مورخان درباره روز خروج امام حسین (ع) اختلاف نظر دارند؛ ابوحنیفه دینوری و سیدبن طاووس سوم ذی‌الحجه را روز خروج امام از مکه می‌دانند. ابن قولویه و سبط ابن جوزی روز هفتم ذی‌الحجه را ذکر کرده‌اند. ابن سعد و ابن عساکر دهم ذی‌الحجه را روز خارج شدن امام حسین (ع) از مکه گزارش کرده‌اند؛ اما اکثر مورخان، هشتم ذی‌الحجه را روز خروج امام ذکر کرده‌اند؛ به ویژه اینکه در نامه دوم امام که از راه عراق به مردم کوفه فرستاد، آمده است: «... وقد شخصت الیکم من مکه یوم الثلاثاء لثمان مضین من ذی الحجه یوم الترویه...؛ ... من سه شنبه هشتم ذی‌الحجه، روز ترویه از مکه بیرون آمده، به سوی شما روانه شدم.»[1]

 

آخرین حج امام

چنانکه ابومخنف می‌گوید: حسین (ع) خانه خدا را طواف کرد و سعی بین صفا و مروه را انجام داد و مویش را کوتاه کرد و از احرام عمره خارج شد.[2] شیخ مفید می‌گوید: وقتی امام حسین (ع) خواست به سوی عراق روانه شود، طواف کعبه کرد و سعی بین صفا و مروه را انجام داد و از احرامش خارج شد و آن را عمره قرار داد؛ چون قادر به انجام حج کامل نبود؛ زیرا می‌ترسید توسط مأموران بنی‌امیه دستگیر و به نزد یزید فرستاده شود؛ لذا عمره به‌جا آورد و همراه اعضای خاندان، فرزندان و شیعیانش که به او پیوسته بودند، از مکه خارج شد.[3]

 

آنگاه که امام از بیعت مردم کوفه با جناب مسلم آگاه شد و قصد عزیمت به آن شهر را کرد، آن‌ها به کار خود سرعت بخشیدند و کوشیدند تا قبل از اتمام مناسک حج، امام را به قتل برسانند

تهدید امام حسین (ع) در مکه

تهدیدهایی که بر جان امام در مکه وجود داشت، در سخنان آن حضرت فراوان منعکس شده است؛ همچنین امام حسین (ع) درباره بنی‌امیه فرمود: «به خدا سوگند آنان مرا رها نخواهند کرد تا اینکه روحم را از بدنم جدا کنند و آنگاه که این کار را کردند، خدای تعالی کسی را بر آنان مسلط کند که آنان را ذلیل و خوار کند و آنگاه بی‌ارزش تر از کهنه پارچه‌ای... گردند.» این سخنان امام حسین (ع) در واقع پیشگویی از شکست و نابودی حکومت امویان است که عملاً در مدتی نه چندان دور بعد از حادثه عاشورا تحقق یافت و این سلسله فاسد و پلید در سال 132 ق با خفت و خواری شکست خورد و نابود شد و در انقراض آن، شهادت امام حسین (ع) و مظلومیت خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مهم‌ترین نقش را داشت که در جای خود به اثبات رسیده است.[4] امام به برادرش محمد بن حنفیه نیز فرمود: «ای برادر می‌ترسم که یزید بن معاویه مرا در حرم غافلگیر کند و من کسی باشم که احترام حرم با کشتن او از بین می‌رود.[5] بعدها ابن عباس در نامه‌ای که در جواب یزید نوشت، از این حقیقت پرده برداشت. او خطاب به یزید نوشت: «من فراموش نمی‌کنم که چگونه حسین (ع) را از حرم رسول (ص) به حرم خدا راندی و اینکه به مأمورانت دستور دادی تا او را در حرم به قتل برسانند.»[6]

 

دستور قتل امام حسین (ع)

البته پیش از آن نیز یزید دستور قتل آن حضرت را به طور رسمی صادر کرده بود؛ آنگاه که یزید از امتناع آن حضرت از بیعت با او (در مدینه) آگاه شد، در نامه‌ای به حاکم مدینه دستور داد که ابن زبیر را رها کند و با او کاری نداشته باشد؛ ولی حسین را به قتل برساند.[7] او حتی ولید بن عتبه را به دلیل ناتوانی‌اش در جلوگیری از خروج امام از حکومت مدینه عزل کرد و عمرو بن سعید اشدق را به‌جای او گماشت.[8] لذا از آن زمان به بعد مأموران بنی‌امیه درصدد به شهادت رساندن امام حسین (ع) بودند و برای عملی کردن هدف شومشان، دنبال فرصت مناسب می‌گشتند؛ ولی آنگاه که امام از بیعت مردم کوفه با جناب مسلم آگاه شد و قصد عزیمت به آن شهر را کرد، آن‌ها به کار خود سرعت بخشیدند و کوشیدند تا قبل از اتمام مناسک حج، امام را به قتل برسانند؛ از این رو حضرت پیش از آنکه مأموران بنی‌امیه بتوانند نقشه خود را عملی کنند، در روز هشتم ذی‌الحجه از مکه خارج شد. چنان‌که وقتی فرزدق شاعر از امام پرسید: چرا عجله کرده و حجتان را کامل به‌جا نیاوردید؟ فرمود: «اگر عجله نمی‌کردم دستگیر می‌شدم». در بعضی از نسخه‌های ملهوف آمده است: در روز ترویه عمرو بن سعید (اشدق) به همراه سپاهی وارد مکه شد. یزید به او دستور داده بود که اگر توانست، حسین (ع) را به قتل برساند. از این رو امام روز ترویه از مکه خارج شد. البته در متن نقل سیدبن طاووس به‌جای عمرو بن سعید، عمر بن سعد آمده است؛ ولی عمر بن سعد در این زمان در کوفه به سر می‌برد و به احتمال زیاد اشتباه از ناسخ بوده که به‌جای عمرو بن سعید، عمر بن سعد نوشته است.[9]

سرانجام امام حسین (ع) پس از چهار ماه و پنج روز اقامت در مکه، در روز سه‌شنبه، هشتم ذی‌حجه (روز ترویه)[10] همان روزی که مسلم به شهادت رسید به همراه 82 نفر[11] که 60 نفر آنان از شیعیان کوفه بودند،[12] مکه را به سوی کوفه ترک کرد.

در یک ماه آخر اقامت امام حسین (ع) در مکه که احتمال سفر آن حضرت به کوفه می‌رفت، بسیاری با این سفر مخالفت کردند و از جمله عبدالله بن عباس و محمد بن حنفیه نزد حضرت آمدند تا ایشان را از سفر به کوفه منصرف کنند؛ ولی توفیقی نیافتند.

پس از خروج امام حسین (ع) و یارانش از مکه، یحیی بن سعید فرمانده پاسبانان عمرو بن سعید بن عاص -فرماندار مکه - با گروهی از یارانش، راه را بر امام (ع) بستند؛ ولی حضرت اعتنایی نکرد و به راهش ادامه داد.[13]