بسم الله الرحمن الرحیم

 

غدیر روز شور و شعف است و سالیان سال است که سینه به سینه و زبان به زبان روایتش می کنیم.

آخرین حج رسول خدا و صحرایی به نام غدیر در کنار چند و نخل و برکه ای آب، و توقفی چند روزه! گرمای سوزان خورشید و بیابانی تفدیده و عطش و تشنگی کل حضار. پس از اقامه نماز، بیش از 120 هزار مسلمان همه سراپاگوش برای سخرانی پیامبر صلی الله علیه و آله

سه ساعت خطبه خوانی و پس از آن دستی که بالا می رود و رسالت 23 ساله ای که انجام می شود.     دست علی مرتضی در دست رسول خدا که پس از من این علی است مولای شما.

از هر طرف صدای هلهله و تبریک می آید و همه بخ بخ گوی برای بیعت دست درازی می کنند

شادی پشت شادی بود در دل های باایمان و سلام بر امیرمومنان

زن و مرد ، پیرو جوان، سیاه و سفید هرکدام یک به یک دست در دست امیرشان می گذارند و لبیک او را اجابت میکنند.

شادی اجرای فرمان الهی در دلها موج میزند اما عده ای تخم کینه در دلهایشان جوانه می زند و این شادی کوتاه مدتی بیشتر دوامی ندارد.

روزها می گذرد ، ماه ها و سال ها...

ماجرا دوباره تکرار می شود.

آخرین حج پسر رسول خدا که ناتمام ماند و صحرایی به نام کربلا در کنار چند نخل و رودخانه ای به نام فرات، و توقفی چند روزه!گرمای سوزان خورشید و بیابانی تفدیده و عطش و تشنگی اهل خیام.

لشگری بیش از هفتاد هزارنفردر برابر دردانه رسول خدا اما نامسلمان.

ساعتها خطبه خواند که کیستم؟ و رسالتم چیست؟ اما لشگری بود که با گوش سر هم نمی شنیدند

و سرانجام علی دیگری بود که بالا رفت.

“یا قوم ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل ا ما ترونه کیف یتلظی عطشا”

دوباره صدای بخ بخ گویی و هلهله و شادیِ آنانکه حالا در دلهایشان جوانه ها تبدیل به درختان تنومندی شده است.

در یک سوی میدان خونی است که به آسمان ریخته می شود و در سویی دیگر نگاه های پرطمع و   طعنه هایی جگرسوز.

ابتدا مردان بودند که بر اشک پسر علی می خندیدند و بعد زن ها نمک بر زخمشان پاشیدند.

اینجا خبری از لبیک و سلام نبود.

هیچ کس بر اشک پسر رسول خدا نگریست.

هیچ کس قطره آبی برای پسر فاطمه نیاورد

هیچ کس حرمتی بر فرزندان آل الله نگذاشت.

و هیچ کس از حرم رسول خدا دفاع نکرد...

ماجرا همان ماجرای قدیمی است، به کینه پدرت علی و ماجرای غدیر هرچه توانستند تیغ و نیزه پرتاب کردند به سوی علی های کربلا.

و حالا...

روز ها و ماه ها و سال ها می گذرد

ما چشم انتظار پسری از فرزندان حسین هستیم که پرچم ولایت حیدرکرار را تا ابد برافراشته نگاه دارد.