ثار الله‌: «ثار» در اصل‌، «ثأر» (با همزه‌) بوده‌ است‌ که‌ برای‌ سهولت‌ تلفظ،‌ همزه‌ به‌ الف‌ تبدیل‌ شده‌ است‌. مثل «کفو» که‌ در اصل‌ «کفؤ» و نیز «مشیّه‌» که‌ در اصل‌ «مشیئه‌» بوده‌ و همزه‌ برای‌ سهولت‌ تلفظ‌، به‌ واو و یاء تبدیل‌ شده‌ است‌.

در کتاب‌های‌ لغت‌ در مورد معنای این‌ کلمه‌ مطالب زیر ذکر شده‌ است‌:

الف‌- الذَحل‌، الذَحل‌ المطلوب‌ (انتقام‌ و قصاص‌، انتقام‌ و قصاص‌ که‌ کسی‌ طالب‌ آن‌ است‌)

ب‌- الطلب‌ بالدم‌ (خون‌خواهی‌) و قیل‌ الدم‌ نفسه‌ (خود انتقام‌)، ظاهراً منظور از «دم‌» انتقام‌ است‌ نه‌ خون‌ جاری‌ در رگ‌ها.

ج‌- قاتل‌ الحمیم‌ (به‌ قتل‌ رسانندۀ‌ دوست‌ صمیمی‌ یا خویشاوند)

د- الثائر (انتقام‌ گیرنده‌ و قصاص‌‌کننده‌)

از مجموع‌ معانی‌ فوق‌ دست‌ می‌آید که «ثار» اسم‌ ذات‌‌ یا اسم‌ معنی است‌.

اگر اسم‌ ذات‌ باشد به‌ معنای‌ «قاتل»  یا به‌ معنای‌ «قصاص‌ کننده‌ و خون‌خواه‌» است‌. (فکلُّ واحدٍ من‌ الطالب‌ و المطلوب‌ ثارُ صاحبه‌)؛ ظاهراً این‌ معنی‌ در زیارت‌ عاشورا مراد نیست‌؛ هر چند علامه‌ مجلسی‌ این‌ معنی‌ را یک‌ احتمال‌ ذکر کردند و فرمودند: «اَو هو الطالب‌ بدمه‌ و دماء اهل‌ بیته‌ بامرالله فی‌ الرجعه‌». (یا اینکه‌ او در رجعت‌ و به‌ دستور خدا، خون‌خواه‌ خویش‌ و اهل‌ بیتش‌ خواهد بود).

و اگر اسم‌ معنی‌ باشد، به‌ معنای‌ خون‌خواهی‌، قصاص‌ و انتقام‌ است‌ که‌ مجازاً بر یک‌ ذات‌ (یعنی‌ کسی‌ که‌ کشته‌ شده‌ و باید برای‌ او خون‌خواهی‌ کرد) اطلاق‌ شده‌ است‌؛ و در واقع‌ مصدری‌ است‌ که‌ معنای‌ اسم‌ مفعولی‌ دارد.

«ثَأر القتیلَ و بالقتیل‌ ثَأراً...: ای‌ قَتَلَ قاتِلَهُ»

پس‌ «ثأر» در اصل‌ مصدر است‌. مصدر گاه‌ به‌ معنای‌ اسم‌ فاعل‌ به‌ کار می‌رود؛ مثل‌: زید عدل‌ٌ یعنی‌ عادلٌ؛ و گاه‌ به‌ معنای‌ اسم‌ مفعول‌ به کار می‌رود، مثل‌: صَید به‌ معنای‌ مَصید (شکار شده‌) و نیز مثل‌ «وِرد» به‌ معنای‌ مورود و «رِفد» به‌ معنای‌ مرفود.
 در اینجا ظاهراً به‌ معنای‌ اسم‌ مفعول‌ به کار رفته‌ است‌.

پس‌ «ثأر» یعنی‌ «مقتول‌»، ولی‌ نه‌ هر مقتولی؛‌ بلکه‌ مقتولی‌ که‌ دیگری‌ در صدد انتقام‌ و خون‌خواهی‌ او است‌. کما اینکه‌ از آن‌ حضرت‌ در زیارت‌ دیگری‌ به‌ «قتیل‌ الله‌ و ابن‌ قتیله‌» تعبیر شده‌ است‌.