مفهوم شفاعت از جمله مفاهیمی است که تمامی مسیحیان و یهودیان در مورد آن اتفاق نظر دارند و با استناد به کتاب مقدس، این آموزه را پذیرا شده‌اند. با این وجود در مورد این‌که چه شخص یا اشخاصی حق شفاعت دارند میان فرقه‌های مسیحی اختلاف نظر وجود دارد.

در این مقاله، به موضوعات زیر پرداخته خواهد شد:


تعریف شفاعت

در کتاب دایره‌المعارف کتاب مقدس، شفاعت این‌گونه تعریف شده است: «شفاعت را می‌توان به صورت دعایی پاک، با ایمان و مصرانه تعریف کرد که در آن، شخصی نزد خدا برای فرد یا افرادی که شدیدا نیاز به مداخله‌ خدا دارند طلب کمک کند».[1]

مفهوم شفاعت را در جای‌جای کتاب مقدس می‌توان یافت، به‌طوری‌که در سرتاسر این کتاب شفاعت برگزیدگان الهی برای یک فرد یا برای یک قوم را می‌بینیم که ممکن است برای امور دنیوی و یا اخروی باشد. در این مجال، ابتدا به بررسی شفاعت در عهد قدیم و عهد جدید می‌پردازیم و سپس دیدگاه یهودیان و پس از آن نظر فرقه‌های مختلف مسیحی را دراین‌باره توضیح خواهیم داد.

 

شفاعت در عهد قدیم

در عهد قدیم، موارد متعددی از میانجی‌گری مقربان درگاه الهی را می‌توان یافت که برخی از نمونه‌های آن را ذکر می‌کنیم.

 

شفاعت ابراهیم برای اسماعیل

از جمله مواردی که مسیحیان، آن را به عنوان نمونه‌ای از شفاعت مطرح کرده‌اند، دعای حضرت ابراهیم برای جناب اسماعیل است. البته از ظاهر متن کتاب مقدس چنین بر می‌‌آید که این آیات صرفا گزارشی از دعای ابراهیم برای فرزندش است (و نه شفاعت، زیرا در این صورت، باید هرگونه دعای برای دیگران را مساوی شفاعت دانست) اما به هر حال، طبق تعریفی که از شفاعت ارائه شده،‌ مسیحیان این مورد را نوعی شفاعت تلقی کرده‌اند.[2]

بر اساس گزارش تورات، حضرت ابراهیم از خداوند درخواست کرد که اسماعیل را مورد توجه خاص خویش قرار دهد. خداوند در جواب ابراهیم فرمود که من عهد خود را با اسحاق و ذریه‌ او می‌بندم اما دعای تو را نیز مستجاب می‌کنم:

«و ابراهیم به خدا گفت: کاش که اسماعیل در حضور تو زیست کند. خدا گفت: به تحقیق زوجه‌ات ساره برای تو پسری خواهد زایید و او را اسحاق نام بنه و عهد خود را با وی استوار خواهم داشت، تا با ذریت او بعد از او عهد ابدی باشد و اما در خصوص اسماعیل، تو را اجابت فرمودم. اینک او را برکت داده، بارور گردانم و او را بسیار کثیر گردانم. دوازده رئیس از وی پدید آیند و امتی عظیم از وی به وجود آورم».[3]

 

شفاعت حضرت موسی برای قوم بنی‌اسرائیل

قوم بنی‌اسرائیل، پس از خروج از مصر با مشکلات و مصائب فراوانی روبه‌رو شدند و به همین خاطر لب به گلایه باز کرده و اظهار داشتند که چرا خداوند ما را از مصر بیرون آورد و این همه بلا بر ما وارد شد. خداوند از این اسائه و بی‌ادبی بنی‌اسرائیل به خشم آمد و به موسی فرمود:

«تا به کی این قوم مرا اهانت نمایند؟ و تا به کی با وجود همه آیاتی که در میان ایشان نمودم، به من ایمان نیاورند؟‌ ایشان را به وبا مبتلا ساخته، هلاک می‌کنم و از تو قومی بزرگ و عظیم‌تر از ایشان خواهم ساخت».

حضرت موسی، خداوند را متوجه نکته‌ای ساخت! که در نتیجه خداوند از نزول بلای عمومی صرف نظر کرد:

در عهد قدیم، موارد متعددی از میانجی‌گری مقربان درگاه الهی را می‌توان یافت که برخی از نمونه‌های آن را ذکر می‌کنیم.

