دو عامل می‌تواند در این تغییر مسیر امام حسین علیه‌السلام مؤثر باشد؛

اولا: در زمان‌های قدیم راه‌های ارتباطی به دلیل نبود امکانات، صعب‌العبور بودن، وجود شنزار و...  مانند امروز لزوما مستقیم نبود؛ و معمولا پیک‌های خبررسان، راه میان‌بر را برای ارسال هرچه سریع‌تر خبر انتخاب می‌کردند، اما کاروان‌ها به‌ویژه اگر خانواده همراه آنان بود از مسیرهای عمومی حرکت می‌کردند که هم دسترسی به آب و استراحتگاه داشته باشند، هم از دستبرد راهزنان در امان باشند.

با توجه به عامل جغرافیایی و تاریخی به نظر می‌رسد چنین عاملی در رسیدن کاروان امام حسین (ع) به کربلا تأثیرگذار نبوده است.

ثانیا: ممکن است به‌اجبار راهی غیر از راه اصلی برگزیده شود که به نظر می‌رسد عامل اصلی تغییر حرکت امام حسین (ع) و رسیدن آنان به کربلا همین اجبار بوده است؛ زیرا لشکر عبیدالله‌بن‌زیاد به فرماندهی حربن‌یزید ریاحی دائما مسیر حرکت امام حسین (ع) را تغییر می‌داد. به‌عنوان نمونه به دو مورد اشاره می‌کنیم.

الف. امام حسین (ع) رهسپار شد تا به منزل «شراف» رسید؛ چون سحرگاه شد همچنان به جوانان دستور داد آب بسیار بردارند، سپس به راه افتاد و تا نیمۀ روز راه رفت، ... امام حسین (ع) فرمود: «ما در اینجا پناهگاهی نداریم که بدان پناه بریم و آن را در پشت سر قرار دهیم و از یکرو با این لشکر روبرو شویم.» ما (اصحاب) به او گفتیم: «چرا این منزل ذو حسم است که در سمت چپ شما است، اگر بدان جا پیشى گیرید آنجا چنان است که شما می‌خواهید.» پس آن حضرت سمت چپ راه را گرفت، ما نیز با او بدان سو رفتیم. چیزى نگذشت که گردن‌هاى اسبان پیدا شد و چون نیک نگریستیم‏ از راه به یک‌سو شدیم و چونکه‌ دیدند ما راه را کج کردیم، آنان نیز راه خود را به‌سوی ما کج کردند... .[1]

ب. ... سپس امام (ع) به یاران خود فرمود: «برخیزید و سوار شوید.» آنان سوار شدند و منتظر ماندند تا بانوان هم سوار شدند؛ چون سوار شدند دستور حرکت فرمود. همین‌که خواستند راه بیفتند و برگردند، سپاه حر مانع حرکت ایشان شدند. امام حسین (ع) به حر فرمودند: «چه مى‌‏خواهید؟» گفت: «مى‌‏خواهم تو را پیش امیر عبیدالله‌بن‌زیاد ببرم.» امام (ع) فرمود: «در این صورت به خدا سوگند از تو پیروى نخواهم کرد.» و این سخن سه بار میان ایشان رد و بدل شد. چون سخن به درازا کشیده شد، حر گفت: «من مأمور جنگ کردن با شما نیستم، بلکه مأمورم از شما جدا نشوم تا شما را به کوفه ببرم. اکنون‌که از پذیرفتن این موضوع خوددارى مى‌‏کنی راهى را انتخاب کن که نه به کوفه برسد نه به مدینه و این مورد اتفاق من و شما قرار گیرد تا براى امیر عبیدالله نامه بنویسم. شاید خداوند کارى پیش آورد که براى من در آن عافیت باشد و گرفتار جنگ با شما نشوم. این راه را بگیر و به سمت چپ راه عذیب و قادسیه برو.» امام حسین (ع) حرکت کرد. حر هم با یاران خود از کنار ایشان حرکت مى‌‏کرد.[2]