بررسى دلایل محدث نورى درباره انکار حضور اهل بیت (ع) در کربلا در اربعین اول:

محدث نورى با ایراد هفت اشکال بر دیدگاه سیدبن‌طاووس، ورود اهل بیت (ع) را به کربلا در اربعین اول، منکر شده است که چون انکار این امر به طور مبسوط توسط وى صورت گرفته و دیگران در این باره از وى پیروى کرده‌اند، در بخش قبلی به پنج مورد اشاره کردیم، در ذیل، موارد دیگری همراه با نقد و پاسخ آن‌ها مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد:

 

ششم: چرا جابر اولین زائر شمرده شده است؟

ششمین استدلال محدث نورى آن است که اگر اهل بیت علیهم‌السلام و جابر در یک روز، بلکه در یک زمان به زیارت قبر امام حسین علیه‌السلام نائل شدند، پس چرا جابر به عنوان نخستین زائر امام علیه‌السلام دانسته شده و آن را از مناقب وى شمرده‌اند؟

نقد: از ظاهر سخن ابن طاووس استفاده می‌شود که جابر زودتر از اهل بیت علیهم‌السلام به کربلا رسیده باشد:

فوصلوا الى موضع المصرع، فوجدوا جابر‌بن‌عبدالله الانصارى و جماعه من بنى هاشم و رجالا من آل رسول الله قد وردوا لزیاره قبر الحسین (علیه السلام)، فوافوا فى وقت واحد، و تلاقوا ... .

بنابراین، جابر پیش از اهل بیت علیهم‌السلام به کربلا رسیده است، اما گویا وى از عبارت «فَوافَوْا فى وقت واحد»، هم زمانى ورود اهل بیت علیهم‌السلام را با جابر به کربلا برداشت کرده است، در حالى که با ملاحظه دو تعبیر «فوصلوا» و «فوجدوا»، روشن می‌شود که تعبیر «فوافَوْا...» ناظر به اجتماع آنان براى گریه و عزادارى در یک زمان است، نه هم زمانى حضور آنان در کربلا. از این رو ممکن است جابر پیش از ایشان، به کربلا رسیده باشد و گروهى از بنى هاشم پس از جابر و پیش از ورود اهل بیت امام حسین علیه‌السلام به کربلا رسیده باشند.

 

هفتم: فرجام اسرا:

محدث نورى در آخرین دلیلش، سه نکته را بیان کرده است:

1 ـ در شام سخنى از بازگشت به کربلا نبوده است، چرا که پس از پشیمانى ظاهرى یزید، وى خاندان امام علیه‌السلام را بین اقامت در شام یا رفتن به مدینه مخیر کرد که اهل بیت علیهم‌السلام بازگشت به مدینه را برگزیدند و در آن جا اصلا سخنى از رفتن به کربلا نبود؛

2 ـ هیچ قدر مشترکى بین راه شام به مدینه و شام به عراق وجود ندارد، چنان که کسانى که این راه‌ها را رفته‌اند به این امر (عدم وجود راه مشترک) معترف هستند؛

3 ـ با پلیدى ذاتى و خبث باطنى که در یزید وجود داشت، بعید بود که اگر آنان درخواست بازگشت به کربلا را می‌‌دادند، او بپذیرد.[1]

 

در شام سخنى از بازگشت به کربلا نبوده است، چرا که پس از پشیمانى ظاهرى یزید، وى خاندان امام علیه‌السلام را بین اقامت در شام یا رفتن به مدینه مخیر کرد که اهل بیت علیهم‌السلام بازگشت به مدینه را برگزیدند و در آن جا اصلا سخنى از رفتن به کربلا نبود.

