در بخش دوم این یادداشت گفتیم، سید محمد هارون در دهه آخر جمادی الثانی، به سوی کربلا حرکت کرده و در آخر جمادی الثانی 1328 ه.ق وارد کربلا می‌شود و پس از اسکان، به زیارت جدش امام حسین علیه‌السلام می‌شتابد و مثل همه زائران امام حسین (ع) حال خوشی دارد و از ویژگی‌های حرم سیدالشهدا (ع) سخن می‌گوید. در این یادداشت ادامه سفرنامه را پی می‌گیریم.

 

عالمان کربلا

سید محمد هارون زنگی پوری که خود از عالمان و مولفان دیار هند است، فصلی از سفرنامه‌اش را به معرفی عالمان آن روز کربلا اختصاص داده است که نشان می‌دهد شهر کربلا در آن سال‌ها، حوزه‌ای پویا و فعال داشته است و ده‌ها عالم بزرگ شیعه، در آن‌جا سطوح عالی و خارج حوزه علمیه را تدریس می‌کرده‌اند.

 

مجتهد اول: سید باقر طباطبائی (1274 1331 ه.ق)

سید محمدباقر حائری طباطبایی، فرزند سید ابوالقاسم، از نوادگان سید محمد مجاهد طباطبایی حائری بود. عالم عامل، ادیب، شاعر از صفات اوست. وی از شاگردان شیخ محمدحسین اردکانی و شیخ میرزا حبیب الله رشتی بود. آثاری دارد از جمله منظومه فی العقاید و علم الکلام. در 11 رجب سال 1331 ه.ق در کربلا وفات یافت و در کنار جدش سید مجاهد در بازار بین‌الحرمین به خاک سپرد شد. [1]

سید محمد هارون نام این عالم را اول قرار داده است تا نفوذ معنوی او بین اهالی کربلا را برساند. وی او را اینگونه تعریف می‌کند:

«قاضی شهر کربلا، هر روز مشغول قضاوت است. پس از نماز عشاء در صحن امام (ع) خارج فقه و اصول تدریس می‌کند.»

 

مجتهد دوم: سید اسماعیل صدر (1258 1338 ه.ق)

سید اسماعیل فرزند سید صدرالدین، از نوادگان علی نورالدین موسوی عاملی نجفی کاظمی، فقیه و اصولی مدقق؛ استادان او شیخ محمدباقر بن شیخ محمدتقی اصفهانی، نویسنده هدایه المسترشدین و...، در 12 جمادی الاولی 1338 در کاظمین وفات یافت و پس از یک تشییع جنازه باشکوه در حرم مطهر کاظمین علیهماالسلام دفن شد. [2]

زنگی پوری این عالم بزرگ را اینگونه توصیف می‌کند:

«او نیز درس خارج تدریس می‌کند اما در منزلش که بین اهالی کربلا معروف است. شهرت سید اسماعیل صدر ما را از تعریف او بی نیاز و جلالت او ما را از توصیف او بی نیاز می‌کند.»

 

مجتهد سوم: شیخ محمدحسین مازندرانی

بنا بر گزارش نگارنده سفرنامه «وی مدرس خارج در صحن مطهر، کنار باب القبله است و به حسن بیان، خوش زبان و مسلط بر مسائل فقه و اصول شهره» است.

 

سید محمد هارون زنگی پوری که خود از عالمان و مولفان دیار هند است، فصلی از سفرنامه‌اش را به معرفی عالمان آن روز کربلا اختصاص داده است که نشان می‌دهد شهر کربلا در آن سال‌ها، حوزه‌ای پویا و فعال داشته است و ده‌ها عالم بزرگ شیعه، در آن‌جا سطوح عالی و خارج حوزه علمیه را تدریس می‌کرده‌اند.

