یکی از پادشاهان عرب، روزی به قصد شکار به همراه ملازمان رکاب، قصر شاهی را ترک کرد و به صحرا رفت. ندیمانی پیش از او به صحرا رفته بودند که شکارگاه را وارسی کنند، تا پادشاه به شکار بپردازد. پادشاه به شکارگاه درآمد و به دنبال آهویی تاخت تا او را شکار کند. ملازمان به رکاب او نرسیدند و شاه در بیابان گم شد و بعد از ساعت ها، دست از پا درازتر، نه صیدی شکار کرده بود و نه رمقی برایش مانده، افزون بر آن در بیابان نیز سرگردان!

از دور دست بیابان، کپری را دید و به قصد نجات جانش، عازم آن خیمه گردید و به آن سو راهی شد، نزدیک آن سرا، که رسید به رسم ادب، ندا درداد  و صاحب کپر را صدا زد. پیرزنی از کپر بیرون آمد و بعد از سلام، گفت: به سرای ما خوش آمدی، رکاب سبک کن و قدری استراحت کن و جرعه‌‌ ای آب بنوش! پادشاه از اسب پیاده شد و دمی بیاسود و پیره زن، کاسه آبی گوارا به او نوشاند و او را عزیز و مهربان داشت و در شاه نشین کپر جای داد و لحظاتی نگذشته بود که دوباره ظرفی پر از شیر، برای پادشاهی که نمی دانست کیست آورد. پادشاه ظرف شیر را نیز سرکشید، کم کم سروکله مرد کپر پیدا شد و چون میهمان را در سرا دید به غایت خوشحال گردید و به زن گفت: از میهمان پذیرایی کرده ‌‌ای؟ عجوزه گفت: آری با آب و شیر از او پذیرایی کرده ام! مرد برآشفت و گفت چرا بز را ذبح نکرده‌‌ ای؟ عجوزه گفت: تنها راه معاش ما همین بز است! چگونه او را ذبح کنم؟ از گرسنگی به حرج گرفتار می‌‌شویم.

مرد برخواست و خود بز را ذبح کرد و طبخ نمود و پادشاه از آن غذا تناول نمود، کم کم ملازمان پادشاه از راه رسیدند و آن مرد و زن، دریافتند که او پادشاه بلاد عرب است.

شاه از میهمان نوازی آنان شگفت زده بود! چرا که آنان نمی‌‌دانستند از چه کسی پذیرایی می‌‌کنند، صرفاً چون میهمان بود او را گرامی داشتند و تمام دارائیشان را به پای او ریختند و بزی که خلاصه زندگیشان بود برای او سربریدند و اکنون، برای امرار معاششان هیچ ندارند.

پادشاه عرب که خود شاهد این ماجرا بود، قضیه را در دربار به بحث گذاشت و از دولتمردان خواست تا نظر خود را راجع به چگونگی جبران محبت و مهربانی این زوج بیابان نشین سخاوتمند، بیان دارند.

ابتدا وزیر مالیه گفت: در ازای بزی که بسمل کرد، پنجاه بز به او بدهید!

سردار سپاه که قدری منصف تر بود گفت: به او گله ای هزار تایی بز و مقداری دینار بدهید، تا زندگی خوبی را در بیابان بگذراند.

دیگری گفت: او را به دربار آورید و از ملازمان سازید تا از شما راضی شود!

در پایان؛ شاه از صدراعظمش که مردی منصف و اندیشمند بود، پرسید رای شما چیست؟ وی پاسخ داد: بگذارید تا من نظر ندهم، شاه گفت: سخنان شما معمولاً راهگشا است بگویید تا بشنویم. ناگزیر؛ صدراعظم گفت: امکان جبران این محبت و مهربانی برای شاه مقدور نیست! شاه گفت چگونه ؟ صدراعظم گفت: آن عرب کریم و سخاوتمند،  هر چه داشت در طبق اخلاص نهاد و پیشکش شاه کرد! درست است؟ شاه گفت: آری همین گونه است که میگویی! صدراعظم گفت: انصاف آن است که شما نیز هر چه دارید در طبق اخلاص نهید و پیشکش او کنید، تا محبت و مهربانی او جبران شود! بنابراین؛ هر مقدار از هر چه دارید، به او ببخشید، جبران محبت او نشده‌‌ است! پس بهتر است نام این دلجویی را جبران محبت ننهیم![1]