 

 

پاسخ: استبعادهایى که در این دلیل بیان شده است، استوار به نظر نمی‌‌رسد. اما درباره نکته اول و سوم، چنان که در منابع تصریح شده است، یزید از رفتار خود با اهل بیت علیهم‌السلام اظهار پشیمانى کرده، تقصیر کشتن امام و یارانش را بر عهده ابن زیاد می‌‌گذارد. یکى از پیامدهاى این ندامت آن بود که اهل بیت علیهم‌السلام را آزاد گذاشت که در شام بمانند یا به مدینه بروند و چون آنان رفتن به مدینه را اختیار کردند، به فرستادگان خود که اسرا را همراهى می‌کردند، دستور داد که با آنان خوش رفتارى کرده، هر جا و هر زمان که خواستند فرود آیند، با آنان موافقت کنند.[2] بنابراین اگر اهل بیت علیهم‌السلام در دمشق چنین تقاضایى را از یزید کرده باشند، طبیعى است که یزید با توجه به تغییر اوضاع و شرایط و در نتیجه دگرگونى رویه و رفتارش نسبت به اسرا، ناچار باید این درخواست را می‌پذیرفت، هر چند این سازگارى با پلیدى ذاتى او مطابق نباشد، هم چنان که اگر اهل بیت علیهم‌السلام پس از خروج از دمشق، از مأموران یزید خواسته باشند که آنان را به کربلا ببرند، می‌بایست آنان طبق فرمان یزید (چنان که ابن سعد نوشته است) اطاعت کنند. بنابراین اگر در شام سخنى از کربلا رفتن به میان نیامده است چنان که اشاره شد یا به این سبب بوده است که اهل بیت علیهم‌السلام پس از خروج از دمشق، چنین درخواستى کرده‌اند و اساسا چنین درخواستى در شام مطرح نبوده و یا اگر نزد یزید چنین تقاضایى را مطرح کرده‌اند، چون مدینه مقصد نهایى بوده است و کربلا به منزله یکى از منازل بین راه به حساب می‌آمده؛ سخنى از رفتن به کربلا به میان نیامده است و یزید (با توجه به تعبیر ابن سعد) اجازه فرود آمدن در کربلا را نیز صادر کرده بود. بنابراین، پرسش یزید از اهل بیت علیهم‌السلام ناظر بر محل اقامت دائمی است، از این رو منافات ندارد که قاصد مدینه، از کربلا عبور کند.[3]

از آن چه گفته شد، درخواست اسرا مبنى بر رفتن به کربلا، چه در دمشق بوده باشد و چه در خارج آن، هیچ اشکالى در پى ندارد.

اما این که قدر مشترکى بین راه مدینه و عراق وجود ندارد، باید بررسى کرد که مسیر بازگشت اسرا از کدام راه بوده است؟ در این باره باید گفت منابع تاریخى سکوت کرده‌اند. البته برخى اندیشمندان شیعه هم چون ابن نما و ابن طاووس که به ملاقات اهل بیت علیهم‌السلام با جابر در کربلا تصریح کرده‌اند، گویا بر این باور بوده‌اند که مسیر شام به مدینه، از عراق می‌گذشته است، چنان که گفته‌اند چون کاروان اهل بیت علیهم‌السلام از عراق عبور داده شد، اهل بیت علیهم‌السلام به راهنما گفتند که ما را به کربلا ببر. این در حالى است که طبق گزارش جغرافى‌دانان متقدم، اصلا راه شام به مدینه (یا به طور کلى حجاز) از راه شام به عراق، از ابتداى مسیر جدا بوده است، چنان که ابن خردادبه (متوفاى حدود 300 ق) مسیر کوفه (که نزدیک کربلا است) به دمشق را در قرن چهارم چنین نوشته است:

حیره، قطقطانه، بقعه، ابیض، حوشى، جمع، خُطى، جُبه، قلوفى، روارى، ساغده، بقیعه، اعناک، اذرعات، منزل، دمشق.[4]

و نیز همو و ابن رسته مسیر دمشق به مدینه را چنین نگاشته‌اند:

منزل، ذات المنازل، سَرغ، تبوک، مُحْدَثَه، اقرع، جُنَینه، حِجر، وادى القرى، رحبه (رحیبه)، ذِى المَروه، مر، سویداء، ذى خُشُب، مدینه.[5]

اگر چه اکنون هیچ نام و نشانى از منازل و مناطق یاد شده در منطقه عراق و شام وجود ندارد و نیز بر روى نقشه‌هاى جغرافیایى اثرى از آن‌ها به چشم نمی‌خورد، اما چنان که از این دو گزارش استفاده می‌شود، تنها نقطه مشترک بین دو مسیر کوفه و مدینه، مکانى به نام «منزل» است و از آن جا، راه مدینه از کوفه جدا می‌شود. از این رو اگر نپذیریم که اهل بیت علیهم‌السلام از همان شهر دمشق و دربار یزید، قصد رفتن به کربلا را داشته‌اند، ممکن است آنان از این نقطه مشترک، قصد رفتن به کربلا را کرده‌اند. بنابراین اگر از سخن ابن نما و ابن طاووس چنین برداشت شود که آنان مسیر مشترک طولانى براى مسیر شام به مدینه و کربلا قائل شده‌اند، نمی‌تواند تعبیر این دو اندیشمند در این باره درست باشد، مگر آن که گفته شود که اساسا اهل بیت علیهم‌السلام از همان راهى که به شام برده شدند، به عراق بازگشته‌اند که البته این احتمال، در صورتى می‌تواند بر واقع منطبق باشد که اهل بیت علیهم‌السلام یا از همان دربار یزید، مسئله رفتن به مزار امام حسین علیه‌السلام را نزد وى مطرح کرده و از او در این باره موافقت گرفته باشند و یا دست کم تا پیش از ترک تنها نقطه مشترک مسیر کوفه و مدینه، یعنى اقامت گاه «منزل»، به صورتى موافقت او را احراز کرده باشند، در غیر این صورت، منطقى به نظر نمی‌رسد که اهل بیت علیهم‌السلام بدون هیچ انگیزه‌اى از راه عراق به مدینه بازگردند.

 

طبق گزارش جغرافى‌دانان متقدم، اصلا راه شام به مدینه (یا به طور کلى حجاز) از راه شام به عراق، از ابتداى مسیر جدا بوده است، چنان که ابن خردادبه (متوفاى حدود 300 ق) مسیر کوفه (که نزدیک کربلا است) به دمشق را در قرن چهارم چنین نوشته است:

حیره، قطقطانه، بقعه، ابیض، حوشى، جمع، خُطى، جُبه، قلوفى، روارى، ساغده، بقیعه، اعناک، اذرعات، منزل، دمشق.

 

 

 

شواهد دیگر

از مجموع آن چه نوشته شد، امکان حضور اهل بیت علیهم‌السلام در اربعین سال 61 ق بر مزار امام علیه‌السلام اثبات شد، اما آیا در خارج و واقع نیز چنین حادثه‌اى اتفاق افتاده است؟ در پاسخ باید گفت: چنان که نوشته شد برخى نویسندگان، همانند ابوریحان بیرونى و شیخ بهائى، تصریح کرده‌اند که حضور اهل بیت علیهم‌السلام در روز بیستم صفر بوده است. افزون بر این، قراین و شواهد دیگرى براى اثبات این مسئله وجود دارد که می‌توان به آن‌ها استناد کرد که عبارت‌اند از: محل دفن سر امام علیه‌السلام، الحاق سر امام علیه‌السلام به بدنش توسط امام سجاد علیه‌السلام در روز اربعین و وجه استحباب زیارت اربعین.

