درباره سن شریف حضرت رقیه علیهاالسلام در میان تاریخ‌نگاران اختلاف‌نظر وجود دارد. مشهور این است که ایشان سه یا چهار بهار بیشتر به خود ندیده و در روزهای آغازین صفر سال 61 ه.ق، پرپر شده است.

بر اساس نوشته‌های بعضی کتاب‌های تاریخی، نام مادر حضرت رقیه (ع) ام اسحاق است که پیش‌تر همسر امام حسن مجتبی علیه‌السلام بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (ع) به عقد امام حسین (ع) درآمده است .[1]مادر حضرت رقیه (ع) از بانوان بزرگ و بافضیلت اسلام به شمار می‌آید. بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است.[2]

 

نام‌گذاری حضرت رقیه

رقیه از «رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است.[3] گویا این اسم لقب حضرت بوده و نام اصلی ایشان فاطمه بوده است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین (ع) کمتر به چشم می‌خورد و ایشان همان فاطمه بنت الحسین (ع) هستند که به ایشان فاطمه صغیره هم می‌گفتند. در واقع، بعضی از فرزندان امام حسین (ع) دو اسم داشته‌اند و امکان تشابه اسمی نیز در فرزندان ایشان وجود دارد. گذشته از این، در تاریخ نیز دلایلی بر اثبات این مدعا وجود دارد. چنانچه در کتاب تاریخ آمده است: «در میان کودکان امام حسین (ع) دختر کوچکی به نام فاطمه بود و چون امام حسین (ع) مادر بزرگوارشان را بسیار دوست می‌داشتند، هر فرزند دختری که خدا به ایشان می‌داد، نامش را فاطمه می‌گذاشتند. همان‌گونه که هر چه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علی (ع) وی را علی می‌نامید».[4] گفتنی است سیره دیگر امامان نیز در نام‌گذاری فرزندانشان چنین بوده است.

 

نام حضرت رقیه در تاریخ

در بعضی کتاب‌های تاریخی، نام حضرت رقیه (ع) آمده، ولی در بسیاری از آن‌ها نامی از ایشان برده نشده است. این احتمال وجود دارد که تشابه اسمی میان فرزندان امام حسین (ع) سبب پیش آمدن این مسأله شده باشد. همچنانکه بعضی از کتاب‌ها به این مسأله اذعان دارند و بنا بر نقل آن‌ها، حضرت رقیه (ع) همان فاطمه صغری (ع) است؛ که در این‌جا به این مسأله خواهیم پرداخت.

برای روشن شدن این مطلب، بحث را با طرح یک پرسش بنیادین و بسیار مشهور آغاز می‌کنیم که: آیا نبودن نام حضرت رقیه (ع) در شمار فرزندان امام حسین (ع) در کتاب‌های معتبری چون ارشاد مفید، اعلام الوری، کشف الغمه و دلائل الامامه، بر نبودن چنین شخصیتی در تاریخ دلالت دارد؟

با بیان چند مقدمه، پاسخ این پرسش به‌ خوبی روشن می‌شود:

 نیامدن نام حضرت رقیه (ع) در کتاب‌های تاریخی، اگرچه شک در وجود تاریخی او را تقویت می‌کند، اما هرگز دلیل بر نبودن چنین شخصیتی در تاریخ نیست.

نیامدن نام حضرت رقیه (ع) در کتاب‌های تاریخی، اگرچه شک در وجود تاریخی او را تقویت می‌کند، اما هرگز دلیل بر نبودن چنین شخصیتی در تاریخ نیست.

1. در دوره زندگانی ائمه اطهار (ع) و در صدر اسلام مسائلی مانند کمبود امکانات نگارشی، اختناق شدید حکمرانان اموی، کم‌توجهی به ثبت و ضبط جزئیات رویدادها، فشار حکومت بر سیره‌نویسان، جانب‌داری‌ها و... سبب بروز بعضی اختلافات در نقل مطالب تاریخی می‌شده است.

2. در اثر تاخت و تازها و وجود بربریت و دانش‌ستیزی بعضی حکمرانان، بسیاری از منابع ارزشمند از میان رفته است. به همین دلیل، این گمان تقویت می‌شود که چه‌ بسا بسیاری از این اسناد و منابع معتبر، در جریان این درگیری‌ها، از بین رفته و به دست ما نرسیده است.

