با تحقیق در منابع تاریخی و حدیثی که ما به آن‌ها دسترسی داشتیم؛ چنین برمی‌آید که امام حسین (ع) در مسیر حرکتشان از مدینه تا کربلا در جایگاه‌های مختلف به‌تناسب آیاتی را تلاوت فرمودند که در دو قسمت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا بیان می‌شود.

الف) آیاتی که امام حسین (ع) هنگام خروج از مدینه و رهسپار شدن به‌سوی مکه خواندند، عبارت‌اند از:

1. در شب یکشنبه بیست و هشتم ماه رجب، هنگام خروج از مدینه و رهسپار شدن به‌سوی مکه که فرزندان، برادرزادگان و برادرانش نیز با بیشتر خاندانش همراه او بودند جز برادرش محمد ابن حنفیه؛ این آیۀ شریفه را قرائت فرمود1: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ»2؛ موسی ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [درحالی‌که] می‌گفت: «پروردگارا، مرا از گروه ستم‌کاران نجات‌بخش.» طبق این آیه؛ حضرت موسی (ع) برای رهایی از شر فرعونیان از مصر به‌سوی مدین خارج شد.1 امام حسین (ع) با خواندن این آیه حال خروج خود را از شهر مدینه به حال خروج حضرت موسی (ع) از مصر تشبیه کرده که آن حضرت از ترس فرعون مصر ناچار به ترک شهر و دیار و فرار از شهر شد. امام حسین (ع) نیز به خاطر فرعون زمان خود مجبور به ترک دیار و خانه و کاشانۀ خود شد.

2. وقتی آن حضرت در ماه شعبان داخل در مکه شد، این آیۀ شریفه را خواند1: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسی رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنی سَواءَ السَّبیل»1؛ و چون به‌سوی [شهر] مَدْیَن رو نهاد [با خود] گفت: «امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند.»

ب) آیاتی که امام حسین (ع) در مسیر رهسپار شدن به‌سوی عراق و کربلا به مناسبت‌هایی قرائت فرمود، به شرح زیر است و گفتنی است که امام حسین (ع) در این مسیر به کوفه نرفت.

3. وقتی امام حسین (ع) از مکه بیرون آمد، فرستادگان عمرو بن سعید بن عاص به فرماندهی یحیی بن سعید راه آن حضرت را گرفتند و گفتند: «بازگرد! کجا می‌روی؟» امّا امام حسین (ع) مقاومت کرد و روان شد. دو گروه به جلوگیری همدیگر پرداختند و تازیانه‌ها به یکدیگر زدند. حسین (ع) و یاران آن حضرت به‌سختی مقاومت کردند. پس‌ازآن، امام حسین (ع) به راه خویش رفت که بر او فریاد زدند: «ای حسین! مگر از خدا نمی‌ترسی؟ از جماعت بیرون می‌شوی و میان این امّت تفرقه می‌اندازی!»، امام حسین (ع) این آیه شریفه را خواند1: «لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنْتُمْ بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِی‌ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ»؛ «عمل من برای من و عمل شما برای شماست! شما از آنچه من انجام می‌دهم بیزارید و من (نیز) ازآنچه شما انجام می‌دهید بیزارم!»

4. دراثنای سفر امام حسین (ع) به عراق خبرهای ناگواری به امام (ع) رسید که کشته شدن جناب مسلم بن عقیل، هانی، قیس بن مسهر صیداوی و عبدالله بن یقطر از آن جمله بود1. وقتی خبر شهادت قیس بن مسهر صیداوی را به حضرت امام حسین (ع) دادند، چشم‌هایش پر از اشک شد و این آیۀ شریفه را تلاوت کردند1: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلا»1؛ «در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند. بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.»

5. عبدالله و منذر اسدی وقتی در ثعلبیه [1] به امام حسین (ع) خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی را دادند، امام (ع) فرمود: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»2؛ «ما از آنِ خداییم و به‌سوی او بازمی‌گردیم.» امام (ع) و پیوسته این جمله را تکرار می‌فرمود. [2]

6. پس از آن‌که عبیدالله بن حر جعفی دعوت امام حسین (ع) را نپذیرفت و گفت اسبم را به شما هدیه می‌دهم، امام از وی روی گرداند و فرمودند: «حال که در راه ما از نثار جان دریغ می‌کنی، ما نیز به مال تو نیازی نداریم.»؛ سپس این آیه را تلاوت فرمود3: «وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً»؛ «و من هیچ‌گاه گمراه کنندگان را دستیار خود قرار نمی‌دهم!»