1. محل دفن سر امام علیه‌السلام: در این که سر امام حسین علیه‌السلام کجا دفن شده است، منابع تاریخى شیعه و سنى گزارش‌هاى گوناگونى آورده‌اند تا آن جا که شش قول در این باره گفته شده است:

قول اول: سر به بدن ملحق شده است. این قول مشترک میان شیعه و سنى است. علماى شیعه، از جمله شیخ صدوق (متوفاى 381 ق)، سید مرتضى (متوفاى 436 ق)، فتال نیشابورى (متوفاى 508 ق)، ابن نماى حلى، سیدبن‌طاووس (متوفاى 664 ق) شیخ بهائى و مجلسى این قول را بیان کرده‌اند.

شیخ صدوق و پس از او، فتال نیشابورى در این باره می‌نویسند: على‌بن‌حسین (علیهما‌السلام) همراه زنان (از شام) خارج شد و سر حسین علیه‌السلام را به کربلا بازگرداند.[6]

سید مرتضى در این باره می‌گوید: روایت کرده‌اند که سر امام حسین علیه‌السلام با جسد در کربلا دفن شد.[7]

ابن شهر آشوب (رحمه الله) بعد از نقل سخن فوق از سید مرتضى، از قول شیخ طوسى نقل کرده است که به همین سبب (ملحق کردن سر امام علیه‌السلام به بدن و دفن آن) زیارت اربعین (از جانب امامان علیهم‌السلام) توصیه شده است.[8]

ابن نماى حلى نیز نگاشته است: آن چه از اقوال بر آن می‌توان اعتماد کرد، آن است که بعد از آن که سر امام در شهرها گردانده شد، به بدن بازگردانده شد و با جسد دفن شد.[9]

سیدبن‌طاووس نوشته است: اما سر حسین (علیه‌السلام)، روایت شده که سر برگردانده شد و در کربلا با جسد شریفش دفن شد و عمل اصحاب بر این معنا بوده است.[10]

مجلسى، یکى از وجه‌هاى استحباب زیارت امام حسین علیه‌السلام را در روز اربعین، الحاق سرهاى مقدس را به اجساد توسط على‌بن‌حسین علیه‌السلام بیان کرده است.[11] وى در جاى دیگر بعد از نقل اقوال دیگر در این باره می‌نویسد: مشهور بین علماى امامیه آن است که سر امام علیه‌السلام همراه بدن دفن شده است.

 

از مجموع آن چه نوشته شد، امکان حضور اهل بیت علیهم‌السلام در اربعین سال 61 ق بر مزار امام علیه‌السلام اثبات شد، اما آیا در خارج و واقع نیز چنین حادثه‌اى اتفاق افتاده است؟ در پاسخ باید گفت: چنان که نوشته شد برخى نویسندگان، همانند ابوریحان بیرونى و شیخ بهائى، تصریح کرده‌اند که حضور اهل بیت علیهم‌السلام در روز بیستم صفر بوده است.

 

 

برخى اندیشمندان اهل سنت نیز این قول را بیان کرده‌اند:

ابوریحان بیرونى (متوفاى 440 ق) در این باره می‌نویسد:

و فى العشرین رد رأس الحسین علیه‌السلام الى مجثمه حتى دفن مع جثته...؛ در روز بیستم (صفر)، سرِ حسین علیه‌السلام به بدنش ملحق و با آن دفن گردید.[12]

قرطبى (متوفاى 671 ق) می‌نویسد:

امامیه می‌گویند که سرِ حسین علیه‌السلام پس از چهل روز به کربلا باز گردانده و به بدن ملحق شد و این روز نزد آنان معروف است و زیارت در آن روز را زیارت اربعین می‌نامند.[13]

قزوینى نیز نگاشته است: روز اول ماه صفر، عید بنى امیه است، چون در آن روز، سر حسین علیه‌السلام را به دمشق وارد ساختند و در روز بیستم آن ماه، سر ایشان به بدن، باز گردانده شد.[14]

مناوى (متوفاى 1031 ق) نوشته است: امامیه می‌گویند: پس از چهل روز از شهادت، سر به بدن بازگردانده شد و در کربلا دفن شد.[15]