«موسی به خداوند گفت: آن‌گاه مصریان خواهند شنید، زیرا که این قوم را به قدرت خود از میان ایشان بیرون آوردی و به ساکنان این زمین خبر خواهند داد و ایشان شنیده‌اند که تو ‌ای خداوند، در میان این قوم هستی، زیرا که تو ‌ای خداوند، معاینه دیده می‌شوی و ابر تو بر ایشان قائم است و تو پیش روی ایشان روز در ستون ابر و شب در ستون آتش می‌خرامی. پس اگر این قوم را مثل شخص واحد بکشی، طوایفی که آوازه تو را شنیده‌اند، خواهند گفت: چون که خداوند نتوانست این قوم را به زمینی که برای ایشان قسم خورده بود درآورد از این سبب ایشان را در صحرا کشت. پس الآن قدرت خداوند عظیم شود، چنان‌که گفته بودی که یهوه دیرخشم و بسیار رحیم و آمرزنده گناه و عصیان است، لکن مجرم را هرگز بی‌سزا نخواهد گذاشت بلکه عقوبت گناه پدران را بر پسران تا پشت سوم و چهارم می‌رساند. پس گناه این قوم را برحسب عظمت رحمت خود بیامرز، چنان‌که این قوم را از مصر تا اینجا آمرزیده‌ای و خداوند گفت:‌ برحسب کلام توآمرزیدم».[4]

 

شفاعت حضرت ابراهیم

از دیگر موارد شفاعت در کتاب مقدس، می‌توان به داستان حضرت ابراهیم اشاره کرد. زمانی که خداوند به خاطر گناهان مردم سدوم و عموره، ‌تصمیم گرفت که تمام آنان را نابود سازد، ابراهیم به شفاعت و پادرمیانی پرداخت:

«آیا عادل را با شریر هلاک خواهی کرد؟ شاید در شهر پنجاه عادل باشند، آیا آن را هلاک خواهی کرد و آن مکان را بخاطر آن پنجاه عادل که در آن باشند، نجات نخواهی داد؟ حاشا از تو که مثل این کار بکنی که عادلان را با شریران هلاک سازی و عادل و شریر مساوی باشند. حاشا از تو آیا داور تمام جهان، انصاف نخواهد کرد؟ خداوند گفت: اگر پنجاه عادل در شهر سدوم یابم هر آینه تمام آن مکان را به‌ خاطر ایشان رهایی دهم. ابراهیم در جواب گفت: اینک من که خاک و خاکستر هستم جرئت کردم که به خداوند سخن گویم. شاید از آن پنجاه عادل پنج کم باشد، آیا تمام شهر را به سبب پنج، هلاک خواهی کرد؟ گفت: اگر‌چهل و پنج در آنجا یابم، آن را هلاک نکنم. بار دیگر بدو عرض کرده، گفت: هرگاه در آنجا چهل یافت شوند؟ گفت: به‌ خاطر چهل آن را نکنم. گفت: زنهار غضب خداوند افروخته نشود تا سخن گویم، شاید در آنجا سی پیدا شوند؟ گفت: اگر در آنجا سی یابم، این کار را نخواهم کرد. گفت: اینک جرئت کردم که به خداوند عرض کنم. اگر بیست در آنجا یافت شوند؟ گفت: به‌ خاطر بیست آن را هلاک نکنم. گفت: خشم خداوند، افروخته نشود تا این دفعه را فقط عرض کنم، شاید ده در آنجا یافت شوند؟ گفت: به‌ خاطر ده آن را هلاک نخواهم ساخت. پس خداوند چون گفت‌وگو را با ابراهیم به اتمام رسانید، برفت و ابراهیم به مکان خویش مراجعت کرد».[5]

 

وعده‌ خداوند به پذیرش شفاعت ایوب

از دیگر موارد مهم در عهد عتیق، وعده‌ای است که خداوند داده و اعلام می‌فرماید که شفاعت ایوب برای دیگران را می‌پذیرد:

«پس حال هفت گوساله و هفت قوچ برای خود بگیرید و نزد بنده‌ من ایوب رفته، قربانی سوختنی به جهت خویشتن بگذرانید و بنده‌ام ایوب به جهت شما دعا خواهد نمود، زیرا که او را مستجاب خواهم فرمود، مبادا پاداش حماقت شما را به شما برسانم چون که درباره من آن‌چه راست است مثل بنده‌ام ایوب نگفتید».[6]

 

منع از شفاعت

در کتاب ارمیا، نکته‌ای متفاوت را در مورد شفاعت می‌توان یافت و آن این‌که خداوند در موردی خاص، اعلام می‌فرماید که به هیچ عنوان شفاعت را نخواهد پذیرفت و حکم خداوند در این مورد خاص، قطعی و بدون بازگشت است:

«کلامی که از جانب خداوند به ارمیا نازل شده، گفت: به دروازه خانه خداوند بایست و این کلام را در آنجا ندا کرده، بگو: ای تمامی یهودا.... اینک شما به سخنان دروغی که منفعت ندارد توکل می‌نمایید. آیا مرتکب دزدی و زنا و قتل نمی‌شوید و به دروغ قسم نمی‌خورید و برای بعل بخور نمی‌سوزانید؟ و آیا خدایان غیر را که نمی‌شناسید پیروی نمی‌نمایید؟...  پس حال خداوند می‌گوید: از آن‌‌ رو که تمام این اعمال را به‌جا آوردید... شما را از حضور خود خواهم راند به نوعی که جمیع برادران شما یعنی تمام ذریت افرایم را راندم. پس تو برای این قوم دعا مکن و به جهت ایشان آواز تضرع و استغاثه بلند منما و نزد من شفاعت مکن زیرا که من تو را اجابت نخواهم نمود».[7]

 

شفاعت در عهد جدید

مسأله‌ شفاعت را در عهد جدید نیز می‌توان یافت. البته غالب موارد موجود در مورد شفاعت، به شفاعت حضرت عیسی اختصاص دارد و حضرت عیسی به عنوان شفیع مسیحیان نزد خداوند معرفی می‌شود: «شفیعی داریم نزد پدر یعنی عیسی مسیح عادل».[8]

وجود همین آیات، سبب شده که تمامی مسیحیان در مورد اصل شفاعت، ‌اتفاق نظر داشته باشند و شفاعت حضرت عیسی برای امت خویش را بپذیرند. برخی از آیاتی که از شفاعت آن حضرت سخن می‌راند از این قرارند:

از رساله‌ پولس به رومیان، چنین بر می‌آید که به اعتقاد پولس، تمامی مسیحیان به خاطر شفاعت حضرت عیسی جز  نجات‌یافتگان هستند. 

 

حضرت عیسی و قدرت شفاعت

«لکن وی چون تا به ابد باقی است، کهانت بی‌زوال دارد. از این جهت نیز قادر است که آنانی را که به وسیله وی نزد خدا آیند، نجات بی‌نهایت بخشد، چون‌ که دائم زنده است تا شفاعت ایشان را بکند».[9]

 

حضرت عیسی، شفیع گنه‌کاران

«ای فرزندان من، این را به شما می‌نویسم تا گناه نکنید و اگر کسی گناهی کند، شفیعی داریم نزد پدر یعنی عیسی مسیح عادل».[10]

 

نجات تمامی مسیحیان به خاطر شفاعت عیسی و روح (القدس)

از رساله‌ پولس به رومیان، چنین بر می‌آید که به اعتقاد پولس، تمامی مسیحیان به خاطر شفاعت حضرت عیسی جز نجات‌یافتگان هستند:

 

«پس هیچ قصاص نیست بر آنانی که در مسیح عیسی هستند... و هم‌چنین روح نیز ضعف ما را مدد می‌کند، زیرا که آن‌چه دعا کنیم به طوری که می‌باید نمی‌دانیم، لکن خود روح برای ما شفاعت می‌کند... کیست که بر برگزیدگان خدا مدعی شود؟ آیا خدا که عادل‌کننده است؟ کیست که بر ایشان فتوا دهد؟ آیا مسیح که مرد بلکه نیز برخاست، آن‌که به ‌دست راست خدا هم هست و ما را نیز شفاعت می‌کند؟».[11]

 

اشاره به شفاعت حضرت عیسی در عهد قدیم

البته به اعتقاد مسیحیان، افزون بر عهد جدید، در عهد قدیم نیز از شفاعت حضرت عیسی برای امت خویش خبر داده شده است. اگرچه این عبارات کاملا مبهم است اما مسیحیان این آیات را در مورد حضرت عیسی می‌دانند.

