانب چپ حمله کردند و گفتند:

انا الحسین بن علی              اَلَیتُ ان لَا اَنثَنی

اَحمِی عِیالاتِ ابِی           اَمضِی عَلی دِین النَّبی  14

ترجمه: من حسین بن علی علیه السلام هستم و بر آن هستم که [از برابر شما کوفیان] روی نگردانم. از خانواده­ی پدرم پشتیبانی می­کنم و در مسیر دین پیامبر گام برمی­دارم.

حضرت علی اکبر (ابوالحسن علی بن الحسین علیه السلام) چون به گاه نبرد تشنه می­شد به سوی خیمه­ها باز می­گشت و شربتی آب از پدر بزرگوار خود طلب می­نمود و ایشان برای رفع عطش او نگین انگشتری در دهانش می­نهاد پس از آن علی اکبر به سوی میدان باز­می­گشت و این رجز را می­خواند:

الحَرب قَد بَانَت لَهُ الحَقَائِق                  وَظَهَرَت مِن بَعدِها مَصَادِقُ

والله ربِّ الَعرش لاُنفارِق                     جُمُوعَکُم او تُغمَدَ البَوارَقُ 15

ترجمه: جنگ پرده از حقایق بر می­گیرد (گوهر مردان را نشان می­دهد) و گواهی (درستی دعاوی) پس از جنگ آشکار می­گردد.به پروردگار عرش سوگند که از این دسته­های سپاه جدا نمی­شویم مگر تیغ­های [براق] در نیام فرو روند (آرام گیرند).

قاسم بن الحسن علیه السلام نیز پس از آنکه با خواهش و تمنای بسیار از عموی خود امام حسین علیه السلام اذن پیکار گرفت در حالی که از [شادی] اشک بر گونه­هایش روان بود و این رجز را بر زبان می‌راند به سوی میدان جنگ شتافت:

اِن تُنکِرونی فَانا ابن الحسن                      سِبط النبی المصطفی المُوتَمَن

هذا حسین کَالاسُیر المُرتَهَن                    بَین اُناس لاسُقُوا صَوبَ المُزَن 16

ترجمه: اگر مرا انکار می­کنید (مرا نمی­شناسید)، پس [بدانید] من پسر حسن، نوه­ی پیامبر برگزیده­ی امین و مورد اعتماد، هستم. این حسین است که همچون اسیر و بنده­ای در گروگان، در میان مردمی دیده می­شود که هیچ­گاه از بارش ابرها (از باران ابرها) سیراب نگردند.

فاطمه دختر خزام بن خالد ام‌البنین، همسر علی علیه السلام چون خبر شهادت فرزندانش را همراه امام حسین علیه السلام شنید این‌گونه سرود:

کانَت بَنونَ لِی اُدعَی بِهِم                   وَالیوم اَصبَحتُ و  لَامَن بَنیِن

اَربَعه مِثل نُسُور الرُّبی                         قَد وَ اصَلُوا المَوت بِقَطع الوَتین17

ترجمه: روزی فرزندانی داشتم که مرا به نام آنان (ام‌البنین) می­خواندند، ولی امروز دیگر پسرانی ندارم. چهار فرزند چون پرندگانی نیرومند و شکاری بر تپه­ها داشتم که با بریدن رگ­های گردن، مرگ را در آغوش گرفتند. چه کسی است که عباس را ندیده باشد که به گروه مردمان پست حمله می­کرد؟

رباب همسر امام حسین علیه السلام و مادر سکینه و علی‌اصغر در مجلس یزید سر امام حسین علیه السلام را برداشت و آن را بوسید و در دامان گرفت و چنین سرود:

واحُسینا و لا نَسیتُ حسینا            اَقَصَدتهُ اسِنه الاَعداء

غادروه بکربلا صَرِیعا                      لا سَقی اللهُ جانبی کربلا18

ترجمه: ای وای حسین هیچ­گاه حسین را از یاد نمی­برم که تیرهای دشمنان قصد او کردند (به سوی او پرتاب شدند). پیکر او را در کربلا کشته بر خاک افکندند هیچ زمان کربلا از بارش ابرها سیراب نگردد.

تصاویر خون‌بار جان‌گداز شجاعانه و عبرت انگیزی که رجزها و سوگنامه­های عاشورایی از پیکار دلیرانه­ی مردان خدا ارائه کردند برای همیشه شاعران متعهد شیعه را وامدار خود ساخت تا ان جا که شعر حماسی – آیینی عاشورایی در سخت­ترین شرایط از آزار و شکنجه تا اسارت و کشتار بی­رحمانه­ی ستمگران و غاصبان به حیات خود ادامه داد و در گستره­ی ادبیات عربی و فارسی آثار ماندگار اثر گذار و ارزشمندی پدید آورد.