قول دوم: در کنار قبر امیرالمؤمنین (علیه السلام)؛[16]

قول سوم: مسجد رقه در کنار فرات؛

قول چهارم: بقیع نزد قبر مادرش فاطمه (علیها السلام)؛

قول پنجم: دمشق؛

قول ششم: قاهره.[17]

بررسى و تأمل در این اقوال، این نتیجه را در بر دارد که دیدگاه اول، یعنى الحاق سر به بدن، مشهور و مورد اعتماد و عمل علماى شیعه است، از این رو این قول قابل اعتنا و پذیرش است و بنا بر گزارش‌هاى تاریخى چنان که اشاره شد این الحاق در روز بیستم صفر سال 61 بوده است.

2. الحاق سر به بدن: این مسئله از بازگشت اهل بیت علیهم‌السلام به کربلا جدا نیست، زیرا چنان که گفته شده است بنا بر قول مشهور، این کار توسط امام زین العابدین علیه‌السلام صورت گرفته است و هیچ گزارش تاریخى وجود ندارد که امام سجاد علیه‌السلام در زمان دیگرى به کربلا آمده باشد، بنابراین، حضور اهل بیت علیهم‌السلام بر قبر امام علیه‌السلام نیز باید روز اربعین اتفاق افتاده باشد.

3. وجه استحباب زیارت اربعین: درباره وجه استحباب زیارت اربعین، دو امر بیان شده است. یکى، روایت امام عسکرى علیه‌السلام است که در آن، زیارت اربعین یکى از علایم مؤمن دانسته شده و دیگرى تعلیم زیارت اربعین به صفوان‌بن‌مهران جمال توسط امام صادق علیه‌السلام است. پرسشى که در این باره مطرح است آن است که آیا وجه و انگیزه استحباب می‌تواند تنها عامل حضور یک صحابى بر قبر امام حسین علیه‌السلام در روز اربعین باشد یا در این روز باید وقایع دیگرى اتفاق افتاده باشد؟ بنابراین، الحاق سرِ مطهر امام حسین علیه‌السلام به بدن و حضور اهل بیت علیهم‌السلام (که در میان آنان امام معصوم، یعنى امام سجاد علیه‌السلام حضور داشت) براى الحاق سر به بدن و زیارت قبر حضرت تنها می‌تواند وجه استحباب زیارت اربعین را توجیه کند، چنان که مجلسى یکى از وجوه محتمل استحباب زیارت اربعین را همین موارد، بیان کرده است[18] و شیخ طوسى نیز وجه توصیه امامان علیهم‌السلام را به زیارت اربعین، مسئله الحاق سر به بدن دانسته است.[19]

 

از مجموع آن چه گذشت شد روشن شد که اگرچه از نظر اخبار تاریخى و حدیثى، اثبات حضور اهل بیت علیهم‌السلام در روز اربعین بر سر مزار سیدالشهداء علیه‌السلام چندان آسان نیست، اما با توجه به قراین و شواهدى که براى حضور اهل بیت علیهم‌السلام در کربلا در بیستم صفر سال 61 بیان شد، پذیرفتنى است که اهل بیتِ امام حسین علیه‌السلام در این روز موفق به زیارت مزار سیدالشهدا علیه‌السلام شده‌اند.

 

 

 

جمع بندى و نتیجه گیرى

از مجموع آن چه گذشت شد روشن شد که اگرچه از نظر اخبار تاریخى و حدیثى، اثبات حضور اهل بیت علیهم‌السلام در روز اربعین بر سر مزار سیدالشهداء علیه‌السلام چندان آسان نیست، اما با توجه به قراین و شواهدى که براى حضور اهل بیت علیهم‌السلام در کربلا در بیستم صفر سال 61 بیان شد، پذیرفتنى است که اهل بیتِ امام حسین علیه‌السلام در این روز موفق به زیارت مزار سیدالشهدا علیه‌السلام شده‌اند.