«او را نه صورتی و نه جمالی است و چون او را می‌نگریم منظری ندارد که مشتاق او باشیم. خوار و نزد مردمان مردود و صاحب غم‌ها و رنج دیده... لکن او غم‌های ما را بر خود گرفت و دردهای ما را بر خویش حمل نمود‌ و ما او را از جانب خدا زحمت کشیده و مضروب و مبتلا گمان بردیم و حال آن‌که به‌ سبب تقصیرهای ما مجروح و به‌ سبب گناهان ما کوفته گردید.... اما خداوند را پسند آمد که او را مضروب نموده، به دردها مبتلا سازد. چون جان او را قربانی گناه ساخت.... و بنده عادل من به معرفت خود بسیاری را عادل خواهد گردانید زیرا که او گناهان ایشان را بر خویشتن حمل خواهد نمود. بنابراین او را در میان بزرگان نصیب خواهم داد و غنیمت را با زورآوران تقسیم خواهد نمود، به جهت این‌که جان خود را به مرگ ریخت و از خطاکاران محسوب شد و گناهان بسیاری را بر خود گرفت و برای خطاکاران شفاعت نمود».[12]

 

یهودیت و مسأله‌ شفاعت

با مراجعه به متون یهودیت، می‌توان دریافت که یهودیان نیز به مسأله‌ شفاعت اعتقاد دارند. از جمله‌ مواردی که می‌توان آن را حمل بر مفهوم شفاعت کرد، جلوگیری حضرت ابراهیم از ورود ختنه‌شدگان به جهنم است.

ارتدکس‌ها بر این باورند که علاوه بر حضرت عیسی که در کتاب مقدس، بر شفاعت ایشان تصریح شده است، مقدسان نیز از مقام شفاعت برخوردارند و بنابراین ایمان‌داران مسیحی می‌بایست به درگاه مقدسان نماز بگزارند و از آنان طلب شفاعت کنند.

طبق نوشته‌های عالمان یهود، ختنه یکی از ده امتحانی بود که خداوند ابراهیم را به آن امتحان نمود و ابراهیم از آن‌ها سربلند بیرون آمد. به واسطه‌ همین اطاعت حضرت ابراهیم است که وی در جهان آخرت، قدرت شفاعت گناه‌کاران بنی‌اسرائیل را دارد و مانع ورود آنان به جهنم می‌گردد. در نوشته‌های حاخامی نقل شده است که حضرت ابراهیم در آخرت بر سر در جهنم می‌نشیند و مانع ورود کسانی که ختنه کرده‌اند به جهنم می‌شود.[13]

هم‌چنین در تلمود آمده است که حضرت ابراهیم، برای رهایی ارواحی که محکوم به عقوبت کشیدن در جهنم شده‌اند کوشش می‌کند و با وساطت خویش، آن‌ها را از جهنم خارج می‌کند. البته طبق نقل تلمود، این شفاعت شامل دو گروه از یهودیان نمی‌گردد. اول: یهودیانی که با زنان غیر یهودی، هم‌بستر شده باشند. دوم: یهودیانی که پوست ختنه‌گاه خود را کشیده‌اند تا ختنه‌ نشده به نظر آیند و شناخته نشوند که یهودی هستند.[14]

البته آن‌چه ذکر شد، مربوط به پذیرش مفهوم شفاعت در جهان آخرت بود اما شفاعت در دنیا مفهومی کاملا پذیرفته شده است زیرا در عهد عتیق به آن تصریح شده است.

 

شفاعت در مسیحیت

پیشتر به این نکته اشاره شد که تمامی مسیحیان در اصل موضوع شفاعت با یکدیگر اتفاق نظر دارند اما در مورد این‌که آیا شفاعت تنها در اختیار حضرت مسیح است یا کسان دیگری نیز توان شفاعت را دارند، اختلاف نظر دارند. به بررسی مفهوم شفاعت در سه فرقه اصلی مسیحیت، یعنی کاتولیک، ارتدکس و پروتستان می‌پردازیم.

