جناده فرزند حارث (حرث) بن عوف مذحجی مرادی سلمانی کوفی از شهیدان بزرگوار کربلاست که در مآخذ و مدارک از وی بانام‌های مختلف یادکرده‌اند، برخی منابع نام اور جناده[1] برخی حباب[2] و برخی جابر[3] و جبار[4] نیز گفته‌اند.

جناده یا با هر نام دیگری که داشته، فرزند حارث و به قولی حرث و از قبیله سلمان ازدی از مشاهیر شیعه در کوفه و از اصحاب با وفای امیرمؤمنان علی علیه‌السلام بود که در جنگ صفین حضور داشت و امام (ع) را بر ضد معاویه یاری کرد، برخی از مورخان نام او را در اصحاب پیامبر خدا (ص) به شماره آورده‌اند.[5]

وفاداری جناده به امام حسین (ع)

جناده در همان روزهای اول ورود مسلم بن عقیل به کوفه با آن حضرت بیعت کرد و در جنگی که حضرت مسلم بر ضد ابن زیاد ترتیب داد شرکت جست و حضرت را یاری کرد، اما پس از دستگیری مسلم و شهادت مظلومانه آن بزرگوار، در منزل خویشان و اقوام خود پنهان شد و سپس با عمرو بن خالد صیداوی و جماعتی از شیعیان مخفیانه از کوفه خارج و به جانب مکه رهسپار شدند تا به کاروان حسینی بپیوندند.

جناده و همراهان با سرعت راه را پیمودند و با راهنمایی طرماح بن عدی در محلی به عُذَیب الهجانات6 به خیمه‌گاه امام حسین (ع) ملحق شدند، در همین جا بود که حرّ بن یزید ریاحی که به فرمان ابن زیاد با هزار سوار مراقب امام حسین (ع) و یارانش بود قصد داشت جناده و سایر تازه واردان را دستگیر و به کوفه برگرداند و می‌گفت ایشان از کوفه آمده‌اند و از یاران و همراهان شما نیستند تا در کاروان شما باشند، ولی با مخالفت شدید امام (ع) روبه رو شد و حضرت به حر فرمود: «ایشان یاران من‌اند و اگر مانع آن‌ها شوی از آن‌ها دفاع می‌کنم همان گونه که از خود و یاران حاضرم دفاع می‌کنم ...»[6] لذا حرَ از این کار صرف نظر کرد و اجازه داد ایشان به کاروان حسینی ملحق شوند.[7]

 

آگاهی امام (ع) از جزئیات شهادت مسلم

حضرت با این یاران تازه وارد به گفت و گو نشست و از اخبار کوفه و شهادت مسلم بن عقیل و برخی دیگر از یارانش چون هانی بن عروه و قیس بن مسهر صیداوی آگاهی یافت.

از همین جا بود که ظاهراً مسیر امام حسین (ع) از کوفه تغییر یافت و به جانب کربلا حرکت نمودند و جناده و همراهانش امام (ع) را همراهی نمودند.[8]

حمله شجاعانه جناده و همرزمانش در صبح عاشورا

صبح روز عاشورا و در ابتدای کارزار، جناده و عمرو بن خالد صیداوی و سعد غلام عمروبن خالد و مجمع بن عبدالله عائذی، با شمشیرهایشان بر قلب سپاه دشمن حمله بردند و پیکاری نمایان کردند جناده در هنگام نبرد این را می‌خواند:

أنا جُنادَۀ وَ أنا ابنُ الحــــارِثِ            لَستُ بِــــخَوَّارٍ ولا بِــــناکِثِ

عَن بَیعَتی حتّی یَرِثَنی وارِثی             الیَوم شَلوی فی الصَّعیدِ ماکثِ[9]

من جناده و من فرزند حارثم، ترسو و پیمان شکن نیستم،

پای بند بیعت خویشم تا وارثم به ارث برد، امروز پیکرم در خاک جای می‌گیرد.

جناده و چند نفر همراه او در جریان یک نبرد و جهاد، چند نفری ناگهان به محصاره دشمن درآمدند و ارتباطشان با یارانشان قطع گردید، حضرت عباس (ع) به یاری شان شتافت و آن‌ها را که مجروح شده بودند، از محاصره رهانید. هنگام بازگشت بار دیگر سپاه دشمن به آنان نزدیک شد و از بازگشت آن‌ها جلوگیری به عمل آوردند و آن‌ها چاره‌ای جز ایستادگی و مقاومت ندیدند و با تمام قدرت بر خصم تاختند و پس از مبارزه‌ای دلیرانه همگی در یک مکان به فیض عظیم شهادت نائل آمدند.[10] از افتخارات جناده این که فرزندش عمرو نیز در عاشورا به خیل شهیدان پیوست.