 

کتاب نامه

1. آیتى، محمد ابراهیم، بررسى تاریخ عاشورا، مقدمه على اکبر غفارى، چاپ نهم: تهران، نشر صدوق، 1375.

2. ابن ابى طاهر طیفور، ابوالفضل احمد، بلاغات النساء، تعلیق برکات یوسف هَبود، بیروت، مکتبه العصریه، 1422 ق.

3. ابن اثیر، اسد الغابه، بیروت، دارالفکر، 1409 ق.

4. الکامل فى التاریخ، تحقیق مکتب التراث، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1408 ق.

5. الکامل فى التاریخ، چاپ دوم: بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415 ق.

6. ابن اعثم کوفى، ابومحمد احمد، کتاب الفتوح، تحقیق على شیرى، بیروت، دارالأضواء، 1411 ق.

7. ابن حبان، محمد‌بن‌احمد ابى حاتم تمیمی‌بستى، الثقات، حیدر آباد، مؤسسه الکتب الثقافیه، 1395 ق.

8. ابن خردادبه، مسالک و ممالک، ترجمه سعید خاکرند، چاپ اول: تهران، مؤسسه مطالعات و انتشارات تاریخى، 1371.

9. ابن رسته، احمد‌بن‌عمر، الاعلاق النفیسه، ترجمه و تعلیق حسین قره چانلو، چاپ اول: تهران، امیرکبیر، 1365.

10. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبرى، بیروت، دارصادر، [بى تا].

11. «ترجمه الحسین علیه‌السلام و مقتله»، «تراثنا»، ش 10، 1408 ق.

12. ابن شهرآشوب، ابوجعفر محمد‌بن‌على، مناقب آل ابى طالب، تحقیق یوسف بقاعى، بیروت، دارالاضواء (افست ذوى القربى)، 1421 ق.

13. ابن طاووس، سید رضى الدین على‌بن‌موسى، الاقبال بالاعمال الحسنه فیما یعمل مره فى السنه، تحقیق جواد قیومی ‌اصفهانى، چاپ اول: قم، مکتب الاعلام الاسلامی‌، 1416 ق.

14. ابن عساکر، ابوالقاسم على‌بن‌الحسن، ترجمه الامام الحسین (علیه‌السلام)، تحقیق محمدباقر محمودى، قم، مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، 1414 ق.

15. ابن قولویه قمی‌، ابوالقاسم جعفر‌بن‌محمد، کامل الزیارات، تحقیق جواد قیومی‌، چاپ اول: قم، مؤسسه نشر الفقاهه، 1417 ق.

16. ابن کثیر دمشقى، ابوالفداء اسماعیل، البدایه و النهایه، تحقیق على شیرى، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1408 ق.

17. ابن مطهر حلى، رضى الدین على‌بن‌یوسف، العدد القویه، تحقیق سید مهدى رجایى، چاپ اول: قم، مکتبه آیه الله مرعشى نجفى، 1408 ق.

18. ابن نما حلى، نجم الدین محمد‌بن‌جعفر، مثیرالاحزان، نجف، مطبعه الحیدریه، 1369 ق.

19. اشراقى (ارباب)، میرزا محمد، الاربعین الحسینیه، چاپ دوم: [بى جا] اسوه، 1379.

20. امین عاملى، سید محسن، اعیان الشیعه، تحقیق حسن امین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، [بى تا].

21. لواعج الاشجان، [بى جا] مکتبه بصیرتى، [بى تا].

22. امینى، محمد امین، الرکب الحسینى فى الشام و منه الى المدینه المنوره، چاپ اول: قم، کوثر غدیر، 1381.

23. بهائى عاملى، محمد‌بن‌حسین، توضیح المقاصد، قم، مکتبه آیه الله مرعشى نجفى، 1407 ق.

24. بیرونى خوارزمی‌، ابوریحان محمد‌بن‌احمد، آلاثار الباقیه عن القرون الخالیه، بیروت، دارصادر، [بى تا].