با توجه به داستان گذشته، به این روایت ها توجه نمایید :

1-عن الامام الصادق: -علیه‌السلام- انه قال: «ان الله تعالی یوم عرفه ینظر الی زوار الحسین علیه السلام" فیغفر لهم ذُنوبهم و یَقضی لهُم حوائجهم قبل ان ینظر الی اهل الموقف بعرفه.»

از امام صادق (ع) ‌‌نقل شده‌است که فرمود: «بدرستیکه خدای تعالی در روز عرفه نخست به زائران حرم امام حسین (ع) ‌‌نظر می‌‌کند، سپس به حاجیانی می‌‌نگرد که در صحرای عرفه برای رضای خدا وقوف نموده اند.»[2]

2-عن الامام الصادق (ع) ‌‌قال: «إِذَا کَانَ یَوْمُ عَرَفَهَ نَظَرَ اللَّهُ تَعَالَى إِلَى زُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ (ع)‌‌ فَقَالَ ارْجِعُوا مَغْفُوراً لَکُمْ مَا مَضَى وَ لَا یُکْتَبُ عَلَى أَحَدٍ مِنْکُمْ ذَنْبُ سَبْعِینَ یَوْماً مِنْ یَوْمِ یَنْصَرِفُ.

از امام صادق (ع) ‌‌نقل شده‌است که فرمودند: «وقتی که روز عرفه می‌‌شود، خداوند تعالی به زوار قبر حسین (ع)‌‌ نگاه کرده می‌‌فرماید: برگردید که گناهان گذشته شما بخشیده شد و از روزی که از زیارت سید الشهداء (ع) برمی‌‌گردید، گناه هفتاد روز شما نوشته نمی‌‌شود.»[3]

مطابق مضمون این روایت، احادیث دیگری، نیز در کتاب‌‌های مختلف، موجود است که ما به این دو روایت، بسنده نموده ‌‌ایم، به نظر می‌‌رسد ،یکی از  حکمت های عارفانه ای که می توان بر این فضیلت و این کرامت، که مخصوص اباعبد الله الحسین (ع)‌‌ است، برشمرد،مشابه همان داستانی است که ذکر آن گذشت .

شرح این ماجرا این است: باید توجه داشت که بهترین انسان در روزگار خود، یعنی حضرت اباعبدالله الحسین (ع)، همه هستی خود و قیمتی ترین داشته های خود را برای خشنودی پروردگار جلیل، پیشکش درگاه او نموده است! چرا می‌‌گوییم او بهترین انسان در زمان خود است؟ پاسخ این است که ایشان، دومین پیشوای شیعیان، دارای مقام عصمت، با تقواترین انسان در زمان خود، حکیم ترین انسان زمان خود، تیزبین ترین و نکته سنج ترین انسان، کریمترین انسان، دانشمندترین انسان،  خداجوترین عالم ربانی و آقای جوانان اهل بهشت است و مضافاً از جهت حسب و نسب فرزند امیرالمومنین علی بن ابی طالب (ع)‌‌ و فاطمه زهرا (س) سرور بانوان عالم است و همچنین سبط گرامی پیامبراکرم (ص) و خدا تمام هستی چنین انسانی، از جان و همسر و خواهر و مال و فرزند و... را به عنوان قربانی درگاه خویش، پذیرفته‌‌ است، پس گزاف نیست اگر پادشاهی خویش بر ملک و ملکوت را به او عطا نماید. بنابراین «خداوند جلیل»  موهبتی به او ارزانی داشته، که بخشی از آن، توجه به زائران اوست! چه در روز عرفه، پیش از آنکه نگاه کند به حاجیان صحرای عرفات و چه در تمام روزها.

