متن حاضر، ترجمه و تلخیصی از کتاب «کربلا فوق الشبهات» نوشته علامه سید جعفر مرتضی عاملی است که المرکز الإسلامی للدراسات بیروت آن را منتشر کرده است.

مقدمه

عاشورا و کربلا مباحثی هستند که به ‌واسطه زنده کردن قلب‌ها و دل‌ها، آدمی را در پرتو نور خویش قرار داده و پناهگاه ایشان است. امتداد نور کربلا و سید الشهداء (ع)  پیش و بیش از همه، انسان‌های اندیشمند را به تکاپو واداشته و بسیاری از اسلام‌شناسان از سر احساس تکلیف و نیز به ‌منظور اظهار ارادت خالصانه به درگاه اباعبدالله الحسین (ع) کوشیده‌اند تا با تأویل‌های نابه‌جا و تحریف‌های ناروا مبارزه کنند و این انقلاب سترگ را به‌ واقع به جهانیان بشناسانند. ازجمله این عالمان پرتلاش استاد مرتضی مطهری است که نقش به سزایی در بیداری اسلامی و احیای فرهنگ ظلم‌ستیزی و نیز اشاعه معارف عاشورایی داشته است. آثار آن شهید سعید، گواه سخن ماست و بی‌تردید تلاش‌های بی‌دریغ او مورد عنایت پروردگار و امامان معصوم (ع) خواهد بود؛ اما آن‌چه آن شهید عزیز بر آن پا می‌فشارد و در آثار خود بر آن مصمم است، «نقد منصفانه» و «دفاع واقع‌بینانه» است. آن‌چه این کتاب به آن می‌پردازد، شناخت تحریفات واقعی حادثه عاشورا و تفکیک آن از تحریفات غیرواقعی است؛ نویسنده معتقد است که افسانه‌ها و مطالب دروغین که در تاریخ عاشورا واردشده، اندک و شایان تأمل است؛ اما بسیاری از مطالبی که در کتاب «حماسه حسینی» با عنوان تحریفات از آن‌ها نامبرده شده، در صف افسانه‌ها و مطالب دروغین جای نمی‌گیرد و با اندک تأمل و تفحص احتمال صادق بودن آن آشکار می‌شود. دیگر این‌که نویسنده نسبت دادن کتاب «حماسه حسینی» به شهید مطهری را نمی‌پذیرد و آن را حاوی دیدگاه‌های نهایی و قطعی او نمی‌داند. از این‌ رو نقدهای خود بر آن کتاب را نوعی دفاع از آن شهید والامقام می‌داند.

 

یادداشت نویسنده

هدف از این کتاب، روشنگری درباره صحت ادله و شواهدی است که در کتاب «حماسه حسینی» منسوب به شهید مطهری آمده است. همچنین این کتاب، به بررسی وجود خرافات و اکاذیب نهضت جهادی امام حسین (ع) می‌پردازد و بیان می‌دارد بیشتر آن‌چه که دراین‌باره ذکرشده، در گستره افسانه، خرافه و دروغ جای نمی‌گیرد.

دیگر مسئله‌ای که در این کتاب بدان پرداخته می‌شود، داستان حضور لیلا (ع) در کربلاست و طی آن، نادرستی دلایل آنانی که این حضور را دروغ یا افسانه پنداشته‌اند، آشکار می‌شود. شاید بپذیریم که بحث درباره حضور لیلا (ع) در کربلا به ‌تنهایی ارزش ندارد؛ اما ارزش پرداختن به این موضوع در پندآموزی، برانگیختن عواطف پاک انسانی و نگهداشت قیام امام حسین(ع) انکارناپذیر است.

تاریخ گواه است که شیعه در روزگاران گذشته در برخی بلاد با مشکلات، مصیبت‌ها و تهدیدهای بسیاری برای برپایی عزای حسینی در ایام محرم روبه‌رو بوده است؛ ولی این مسئله به‌ ظاهر به آن روزگاران منحصر نیست و دشمنان شیعه در این روزگار، به حمله‌ای خطرناک‌تر بر ضد این حرکت عظیم دست یازیده‌اند و آن، نابود ساختن عاشورا از راه از بین بردن شعارها، نمادها و حقایق آن است. آنان با کاشتن بذر شک و تردید در واقعیات عاشورا در هرسال، به‌ ویژه در ایام عاشورا و با حملات شدید به ارکان این نهضت خدایی می‌کوشند تا این حرکت بزرگ را تحریف کنند و بیشتر اهتمام آنان در دو موضوع است:

  1. افتراء بستن به سخنرانی‌ها و منابر حسینی و تشکیک و تردید در مضامین سخن‌ها و اعتماد‌ناپذیر بودن آن‌ها.
  2. تلاش برای کم‌رنگ ساختن ارزش ارتباط عاطفی با عاشورا از راه ناروا خواندن حالات گریه، بدگویی درباره دسته‌های عزاداری، جایز ندانستن لطمه زدن به‌ صورت در این مصیبت، متهم کردن مجالس عزاداری به تحجر و بی‌ادبی.

در این میان، بسیار از شهید مطهری سخن به میان می‌آید و در ضمن آن، سخنانی از کتاب «حماسه حسینی» نقل می‌شود؛ البته ما یقین داریم کتاب «حماسه حسینی» نوشته شهید مطهری نیست و نسبت این کتاب به وی، نارواست. تردیدی نیست که این شهید بزرگوار در روشنگری نسل‌های مختلف به‌ویژه نسل جوان بسیار کوشش کرد و نوشته‌های محکم و مستدلی نیز به نگارش درآورد؛ اما این بدان معنا نیست که شهید مطهری معصوم از خطا و لغزش باشد یا در هرچه گفته یا نوشته، به بطن حقیقت دست‌یافته باشد و نیز به معنای برابر بودن کتاب‌های او با قرآن کریم یا سخنان پیامبر خدا و امامان برگزیده او نیست! بلکه به تحقیق شهید مطهری نیز در امور علمی همانند دیگران دچار خطا و اشتباه می‌شود.

آن‌چه در این پژوهش به آن می‌پردازیم، بررسی وقایعی است که برخی آن را کذب و خرافه دانسته‌اند و سخن خود را به شهید مطهری نسبت داده‌اند.

ما یقین داریم کتاب «حماسه حسینی» نوشته شهید مطهری نیست و نسبت این کتاب به وی، نارواست. تردیدی نیست که این شهید بزرگوار در روشنگری نسل‌های مختلف به‌ویژه نسل جوان بسیار کوشش کرد و نوشته‌های محکم و مستدلی نیز به نگارش درآورد؛ اما این بدان معنا نیست که شهید مطهری معصوم از خطا و لغزش باشد یا در هرچه گفته یا نوشته، به بطن حقیقت دست‌یافته باشد

 

تمهیدات

پیش از ورود به بحث، مناسب می‌دانیم که به مسائلی که با آن‌چه ما، درصدد بیان آنیم مرتبط است، بپردازیم تا بدانیم که چنان‌چه واقعه‌ای برایمان نقل‌شده و ما در آن احتمال خطا یا کذب دادیم، چگونه برخورد نماییم.

 

نادرستی استهجان

تردیدی نیست که استهجان درست نیست، جز در مواردی که در سخنی آفت حقیقی وجود داشته باشد و مدلول آن را به هم ریزد و حالتی از شک و تردید ایجاد کند؛ اما اگر سرچشمه استهجان، نبود فضای ذهنی مناسب برای پذیرفتن چیزی، آن‌هم به سبب فقدان ارتکازات ذهنی و آمادگی‌هایی که موجب توجه و دقت بسیار در فهم معارف بلند و معانی دقیق می‌شود، باشد، استهجان درست نیست؛ زیرا ممکن است در درست بودن آن سخن یا آن‌چه بدان مرتبط است، ذره‌ای شک و تردید وجود داشته باشد؛ مانند بسیاری از اموری که مربوط به مقامات اولیاء و برگزیدگان خدا می‌شود که درک آن و دقت در آن، به داشتن زمینه‌های معرفتی و تکوینی نیازمند است. در همه این حالات، باید انگیزه ما رسیدن به معرفت یقینی و به‌دوراز تصورات ارتجالی و اشتباهی باشد؛ آن انگیزه‌های ارتجالی و اشتباهی که به استهجان بی‌مدرک و سپس به توهین غیرمنطقی و ناپذیرفتنی می‌انجامد.