25. پاک نیا، عبدالکریم، «اربعین در فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام)»، نشریه «مبلغان»، ش 52، 1383.

26. تسترى (شوشترى)، محمد تقى، قاموس الرجال، چاپ اول: قم، مؤسسه النشر الاسلامی‌، 1424 ق.

27. تقوى دامغانى، رضا، اربعین در فرهنگ اسلامی‌، چاپ اول: تهران، سازمان تبلیغات اسلامی‌، 1368.

28. حر عاملى، محمد‌بن‌حسن، امل الآمل، تحقیق سید احمد حسینى، بغداد، مکتبه اندلس، 1404 ق.

29. خوارزمی‌، ابوالمؤید موفق‌بن‌احمد المکى (اخطب خوارزم)، مقتل الحسین، تحقیق محمد سماوى، چاپ اول: قم، دارانوار الهدى، 1418 ق.

30. خوئى، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، [بى جا، بى نا] 1413 ق.

31. دینورى، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، قاهره، داراحیاء الکتب العربیه، 1960 م.

32. ذهبى، شمس الدین، سیر اعلام النبلاء، چاپ نهم: بیروت، مؤسسه الرساله، 1413 ق.

33. راوندى، قطب الدین سعید‌بن‌هبه الله، الخرائج و الجرائح، قم، مدرسه الامام المهدى (عج)، [بى تا].

34. سبحانى، جعفر، شخصیت‌هاى اسلامی ‌شیعه، تحقیق و نگارش مهدى پیشوایى چاپ دوم: قم، توحید، 1373.

35. سبط‌بن‌جوزى، تذکره الخواص، تقدیم محمد صادق بحرالعلوم، تهران، مکتبه نینوى الحدیثه، [بى تا].

36. سیدبن‌طاووس، اللهوف فى قتلى الطفوف، چاپ اول: قم، الانوار الهدى، 1417 ق.

37. مصباح الزائر، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث.

38. سید مرتضى، رسائل المرتضى، تقدیم سید احمد حسینى، قم، دارالقرآن الکریم، 1405 ق.

39. شهیدى، سید جعفر، زندگانى على‌بن‌الحسین (علیه السلام)، چاپ ششم: تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی‌، 1374.

40. زندگانى فاطمه زهرا (علیها السلام)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی‌، 1367.

41. صدوق، ابوجعفر محمد‌بن‌بابویه قمی‌، الامالى، تحقیق قسم الدرسات مؤسسه البعثه، قم، مؤسسه البعثه، 1407 ق.

42. طبرانى، ابوالقاسم سلیمان‌بن‌احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدى عبدالمجید سلفى، چاپ دوم: قاهره، مکتبه ابن تیمیه [بى تا].

43. طبرسى، ابوعلى فضل‌بن‌الحسن، اِعلام الورى بأعلام الهُدى، تحقیق مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام لاحیاء التراث، چاپ اول: قم، مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)، 1417 ق.

44. طبرسى، ابومنصور احمد‌بن‌على، الاحتجاج، تحقیق سید محمد باقر خرسان، نجف، دارالنعمان، 1386 ق.

45. طبرى، عماد الدین ابوجعفر محمد‌بن‌ابى القاسم، بشاره المصطفى، تحقیق جواد قیومی ‌اصفهانى، چاپ اول: قم، مؤسسه النشر الاسلامی‌،1420 ق.

46. طبرى، عماد الدین حسن‌بن‌على، کامل بهائى، تهران، مکتبه المصطفوى، [بى تا].

47. طبرى، محمد‌بن‌جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، مؤسسه الأعلمی ‌للمطبوعات، 1409 ق.

48. المنتخب من ذیل المذیل، بیروت، مؤسسه الأعلمی‌، 1409 ق.