 

 

مجتهد چهارم: سید حسن کشمیری حائری

وی پدربزرگ عارف بزرگ معاصر، سید عبدالکریم کشمیری است. از خصوصیاتی که محمد هارون زنگی پوری درباره وی می‌گوید چنین بر می‌آید که او هم عالمی اخلاقی و عارف بوده است. در توصیف او چنین می‌نویسد:

«وی به تقوا و زهد معروف است لذا نمازگزاران هنگام خواندن نماز جماعت، بیشتر از دیگران، به او اقتدا می‌کنند. در حقیقت آنان به حسن اخلاق او و تورع و قناعت او و دوری او از درخواست عظمت و بزرگی برای نفسش و مناعت طبع اقتدا می‌کنند. اما حال درس او برای من روشن نشد.»

 

مجتهد پنجم: محمدمهدی کشمیری حائری

مولف سفرنامه ما این عالم را اینگونه توصیف می‌کند:

«وی مدرس دروس سطح و خارج است. طالبان حوزوی نیازهای خود را به واسطه او رفع می‌کنند و در حقیقت او مرجع دانشوران حوزوی است. او تقریبا همه کتاب‌های درسی حوزه را تدریس می‌کند از هر فن و بیانی که باشد نحوی یا کلامی، اصلی یا فرعی، منطقی یا ادبی؛ بنابراین کتاب‌های درسی را همچون شرائع الاسلام، شرح لمعه، شرح کبیر، رسائل، قوانین، فصول، وسیله الوسائل و... را از بر دارد. وی نیازی به مطالعه کتاب‌های درسی و مراجعه به باب‌های کتاب ندارد و هر گاه مورد خطاب و سؤال قرار گیرد، بدون شک جواب می‌دهد. او همچون سیل خروشان و همچون ابر غران است و در هر فن و علمی، دستی دارد. البته همچنان که در نهایت زهد و ورع و تقوا و حلم است.»

 

مجتهد ششم: سید مرتضى هندی

 

مجتهد هفتم: میرزا محمد هندی حائری

 

مجتهد هشتم: سید باقر هندی حائری، (1285 1329 ه.ق)

سید باقر فرزند سید محمدبن‌سید هاشم هندی نجفی، متولد نجف اشرف؛ وی ادیب و شاعر بزرگی بود که اشعار او در رثای اهل بیت (ع) به خصوص امام حسین (ع) فراوان است. از شاگردان محمد طه نجف، میرزا ابراهیم شیرازی محلاتی و ...، در نجف اشرف، 3 محرم 1329 فوت کرد. سید صادق و سید حسین از فرزندان او هستند.[3] زنگی پوری این عالم بزرگ کربلا را این گونه توصیف می‌کند:

«صاحب مصنفات فراوان، المنظومه الکبیره، شرح المنظوم، للدره المنظومه لبحر العلوم، واُرجوزه صغیره، فی مطالب مُفیده یسیره، و القول المُسدد. وی در 11 رمضان 1329 رحلت کرد.»

 

مجتهد نهم: شیخ محمدباقر اصفهانی

 

سید باقر فرزند سید محمدبن‌سید هاشم هندی نجفی، متولد نجف اشرف؛ وی ادیب و شاعر بزرگی بود که اشعار او در رثای اهل بیت (ع) به خصوص امام حسین (ع) فراوان است. از شاگردان محمد طه نجف، میرزا ابراهیم شیرازی محلاتی و ...، در نجف اشرف، 3 محرم 1329 فوت کرد.

 

 

ملاقات با عالمان کربلا و اخذ اجازه

 

1. سید باقر طباطبائی (سید محمدباقر طباطبائی)

نَجل صاحب ریاض، در ذی القعده 1328 برای مولف اجازه روایت صادر کرده است.

 

2. شیخ محمدحسین حائری مازندرانی ( - 1339 ه.ق)

وی در 23 شوال 1328 برای این عالم هندی، اجازه روایت صادر کرده است و او را با القابی ستوده است. بخشی از اجازه نامه ایشان چنین است:

«... وبعد. فإن جناب الورِع العالم العامل، والزاهد الفقیه الکامل، عمده العلماء العاملین، وقدوه الفقهاء الصالحین، صاحب الفکره الدقیقه، و الأنظار الأنیقه، سیدنا المصون، المولوی السید محمد هارون نفعه الله و إیانا یوم لا ینفع مالٌ ولا بنون، قد بلغ من الفضل والکمال الغایه، ومن الزهد و الورَع النهایه، فهو الحائز لفَضِیلَتی العلم والعمل، والجامع لما ینقل و یعقل، وله دام فضله مصنفات کثیره، و مؤلفات وفیره، وقد صنف فی زیارته لمولانا الحسین سلام الله علیه رساله فی التسبیحات الأربع التی قد أظهرت فضله کالشمس فی رابعه النهار، کیف لا یکون کذلک وهو غُصنٌ من أغصان الشجره المبارکه التی أصلُها ثابت و فرعها فی السماء، وذلک فضل الله یؤتی من یشاء، ولقد استجازنی مع ما هو علیه من الفضل فأجزته تبرکاً أن یروی عنی جمیع ما صَح لی روایته من کتب مشائخنا الأبرار ...»

 

3. شیخ محمدمهدی کشمیری حائری

اجازه روایت که سید محمد هارون زنگی پوری را به علم و فقاهت ستوده است. قسمتی از اجازه نامه ایشان:

«بَعدُ، فإن الأقل الأذل، قد تشرف بزیاره مولای الأجل، و سیدی الأکمل، العالم العَیْلَم، والبحر الخضم، بدر فلک التدقیق، بل شمس سماء التحقیق، قدوه العلماء الأخیار، وعمده الفقهاء الأبرار، الجامع بین رتبتی العلم والعمل، والمُبطِل لشُبهات أهل البدع والزلل، المُقدس الورِع الکامل، والزاهد العالم العامِل، المولوی السید محمد هارون جعله الله و إیانا فی الذین لا خَوْفٌ عَلیهِمْ ولا یَحْزَنُون، فَوَجَدتُه دام ظله بحراً ذاخراً، و نحریراً ماهِراً، و عَلَمَاً زاهِراً، قد رزقه الله تعالى من الفضائل والإفضال ألوانا، ومن العلوم و الحِکَم أفنانا، کم له فوائد عالیه لطیفه، وفرائد سامیه شریفه، تنشط بملاحظتها الأذهان، و تلتذ بأسماعها الآذان، فمنها درته الحائریه، و منها سبحته الحسینیه، اللتان قد صنفهما دام فضله فی حائر خامس آل العِباء...»

 

4. سید کلب باقر هندی حائری

اجازه نقل روایت:

«وبعدُ فإن العلم أشرف الخصال، و أکمل الکمال، ولا ریب أن أشرف العلوم کلها علم الدین، الذی به هدایه المسترشد، و به یعرف معالم الدین، وهو الوسیله لمعرفه الأحکام الشرعیه، والذریعه لحصول السیاده الدنیویه، والسعاده الأخرویه، وممن عطف إلى ذلک أنظاره الدقیقه، و وجه إلیه أفکاره العمیقه، وبذل فیه جهده وجده، واستفرغ فیه وسعه و کده، وظهر على أُولی النهى من نُقاده قابلیته واستعداده، وتبین لدى أُولی الأفهام من حفاظه سعه باعه فیه واجتهاده، وأهلیته لنقل الحدیث وروایته، بل لنقده و دراسته و فهم نکته و مَعَانیه و معانیه، والإحاطه بظواهره وخوافیه، وهو الذی یقصر لسانی الکال عن ذکر فضائله حیث جمع من العلوم الأدبیه، والحکمیه العقلیه والسمعیه، ما یفتخر به أواخر الزمان على أوائله، جناب المولى الجلیل، و الفقیه النبیل، المولوی السید محمد هارون حَرَسُه الله من طوارق الدهر الخؤن، وأجزل علیه نواله، و کثر فی العلماء أمثاله.

ثم إنه دام عزه قد استجازنی، روایه ما جازَ لی روایته عن المشائخ العظام، والفقهاء الکرام، مما هو مودَع فی کتب الأخیار، کالکافی، والفقیه، والتهذیب، والاستبصار، فأجزته وإن لم أکن من فرسان هذا المضمار، ولا ممن جاس خلال هذه الدیار، ولا غرو فرُب حامل فقه إلى مَن هو أفقه منه.»

 

برای مطالعه قسمت نخست این سفرنامه اینجا و برای مطالعه قسمت دوم اینجا را کلیک کنید.