مرگ حفصه[1]

 

در ماه شعبان سال 45 ه‍.ق حفصه از دنیا رفت و مروان بر جنازه او نماز خواند.[2] حفصه دختر عمر بن خطاب ابتدا زوجه خنیس بن عبد الله بود. بعد از آنکه خنیس وفات کرد عمر او را به عقد پیامبر (ص) درآورد. او با اخلاق و رفتار خود پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) را مى‌آزرد، به حدى که پیامبر (ص) او را طلاق داد و با اصرار بعضى رجوع فرمود.[3]

در جنگ جمل خواست با عایشه حرکت کند. ولى برادرش عبد الله بن عمر مانع گردید؛ اما هنگامى که لشکر امیرالمؤمنین (ع) به منزل ذى قار رسیدند عایشه نامه‌ای به این مضمون براى حفصه نوشت: «خبر زیادى لشکر ما به على بن ابى طالب (ع) رسیده است و او از ترس در ذى قار اقامت کرده است و از این جنگ جان سالم به درنخواهد برد...».
چون نامه به دست حفصه رسید کنیزان و مغنیه‌ها را جمع کرد و آنان دایره‌ها می‌نواختند و اشعارى می‌خواندند که در آن‌ها امیرالمؤمنین (ع) را به بدى ذکر می‌کردند و زن‌های بنى امیه جمع شدند و شادى می‌کردند.
خبر به ام کلثوم (س) که رسید با عده‌ای از بانوان به صورت ناشناس وارد مجلس شدند و ناگهان صورت‌ها را باز کردند. حفصه خجالت کشید. ام کلثوم (س) آیه‌ای که مربوط به زن‌های حضرت نوح و لوط (س) بود که نافرمانى آن دو پیامبر را نمودند و درباره حفصه و عایشه نازل شده بود بر حفصه قرائت کرد[4] و فرمود: اگر تو و عایشه امروز براى خوارى پدر من امیرالمؤمنین (ع) به یکدیگر کمک می‌کنید، این کار شما تازگى ندارد چرا که همین معامله را با جدم پیامبر (ص) کردید.
حفصه چون دید رسوا شده است نامه عایشه را پاره کرد و از ام کلثوم (س) خواست بیشتر از این او را رسوا نکند.[5]