49. طوسى، ابوجعفر محمد‌بن‌حسن، اختیار معرفه الرجال، تحقیق حسن مصطفوى، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348.

50. تهذیب الاحکام، تحقیق حسن موسوى خرسان، چاپ چهارم: تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365.

51. رجال الطوسى، تحقیق جواد قیومی ‌اصفهانى، قم، مؤسسه النشر الاسلامی‌، 1415 ق.

52. مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، 1411 ق.

53. فرهاد میرزا معتمد الدوله، قمقام زخار و صمصام بتار، تهران، اسلامیه، 1377 ق.

54. قاضى طباطبائى، سید محمد على، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام)، چاپ سوم: قم، بنیاد علمی ‌و فرهنگى شهید آیت الله قاضى طباطبائى، 1368.

55. قاضى نعمان تمیمی‌مغربى، ابوحنیفه، شرح الاخبار فى فضائل الائمه الاطهار، تحقیق سید محمد حسینى جلالى، قم، مؤسسه النشر الاسلامی‌، [بى تا].

56. قرطبى، محمد‌بن‌احمد، التذکره فى امور الموتى و امور الآخره، دارالکتب العلمیه، [بى تا].

57. قزوینى، زکریا محمد‌بن‌محمود، عجائب المخلوقات و الحیوانات و غرائب الموجودات، (چاپ شده در حاشیه کتاب «حیاه الحیوان» دمیرى)، [بى جا] [بى نا] [بى تا].

58. قمی‌، شیخ عباس، الدمع السجوم (ترجمه نفس المهموم)، تهران، اسلامیه، 1374 ق.

59. سفینه البحار، چاپ دوم: تهران، دارالاسوه، 1416 ق.

60. منتهى الآمال، تحقیق ناصر باقرى بیدهندى، چاپ اول: قم، نشر دلیل، 1379.

61. کفعمی‌، ابراهیم‌بن‌على، المصباح، قم، منشورات رضى و زاهدى.

62. کلینى، ابوجعفر محمد‌بن‌یعقوب‌بن‌اسحاق، الفروع من الکافى، تحقیق على اکبر غفارى، تهران، اسلامیه، 1363.

63. مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ دوم: بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ق.

64. جلاء العیون، چاپ اول: تهران، رشیدى، 1362.

65. محمدى رى شهرى، محمد، موسوعه الامام على‌بن‌ابى طالب (علیه‌السلام)، چاپ اول: قم، دارالحدیث، 1421 ق.

66. مطهرى، مرتضى، حماسه حسینى، قم، صدرا.

67. مفید، محمد‌بن‌محمد‌بن‌نعمان، الارشاد، تحقیق مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، مؤسسه آل البیت، 1413 ق.

68. المزار، تحقیق سید محمد باقر ابطحى، قم، مدرسه الامام المهدى (علیه‌السلام)، 1411 ق.

69. مسار الشیعه (چاپ شده در جلد 7 مؤلفات شیخ مفید)، تحقیق مهدى نجف، چاپ دوم: بیروت، دارالمفید، 1414 ق.

70. مناوى، عبدالرؤوف، فیض القدیر، چاپ دوم: بیروت، دارالمعرفه، 1391 ق.

71. منقرى، نصر‌بن‌مزاحم، وقعه صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، چاپ دوم: [بى جا] مؤسسه العربیه الحدیثه، 1382 ق.

72. نورى طبرسى، میرزا حسین، چشم اندازى به تحریفات عاشورا (لؤلؤ و مرجان)، تحقیق مصطفى درایتى، چاپ اول: قم، انتشارات احمد مطهرى، 1379.

73.نیشابورى، محمد‌بن‌فتال، روضه الواعظین، چاپ اول: بیروت، مؤسسه الاعلمی‌للمطبوعات، 1406 ق.

 

برای مطالعه بخش اول این مقاله اینجا، بخش دوم اینجا و بخش سوم اینجا را کلیک کنید.