 

2-2. شعر حماسی – آیینی عاشورایی: دوره اموی

بلوالاسود دیلی و کمیت اسدی مشهورترین شاعران شیعی این دوره هستند که در دثای امام حسین علیه السلام شعر سروده ارزش­های آیینی و انسانی قیام عاشورا را با زبان حماسی و پرشور به تصویر کشیده­اند ابوالاسود در شهادت امام حسین علیه السلام مرثیه­ای سرود و خواهان تقاص و انتقام از قاتلان او شد.19

اَقُوُل وَ ذَاکَ مِن جَزَع وَ وَجد         اَزَالَ اللهُ مُلکَ بَنی زیَاد20

ترجمه: من [پیوسته]با هیجان و بی­تابی می­گویم: خداوند ملک فرزندان زیاد را نابود سازد

هنگامی که کمیت هاشمیات خود را بر امام محمد باقر علیه السلام خواند ایشان فرمودند: خداوندا بر کمیت رحمت فرود آر و او را بیامرز.21

کَانَ حُسینا وَ البَها لَیلُ حَولَهُ         لاسیَافِهِم مَا یَختَلِی المُتقبل22

 

ترجمه گویا حسین و یاران شیفته پیرامون او در برابر شمشیرهای آنان به سبره­های درو شده توسط دروگر می­مانند.

 

3-2. دوره­ی عباسی

رثای حسینی در قالب شعر حماسی – آیینی عاشورایی در اشعار بزرگ و نام آور این دوره همچون مصعب عبدی کوفی عنان طایی سید حمیری دیک الجن نمری و ابن رومی بروز و ظهور می­یابد و در قصیده­ی تاییه­ی دعبل به اوج خود می­رسد مصعب کوفی (م 178 ق) اشک­های خویش را در کنار فرات به پیکره­های در خون تپیده­ی خاندان پیامبر تقدیم می­کند:

وَ ابکَت عُیونی بالفُرات مَصارع         لِال النبی المصطفی و عِظام23

ترجمه: چشمانم در کنار فرات برای پیکرهای [به خاک و خون تپیده­ی] بزرگان خندان پیامبر برگزیده سرشک بارید.

و عفان طایی ( م 150 ق) این‌گونه جان‌گداز پیکر پاره‌پاره‌ی اباعبدالله الحسین علیه السلام را به تصویر می­کشد:

غَداه حُسین لِلرّماح دَریئه                 و قد نَهَلَت مِنه السُیُوفُ و علت24

ترجمه: بامدادان [پیکر] حسین علیه السلام آماج تیرهای [دشمن] برخاک افتاده و  شمشیرها [از خون او] نوشیده بود و برای نوشیدن دوباره [و سیراب شدن از این آبشخور] فرود می­آمد.

سید حمیری (م 179 ق) نیز زندگی را پس شهادت او تلخ و خالی از هرگونه لذت می­یابد:

وَ ما لُذ عَیشُ بَعدَ                 رَضِّک باجِیادِ الاعوَجیه25

ترجمه: زندگی پس از در هم کوبیده شدن [پیکر به خاک و خون تپیده­ی تو] در زیر اسبان اعوج (با کجی و انحراف در پا) هیچ لذتی ندارد.

و نمری (م 190 ق) عزیزترین کسان خوش را فدای شهیدان کربلا می­سازد:

قَتیل ما قَتیل بنَی زیاد                         الا بِاَبی وَ اُمی مِن قتیل26

                                                                                                                   

ترجمه: چه کشتگانی­اند آنان که به دست فرزندان زیاد به قتل رسیدند (هیچ کشته­ای به پای این کشتگان نمی­رسد). پدرم و مادرم فدای این چنین کشتگان باد.

دیک الجن (م 235 / 236 ق) نیز قلب خود را آرامگاه مصیبت­های خفتگان در قبور کربلا قرار می­دهد

یا عین فی کربلا مقابر قد                        ترکن قلبی مقابر الکرب27

ترجمه: ای چشم [سرشک بار] من در کربلا قبوری است که دل مرا آرامگاه مصیبت­های ایشان قرار داده است.

ابن رومی (م 283 ق) هم در قصیده­ی جیمیه­ی خود اقدام جنایت‌کارانۀ آل زیاد و بنی‌عباس را در گوش تاریخ فریاد می­کشد:

اَکُل اوَان لنبی محمد         قَتیل زکی بالدَّما مُضَرَّج28

ترجمه: آیا هر ازگاهی باید یکی از فرزندان پیامبر خدا محمد صل الله علیه و آله پاک و بی­گناه کشته شده در خون خود بغلتد

و سرانجام دعبل خراعی (م 246 ق) در قصیده­ی تاییه­ی خود جهانی از شور و حماسه و شعور می­آفریند:

فاطِمَ قَومی یابنَهٌ الخَیِرٍ                           فَاندُبی نُجوم سَمَواتٍ بارِضِ فلاتٍ29

ترجمه: ای فاطمه ای دختر [پیامبر] نیکی برخیز و بر ستارگاه افتاده بر صحرا مویه کن.

شعر عاشورایی با وجود پیروی از سبک­ها و اغراض شعری رایج در زمان خود به تدریج زبان و سبک خاصی می‌یابد در بخش بررسی ساختاری و مضمونی به این ویژگی­ها و ارزش­های نهفته در آن اشاره خواهد شد.