 

کلیسای ارتدکس

ارتدکس‌ها بر این باورند که علاوه بر حضرت عیسی که در کتاب مقدس، بر شفاعت ایشان تصریح شده است، مقدسان نیز از مقام شفاعت برخوردارند و بنابراین ایمان‌داران مسیحی می‌بایست به درگاه مقدسان نماز بگذارند و از آنان طلب شفاعت کنند.

از نگاه ارتدکس‌ها، مقدسان که تعداد آن‌ها بالغ بر چند هزار نفر است همگی دارای قدرت شفاعت هستند.[15] البته در میان تمام مقدسان، حضرت مریم از جایگاه والاتری برخوردار است. جایگاه ویژه‌ مریم از آن روست که او مادر خداست و به همین دلیل،‌ ارتدکس‌ها برای حضرت مریم مقام والاتری قائلند و از آن حضرت بیش از سایر مقدسان استمداد می‌جویند.[16]

در این کلیسا، گونه‌های مختلف دعا و عبادت وجود دارد که در آن‌ها از حضرت مریم و قدیسان، ‌طلب شفاعت می‌شود.[17]

از جمله‌ این دعاها، به متنی که در دعای روزانه‌ ارتدکس‌ها وجود دارد می‌توان اشاره کرد که در آن آمده است: «ای مسیح... ما را بر راه راست ثابت قدم بدار تا اوامر تو را به جای آوریم؛ از طریق شفاعت مادر معصومه‌ خویش و تمامی مقدسانت».[18]

 

کلیسای کاتولیک

در این کلیسا نیز اعتقاد به شفاعت مقدسان، عقیده‌ای ضروری لازم شمرده شده است. در شورای ترنت این عقیده به روشنی تبیین گردیده است: «مقدسان همراه با مسیح سلطنت می‌کنند و دعاهای خویش را برای مردم به درگاه خداوند می‌برند».[19] حتی در بخش دیگری از مصوبات این شورا، منکران شفاعت قدیسان، ملعون خوانده شده‌اند:

«مجمع مقدس، اسقف‌ها و دیگر کسانی که موظف به تعلیم هستند.... دستور می‌دهد که به ایمان‌داران، لزوم شفاعت مقدسان و استغاثه‌ به آنان را بیاموزند... و اما کسانی که منکر استغاثه به درگاه مقدسان -که به سعادت ابدی نایل شده‌اند– هستند و نیز کسانی که می‌گویند که آن‌ها برای ما دعا نمی‌کنند یا آن‌که توسل به آن‌ها برای دعا کردن برای ما عبادت شرک‌آمیز و مخالف دستور الهی است... ملعون هستند».[20]

در این کلیسا همانند کلیسای ارتدکس، در میان تمامی مقدسان، حضرت مریم به این خاطر که "مادر خدا" است از جایگاه برجسته‌تری برخوردار است.[21]

استمداد از مقدسان را در دعاها و نمازهای مختلف کاتولیک‌ها می‌توان یافت. یکی از نمونه‌های دعا برای استمداد از مقدسان، دعایی است که در آن، ‌نام‌های زیادی از مقدسان آورده شده و عبارت «برای ما دعا کن» به دنبال هر نامی می‌آید.[22]

در دعاهای مربوط به عشای ربانی نیز، معمولا تقاضای شفاعت از مقدسان گنجانده شده است:

کاتولیک‌ها هم‌چنین معتقدند که شهدا نیز دارای مقام شفاعت هستند. البته ریشه‌های این باور را در کلیساهای اولیه‌ مسیحی می‌توان یافت زیرا مسیحیان نخستین بر این باور بوده‌اند که شهدا جز کسانی هستند که شفاعتشان در آسمان‌ها مورد پذیرش قرار می‌گیرد. 