شایان ذکر است؛ هرگامی که انسان برای حضرت اباعبد الله الحسین (ع)‌‌ بردارد ، هزاران برابر برای او در دنیا و آخرت، جبران می‌‌شود. در همین راستا به احادیث زیر توجه نمایید و ملاحظه کنید که افزون بر اینکه زیارت اباعبدالله الحسین (ع) ‌‌توفیقی است وصف ناشدنی، گناهان شما نیز با زیارت اباعبدالله الحسین (ع) ‌‌پاک می‌‌شود و همچنین خانه های زیبای بهشت، جایگاه زائران اباعبدالله الحسین (ع) ‌‌است.

1- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الامام الصادق (ع) ‌‌قَالَ: «مَنْ أَرَادَ أَنْ یَکُونَ فِی کَرَامَهِ اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ فِی شَفَاعَهِ مُحَمَّدٍصلی الله علیه و آلهفَلْیَکُنْ لِلْحُسَیْنِ زَائِراً یَنَالُ مِنَ اللَّهِ أَفْضَلَ الْکَرَامَهِ وَ حُسْنَ الثَّوَابِ وَ لَا یَسْأَلُهُ عَنْ ذَنْبٍ عَمِلَهُ فِی حَیَاهِ الدُّنْیَا وَ لَوْ کَانَتْ ذُنُوبُهُ عَدَدَ رَمْلِ عَالِجٍ وَ جِبَالِ تِهَامَهَ وَ زَبَدِ الْبَحْرِ إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ (ع) ‌‌قُتِلَ مَظْلُوماً مُضْطَهَداً نَفْسُهُ وَ عَطْشَاناً هُوَ وَ أَهْلُ بَیْتِهِ وَ أَصْحَابُهُ.»

 از امام صادق (ع) ‌‌نقل شده که فرمودند: «کسی که اراده کرده در کرامت الهی در روز قیامت قرار گیرد و در شفاعت محمد صلی الله علیه و اله جای داشته باشد، پس زیارت کننده ابا عبدالله الحسین (ع)‌‌ باشد، با فضیلت ترین کرامتها و بهترین ثوابها  از طرف خداوند به او هدیه می‌‌شود و در زندگی دنیا، از گناه او سوال نمی شود. اگر چه عدد گناهان او به تعداد ریگهای انبوه وکوههای مکه و کفهای دریا باشد(چنانچه حق کسی را ضایع نکرده باشد و حق الناسی به گردن او نباشد) بدرستی که حسین بن علی (ع) ‌‌مظلوم کشته شد و ستم شده بر او در حالی که او و خانواده اش تشنه بودند.»[4]

2- عن الامام  الرِّضَا (ع) ‌‌فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ قَالَ: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ وَ لَا ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ الْحُسَیْنَ یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِیَّهَ فِی الْجَنَّهِ مَعَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و اله فَالْعَنْ قَتَلَهَ الْحُسَیْنِ یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلُ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ (ع) ‌‌فَقُلْ مَتَى ذَکَرْتَهُمْ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً.»

از امام رضا (ع)‌‌ نقل شده که فرمودند: «ای پسر شبیب، اگر خوشحال می‌‌شوی که ملاقات کنی خداوند را و گناهی برتو نباشد، پس حسین (ع) ‌‌را زیارت کن. ای پسر شبیب، اگر دوست داری که در خانه های (زیبای) ساخته شده در بهشت با نبی اکرم (ص) باشی پس قاتلین حسین (ع)‌‌ را لعن کن. و اگر خوشحال می‌‌شوی برای تو مثل ثواب شهدایی که با حسین (ع)‌‌ بودند. پس وقتی که یاد کنی آنها را بگو: ای کاش با شما بودم، و رستگار می‌‌شدم رستگار شدنی بزرگ.[5]