3. همان‌گونه که پیش‌تر گفته شد، امام حسین (ع) به دلیل شدت علاقه به پدر بزرگوار و مادر گرامی‌شان، نام همه فرزندان خود را فاطمه و علی می‌گذاشتند. این امر خود منشأ بسیاری از سهوِ قلم‌ها در نگاشتن شرح‌حال زندگانی فرزندانِ امام حسین (ع) گردیده است. قراین و شواهدی نیز در دست است که رقیه (ع) را فاطمه صغیره می‌خوانده‌اند. احتمال دارد همین موضوع سبب غفلت از نام اصلی ایشان شده باشد.[5]

بنابراین، نیامدن نام حضرت رقیه (ع) در کتاب‌های تاریخی، اگرچه شک در وجود تاریخی او را تقویت می‌کند، اما هرگز دلیل بر نبودن چنین شخصیتی در تاریخ نیست. افزون بر آن، مهم‌ترین دلیلِ فراموشی یا کم‌رنگ شدن حضور این شخصیت، زندگانی کوتاه ایشان است که سبب شده رد کمتری از ایشان در تاریخ به چشم بخورد. در مورد حضرت علی‌اصغر (ع) نیز به جرأت می‌توان گفت: اگر شهادت او در بحبوحه نبرد و وجود شاهدان بسیار بر این جریان نبود، نامی از حضرت علی‌اصغر (ع) نیز امروز در بین کتاب‌های معتبر شیعه به چشم نمی‌خورد؛ زیرا تاریخ‌نویسی فنی است که با جمع‌آوری اقوال سر و کار دارد که بسیاری از آن‌ها شاهد عینی نداشته و بصورت نقل قول گرد هم آمده است. تنها موضوعی که در آن مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد، درستی و یا نادرستی آن از حیث ثقه بودن راوی است که البته این موضوع فقط در تاریخ اسلام وجود دارد؛ اما به‌ عنوان نمونه، در بحث حدیث، معرفه‌ها و مشخصه‌های دیگری نیز برای سنجش درستی اخبار، موجود است که خبر را با تعادل و نیز ترجیح، علاج معارضه و تزاحم، بررسی دلالت و عملیات دیگر مورد بررسی قرار می‌دهند.

حضرت زینب (ع) در این شعر از رقیه (ع) به فاطمه صغیره یاد می‌کند و این مسأله را روشن می‌کند که فاطمه صغیره که در بعضی از کتاب‌ها از او یاد شده، همان دختر خردسالی است که در خرابه شام جان داده است.

حضرت زینب (ع) در این شعر از رقیه (ع) به فاطمه صغیره یاد می‌کند و این مسأله را روشن می‌کند که فاطمه صغیره که در بعضی از کتاب‌ها از او یاد شده، همان دختر خردسالی است که در خرابه شام جان داده است.

 

شواهد بر وجود حضرت رقیه (ع)

افزون بر مطالب بالا، شاهدی قوی نیز بر اثبات وجود ایشان در تاریخ ذکر شده است. در گفت‌وگویی که بین امام و اهل حرم در آخرین لحظات نبرد حضرت سیدالشهدا (ع) هنگام مواجهه با شمر، رخ می‌دهد، امام رو به خیام کرده و فرمودند: «اَلا یا زِینَب، یا سُکَینَه! یا وَلَدی! مَن ذَا یکُونُ لَکُم بَعدِی؟ اَلا یا رُقَیه وَ یا اُمِّ کُلثُومِ! اَنتم وَدِیعَهُ رَبِّی، اَلیومَ قَد قَرَبَ الوَعدُ»؛ ای زینب، ای سکینه! ای فرزندانم! چه کسی پس از من برای شما باقی می‌ماند؟ ای رقیه و ای ام‌ کلثوم! شما امانت‌های خدا بودید نزد من، اکنون لحظه میعاد من فرارسیده است.[6]

در مورد تشابه اسمی رقیه (ع) و فاطمه صغیره به یک جریان تاریخی اشاره می‌کنیم. مسلم گچ‌کار از اهالی کوفه می‌گوید: «وقتی اهل‌بیت (ع) را وارد کوفه کردند، نیزه‌داران، سرهای مقدس شهیدان را جلوی محمل زینب (ع) می‌بردند. حضرت با دیدن آن سرها، از شدت ناراحتی، سرش را به چوبه محمل کوبید و با سوز و گداز شعری را با این مضامین سرود:

ای هلال من که چون بدر کامل شدی و در خسوف فرورفتی! ای پاره دلم! گمان نمی‌کردم روزی مصیبت تو را ببینم. برادر! با فاطمه خردسال و صغیرت، سخن بگو که نزدیک است دلش از غصه آب شود. چرا این‌قدر با ما نامهربان شده‌ای؟ برادر جان! چه‌قدر برای این دختر کوچکت سخت است که پدرش را صدا بزند، ولی او جوابش را ندهد.» [7]

از آیت‌الله‌العظمی سید محمدرضا گلپایگانی (ره) در مورد حضرت رقیه (ع) و مرقد ایشان در دمشق و هم چنین داستان تعمیر قبر حضرت که به دستور خود ایشان، به وسیله رویای صادقه‌ای انجام گرفت، پرسیدند. ایشان فرمود: «این‌گونه مطالب که نقل شده است، هیچ‌گونه محال بودنی از نظر عقلی ندارد؛ لکن از اموری که اعتقاد به آن لازم و واجب باشد، نیست.»

از آیت‌الله‌العظمی سید محمدرضا گلپایگانی (ره) در مورد حضرت رقیه (ع) و مرقد ایشان در دمشق و هم چنین داستان تعمیر قبر حضرت که به دستور خود ایشان، به وسیله رویای صادقه‌ای انجام گرفت، پرسیدند. ایشان فرمود: «این‌گونه مطالب که نقل شده است، هیچ‌گونه محال بودنی از نظر عقلی ندارد؛ لکن از اموری که اعتقاد به آن لازم و واجب باشد، نیست.»

حضرت زینب (ع) در این شعر از رقیه (ع) به فاطمه صغیره یاد می‌کند و این مسأله را روشن می‌کند که فاطمه صغیره که در بعضی از کتاب‌ها از او یاد شده، همان دختر خردسالی است که در خرابه شام جان داده است.

قدیمی‌ترین کتابی که از حضرت رقیه (ع) به‌ عنوان دختر امام حسین (ع) یاد کرده است و شهادت او را در خرابه شام می‌داند، همین کتاب است. این کتاب، اثر عالم بزرگوار، «شیخ عمادالدین الحسن‌بن‌علی‌بن‌محمد طبری امامی» است که به امر وزیر «بهاءالدین»، حاکم اصفهان در روزگار سلطنت «هلاکوخان»، نوشته شده است. به ظاهر، نام‌گذاری آن به «کامل بهایی» از آن روست که به امر بهاءالدین نگاشته شده است.

یکی دیگر از کتاب‌های کهن که در این زمینه مطالبی نقل نموده، کتاب «اللهوف» از «سیدبن‌طاووس» است. باید دانست احاطه ایشان به متون حدیثی و تاریخی اسلام و شیعه، ممتاز و چشم‌گیر است. وی می‌نویسد: «نام حضرت رقیه بارها بر زبان امام حسین (ع) جاری شده است.» این مطلب در مقتل ابومخنف نیز هست که حضرت پس از شهادت علی‌اصغر (ع) فریاد برآورد: «ای ام کلثوم، ای سکینه، ای رقیه، ای عاتکه و ای زینب! ای اهل‌بیت من! خدانگه‌دار؛ من نیز رفتم». این مطلب را سلیمان‌بن‌ابراهیم قندوزی حنفی (وفات: 1294 ه.ق) در کتاب ینابیع الموده از مقتل ابومخنف نقل می‌کند.

 

دیدگاه آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی (ره)

از «آیت‌الله‌العظمی سید محمدرضا گلپایگانی (ره)» در مورد حضرت رقیه (ع) و مرقد ایشان در دمشق و هم چنین داستان تعمیر قبر حضرت که به دستور خود ایشان، به وسیله رویای صادقه‌ای انجام گرفت، پرسیدند. ایشان فرمود: «این‌گونه مطالب که نقل شده است، هیچ‌گونه محال بودنی از نظر عقلی ندارد؛ لکن از اموری که اعتقاد به آن لازم و واجب باشد، نیست.»