«با امید به الطاف فراوان تو می‌خواهیم که به ما گناه‌کاران و بندگان خود التفات کنی و دوستی با شهدا و رسولان مقدس خودت را برای ما تضمین کنی؛ دوستی با یوحنا، استیفان، ماتییاس، برنابا، ایگناتیوس، الکساندر، مارسیلنوس، پطرس، فلیکیتاس، پرپووا، آگاتا، لوسی، آگنس، سیسیلا، آناستازیا و همه‌ قدیسان. از تو می‌خواهیم که به کمک آن‌ها ما را بپذیری. به لیاقت‌های ما نگاه نکنی بلکه گناهان ما را به واسطه‌ مسیح، خداوند ما ببخشی».[23]

 

شفاعت شهدا

کاتولیک‌ها هم‌چنین معتقدند که شهدا نیز دارای مقام شفاعت هستند. البته ریشه‌های این باور را در کلیساهای اولیه‌ مسیحی می‌توان یافت، زیرا مسیحیان نخستین بر این باور بوده‌اند که شهدا جز کسانی هستند که شفاعتشان در آسمان‌ها مورد پذیرش قرار می‌گیرد.[24]

 

کلیساهای پروتستان

مسأله‌ شفاعت مقدسان که به مرور زمان به یک باور عمومی تبدیل شده بود، احتمالا برای اولین بار در قرن سیزدهم زیر سؤال رفت.

در این قرن، کاتارها و والدنسی‌ها، به این اعتقاد عمومی کلیساهای کاتولیک و ارتدکس تاخته، منکر آموزه شفاعت مقدسان گردیدند و آگاهی مقدسان از دعای ایمان‌داران را نیز انکار کردند.[25]

با ظهور نهضت پروتستان به رهبری مارتین لوتر، مخالفت با این آموزه، ‌ابعاد وسیع‌تری به خود گرفت. در کنفرانس آگسبورگ که لوتر آن را مورد پذیرش قرار داد، این موضوع که مقدسان برای کلیسا دعا می‌کنند مورد پذیرش قرار گرفت اما نمازگزاردن برای مقدسان مردود شمرده شد و شفاعت آنان نیز انکار گردید.[26] دیگر رهبران این نهضت از جمله تسوینگلی و کالون نیز این آموزه را بدعت دانسته و آن را مردود شناختند.[27] رهبران پروتستان و به تبع ایشان سایر پروتستان‌ها، نمازگزاردن برای مقدسان را (که به منظور کسب شفاعت صورت می‌پذیرفت) به شدت محکوم کرده و آن را نوعی بت‌پرستی دانستند.[28]

حتی در کلیسای انگلیکن (که در میان کلیساهای پروتستان، بیشترین شباهت را با دو آیین کاتولیک و ارتدکس دارد) نیز ‌استمداد از مقدسان قاطعانه رد شده است و بنابراین می‌توان گفت که هیچ فرقه‌ پروتستانی را نمی‌توان یافت که آموزه‌ شفاعت مقدسان را پذیرا شده باشد.[29]

دلایل پروتستان‌ها بر رد آموزه‌ شفاعت مقدسان و پاسخ معتقدان به این آموزه پروتستان‌ها در رد این عقیده، دلایل متعددی را ذکر کرده‌اند. برخی از این دلایل عبارتند از:

1. رتبه‌بندی انسان‌ها و قرار دادن برخی از افراد به عنوان قدیس، عملی است خودسرانه و کلیسا هرگز قدرت مقدس ‌اعلام کردن فرد یا افرادی را ندارد.

2. این مسأله به عبادت بت‌ها می‌ماند زیرا عبادت بت به معنی نسبت‌ دادن صفات الهی به مخلوقات است.

3. این مسأله به معنی وجود نقص در شفاعت مسیح است و این‌که شفاعت مسیح کافی نیست.[30]

البته در دیگر سو، معتقدان به این آموزه نیز برای ادعای خویش دلایلی را ارائه کرده‌اند که از جمله‌ این دلایل می‌توان به رواج مسأله‌ استمداد از مقدسان در کلیسای اولیه، اجماع آبا کلیسا و نیز مصوبات شوراهای کلیسایی اشاره کرد.[31]

هم‌چنین برخی از آیات کتاب مقدس نیز به عنوان شواهدی بر درستی این عقیده شمرده شده‌اند. از جمله این شواهد، این عبارت کتاب مکاشفه است که می‌گوید:

«و چون کتاب را گرفت، آن چهار حیوان و بیست و چهار پیر به حضور بره افتادند و هر یکی از ایشان بربطی و کاسه‌های زرین پر از بخور دارند که دعاهای مقدسین است». [32] [33]

دوم مکابیان 15: 11 – 16، طوبیت 12: 12 و مکاشفه 8: 3 نیز از دیگر شواهد کتاب مقدسی[34] این آموزه، شمرده شده است.[35]