 

دشمنی و توطئه در واقعه عاشورا

اگر کمی به واقعه عاشورا نزدیک شویم، در می‌یابیم که از ناحیه‌های گوناگون و با اغراض مختلف و شیطانی مورد حمله قرارگرفته است. با این‌همه و به‌ رغم حیله‌های خائنان و مکر شیاطین، عاشورا باشوکت و شکوه همیشگی خود تا روزگار ما باقی‌مانده و کید دشمنان را بر ملأ و چشم حیله‌گر آنان را کور کرده است.

 

دشمنان و نابودی منبر حسینی

ممکن است تلاش‌های برخی برای تشکیک در ذهن مردم نسبت به عزاداری‌های حسینی، از باب گرایش به تقویت مبانی فرهنگ عزاداری و گسترش رویکرد مردم به آن باشد. همچنین، از راه‌های تهمت زدن به برپاکنندگان عزای حسینی این است که به مردم گفته می‌شود آنان به ‌تنهایی بی‌سوادی، جهل و کوچک بودن دین را عینیت می‌بخشند و برای مردم مثال‌هایی می‌آورند که خالی از اخلاق، دین، فضیلت و هدف‌های انسانی است. به فرض وجود چنین افرادی، این مسئله نمی‌تواند توجیهی برای متهم کردن صاحبان عزا به ساختن افسانه‌ها و سخنان دروغین باشد؛ زیرا آنان آن‌چه را که یافته‌اند و مطالعه کرده‌اند بازگو می‌کنند و گناهی به گردن ایشان نخواهد بود.

 

اما مسئولیت ما چیست؟

 

1. گریه بر مصیبت عاشورا

درباره گریه بر امام حسین (ع) باید گفت این گریه موجب آرامش دل‌ها، برانگیخته شدن عاطفه‌ها و تلطیف احساسات می‌شود و امری درونی است؛ به‌ گونه‌ای که گاه فرد، هیچ توجیه فطری، عقلانی و وجدانی برای آن نمی‌یابد و این حالت را با آن معیارها نمی‌سنجد. گریه بر مصیبت عاشورا ایمانی است که در حالت شخص آشکار می‌شود؛ زیرا باوری که به پاک کردن قلب و زلال ساختن دل و دگرگونی در آن منتهی نشود، ایمان راسخ نیست. ما نیز اگر احساس مسئولیت می‌کنیم، باید زمینه گریه برای سالار شهیدان که همانا باعث احیای دل‌ها و آزادی عقل‌ها از اسارت هوا و هوس و دوری از افسارگسیختگی‌ها می‌شود را فراهم کنیم، همان‌گونه که امامان ما با برپایی مجالس چنین کردند. درباره امام رضا (ع) روایت‌شده که ایشان با دعبل در قصیده‌ای که مضمونی حزین برای به گریه درآوردن را داشت، مشارکت کردند و دو بیت بر آن افزودند.[1]

 

2. بالا بردن کیفیت خطابه‌ها در منابر حسینی

بر ماست که سطح کیفیت منابر حسینی را بالا ببریم تا از این راه، مسائل تربیتی و فرهنگی که به ایمان و عقیده راسخ می‌انجامد، بهتر تبیین شود و معیارها و ضوابط ایمان، رساتر بازگو شود؛ و مقدم بر آن‌چه گفته شد این است که مردم به‌ گونه‌ای تربیت شوند که بتوانند از راه رسیدن به این فرهنگ، خالص را از غیر خالص بازشناسند. از مهم‌ترین مسائلی که باید بدان بپردازیم این است که امامان(ع) را کسانی که تنها کارهای خارق‌العاده و کرامات نادر داشته‌اند و در گذر تاریخ، با سیاست‌ها و عبادات، اخلاق و روابط اجتماعی می‌زیسته‌اند، به مردم معرفی نکنیم؛ بلکه باید این حقیقت را نیز گفت که آنان در کنار این ویژگی‌ها، مردمانی الهی به ‌تمام ‌معنا و دارای برنامه‌های فرهنگی، تربیتی و معرفتی بوده‌اند؛ بنابراین، مناسب است معارف و سخنان ایشان به دست ما برسد و در زندگی به کار گرفته شود تا بخشی از وجود ما شود.

ادامه را اینجا بخوانید

[1] خراز رازی، کفایه الاثر، ص 275، صدوق، عیون الاخبار الرضا (ع) ج 2، ص 263